جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: قصه در سینما
کتابی است از ماری آن گورَن و چاپ نشر افراز. قصه از مدتها پیش از پیدایش سینما وجود داشته و سینما از همۀ هنرها اقتباس کرده تا شیوههای خودش را برای حکایت کردن داستانها ابداع کند؛ زیرا واقعیت این است که بدون قصه، سینمایی هم در کار نیست. در عوض، قصۀ سینمایی اساساً با قصۀ ادبی (برای مثال) تفاوت دارد. این اثر به مخالفت با ایدههای پذیرفتهشدهای میپردازد که غالباً قصۀ فیلم را به فیلمنامهاش تقلیل میدهند. حال آنکه قصۀ فیلم در تمام مراحل خلق اثر شکل میگیرد، از جمله فیلمبرداری و تدوین. قصه در بازی بازیگران تجسم مییابد و به بدنهایشان، صداهایشان و همۀ مراحل تهیۀ نوار صوتی بستگی دارد. قصه زبان خودش را به کار میبرد، به نوبت از حذف به قرینه، فِید به سیاهی، فلشبک یا فلش فوروارد، صدای نریشن، جلوههای ویژه و ... استفاده میکند. در خصوص قصه در سینما، همهچیز به میزانسن بستگی دارد و ویژگیاش دقیقاً در همین است. نویسنده با ارجاع دادن به اساتید بزرگ سینما، چون گریفیث، مورنائو و اشتروهایم، ابداع قصۀ سینمایی را توضیح میدهد و با اتکا به نمونههایی از فیلمهای کلاسیک مانند آثار رنوار، هیچکاک، ولز یا لانگ برای مثال و نیز آثار دیوید لینچ، اریک رومر یا لوکا بلوو، رشتههایی را که از طریق نسلهای مختلف فیلمسازان تا زمان ما تنیده شده روشن میکند. در انتهای کتاب نیز، تحلیل سکانسها، خلاصۀ فیلمنامهها، متنها و تفسیرهایی از فیلمسازان و فیلمنامهنویسان برای استدلال گفتار نویسنده میآید.قسمتی از کتاب قصه در سینما:
همانطور که ژان رنوار میگوید، تماشاگر فیلم را تمام میکند. سینما یا مصالح آشکاری برای بازنمایی در اختیار دارد یا نه، بدون نگرانی از بابت جامع بودن و واقعی بودن کار میکند: بر عهدۀ تماشاگر است که با آنچه قابل قبول و محتمل میداند ارتباط برقرار کند. در سالن تاریک، هرکس براساس یک محور ثابت در فراهم آوردن قصهای شرکت داردکه جای دیگری، در یک دورۀ معین، تنها بهمنظور او تدارک دیده شده است. متوجه شدیم که با هم تماشا کردن، مبتنی بر دیدنِ یک چیز مشابه نیست، بلکه بدین معناست که لمیده در درون خود، با بیرون عظیمی مواجه شویم که فیلم به تصویر میکشد. قصۀ سینمایی به این تعدد نگاهها توجه میکند و راهحل موقتیای برای این شکافِ میان درون و بیرون پیشنهاد میدهد. بدین گونه است که میتوانیم تماشاگر را تعریف کنیم: او چیزی را تماشا میکند که نگاهش نمیکند، بدون اینکه از یک نمای معکوس ترسی داشته باشد. در فیلم وقتی شهر در خواب است ساختۀ فریتز لانگ، قهرمان قاتل زنجیرهای به قهرمان خبرنگار نگاه میکند که از طریق دستگاه تلویزیون او را مورد خطاب قرار میدهد. این اولین دیدار یک طرفه بین گزارشگر و طعمهاش میان این دو چیز اتفاق میافتد: نگاهی که برای کسی که او مشاهدهاش میکند چهرهای ندارد و چهرهای که بااینحال کسی را نمیبیند که دارد مورد خطابش قرار میدهد. قاتل در اینجا نماد تماشاگر است. درواقع، روش این آدم منحرفِ نه چندان حراف مبتنی بر این است که بعد از شناسایی کردن و زیر نظر گرفتن قربانیانش، حتی اگر شده مانند سایۀ پنهان از لای در، آنها را غافلگیر کند، پیش از آنکه بتوانند او را ببینند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...