جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: لحظه‌ی اوج (چگونه قدرت بخشیدن به زنان دنیا را تغییر می‌دهد)

معرفی کتاب: لحظه‌ی اوج (چگونه قدرت بخشیدن به زنان دنیا را تغییر می‌دهد) کتابی از ملیندا گیتس، همسر بیل گیتس بنیان‌گذار و مدیر شرکت مایکروسافت. امروزه درصد آماری بالایی از زنان، پا به پای مردان بیرون از خانه به کار و فعالیت‌های اقتصادی می‌پردازندکه این خود، بار زندگی را بر دوش آنها دو چندان می‌کند. در این بین، شنیدن صدای زنان و دختران، می‌تواند نقش بسزایی در موازنه قدرت، تقسیم کار و بهبود شرایط در خانه و محل کار و اجتماع داشته باشد. کتابِ پیش رو، داستان فعالیت‌های بشردوستانه ملیندا گیتس و بنیاد گیتس و صدای اقشار مختلف زنانی است که به تنهایی صدایی ندارند و این که چگونه با قدرت بخشیدن به آن‌ها، توانستند صدای خود را به دست آورده و تغییری ایجاد کنند. نویسنده‌ی کتاب می‌گوید: در بیست سال گذشته برای انجام کارهای بنیاد خیریه‌ای که با همسرم بیل تاسیس کرده‌ایم، به سراسر دنیا سفر کرده‌ام و همیشه پیش خودم فکر کرده‌ام؛ چگونه می‌توانیم یک لحظه‌ی صعود و ترقی را برای انسان‌ها و بخصوص برای زنان رقم بزنیم؟ چون وقتی زنان را ارتقا می‌دهید، بشریت را به اوج می‌رسانید . ملیندا گیتس چگونه می‌توانیم لحظه‌ای از اوج در قلب انسان‌ها ایجاد کنیم تا همه ما بخواهیم موجب ترقی زنان شویم؟ چون گاهی تمام آنچه برای ارتقاء زنان نیاز داریم این است که دست از پایین کشیدن آن‌ها برداریم. درخواست ما ترقی زنان است و وقتی با این هدف دور هم جمع شویم، ما در اوج هستیم.

قسمتی از کتاب لحظه‌ی اوج:

آشکار شدن تبعیض جنسیتی تجربه‌ای بهت‌آور برای افرادی است که صرف نظر از این که در کجای دنیا زندگی می‌کنند، ناگهان نقاط کور خود را می‌بینند. چند سال پیش، به بخش روستایی مالاوی رفتم و شاهد گفت‌وگویی بین زنان و مردان بودم که گروهی محلی برای افشای تبعیض پنهان ترتیب داده بود. یادم هست در دایره‌ای از زنان و مردان زیر درخت بزرگی نزدیک یک زمین کشاورزی نشسته بودم . روبروی ما کشاورزی به نام اِستر روی تکه کاغذ بزرگی که در دست داشت یک ساعت کشید. او از کشاورزان مرد حاضر در جلسه خواست در مورد کارهای عادی روزانه خود صحبت کنند. آن‌ها در مورد مقدار زمان صرف شده برای کار در مزرعه، خوردن، خوابیدن و استراحت صحبت کردند. سپس استر همین کار را برای زنان انجام داد. روزهای آن‌ها خیلی شلوغ‌تر بود. بین آوردن هیزم و آب، پخت و پز و مراقبت از فرزندان، این زنان پیش از وارد شدن به مزرعه یک شغل تمام وقت داشتند. در نتیجه، زمان کمتری برای رسیدگی به کارهای خود داشتند-با اینکه خانواده‌های آن‌ها برای زنده ماندن به تولیدات آن‌ها وابسته بودند. خنده و مسخره‌بازی زیادی بین مردان به راه افتاد، اما بخشی از آن بخاطر زشتی در حال کشف شدن بود: همسران آن‌ها خیلی سخت‌تر از آن‌ها کار می‌کردند. مردان کاملا شگفت زده شده بودند. آن‌ها گفتند اصلا متوجه نبودند که همسرانشان چقدر درگیر هستند. در آموزش دیگری در همان روز، مردان و زنان برنامه شام عادی داشتند. در مالاوی رسم بر این است که مردان ابتدا و جدا از خانواده غذا می‌خورند و اولین سهم از غذا را می‌گیرند. پس از آن همسران و فرزندان آنچه باقی مانده را می‌خورند. پس گروهی از داوطلبان این کار را برای گروه اجرا کردند- مرد روی غذا افتاد در حالی که همسر و فرزندانش گرسنه به او نگاه می‌کردند. سپس گروه دیگری از داوطلبان روش دیگری را نشان دادند؛ خانواده‌ای دور میز با هم غذا می‌خوردند و صحبت می‌کردند، هرکسی سهم خودش را می‌گرفت. این گفت‌وگوهای جنسیتی در مالاوی هیجان زیادی به من داد چون مشخص کرد که حتی در فرهنگ های بسیار سنتی، می‌توان تبعیض جنسیتی را تغییر داد. تبعیض جنسیتی اغلب ناخودآگاه است. ببینیم وقتی نوری به این تبعیض می‌تابانیم چه می‌شود. داده‌ها را ببینیم. ساعت‌ها را بشماریم. کار را تقسیم کنیم و حس مشارکت ایجاد کنیم. ببینیم وقتی به جداسازی خطای کار مردان و کار زنان پایان می‌دهیم چه می‌شود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.