جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: قصه‌هایی برای فکر کردن

معرفی کتاب: قصه‌هایی برای فکر کردن

«قصه‌هایی برای فکر کردن»، ۳۱ قصه با ۳۱ مضمون، عنوان کتابی است از رابرت فیشر که نشر اسبار آن را با ترجمه‌ی علی صاحبی چاپ و روانه‌ی بازار نشر کرده است. رشد و تحول شناختی، از بنیادی‌ترین مؤلفه‌های شخصیت انسان محسوب می‌شود. چنان‌که پیاژه گفته: «عوامل تحول روانی انسان عبارت است از: ۱- رشد داخلی، ۲- تجربه‌ی جسمانی، ۳- تفویض‌های اجتماعی یا انتقال تجربه از نسلی به نسل دیگر و ۴- تعادل‌جویی از راه خودنظم‌جویی.» غیر از رشد داخلی که تحت تأثیر ژنتیک است و به‌عنوان باخودآورده‌های مادرزادی محسوب می‌شود، عوامل دیگر قابل تغییر و تحول است و با توجه به میزان انگیزه‌بخش‌بودن محیط و فعال بودن کودک، می‌تواند بسط و گسترش یابد یا باعث درجازدگی و عدم رشدیافتگی شود. برای فراهم کردن تجربه‌ی جسمانی و همچنین تفویض‌های اجتماعی، روش‌های متنوع و گوناگونی وجود دارد که در فرآیند تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی، در خانه و مدرسه می‌تواند به کار گرفته شود. یکی از ریشه‌دارترین روش‌های تفویض و انتقال تجربه‌ی اجتماعی، قصه و روایت زندگی و سرگذشت دیگران و غور و بررسی و نظاره کردن تجربه‌ی دیگران است. همان‌طور که در کتاب زندگی سراسر قصه‌گویی است اشاره شده، قصه‌ها برای کودکان و بزرگسالان، واقعیتی مجازی فراهم می‌کنند تا بدون مواجه شدن با خطر و پیامدهای آسیب‌زا، بتوانند دانش‌ها، باورها، احساسات، تردیدها و دلمشغولی‌هایشان را آزمون کنند.

این کتاب، به دنبالِ دادن اطلاعات و دانش‌افزایی دانش‌آموزان نیست، بلکه با قرار دادن آن‌ها در موقعیت‌های مختلف، توانایی‌های تحولی (شناختی و هیجانی) آن‌ها را به چالش می‌کشد و آن‌ها را برمی‌انگیزد تا با درآمیختن شناخت و هیجان، بتوانند همواره خردمندانه به موضوعات و رخدادها پاسخ بدهند. از این رو، پرداختن به سؤال‌های پایان هر قصه، بخش اساسی و منظور اصلی کتاب است.

اگر شما خودتان کتاب را مطالعه می‌کنید، لازم است پس از خواندن هر داستان، به هر دو بخش تأمل در داستان و تأمل در مفهوم و پیام داستان توجه کنید و به سؤال‌های آن فکر کنید و پاسخ دهید. چنانچه به‌عنوان معلم، مربی یا والدین کتاب را برای کودکان یا نوجوانان می‌خوانید، مطمئن شوید که سؤال‌های اکتشافی را که در بخش تأملی در داستان و تأملی در مضمون داستان‌ها آمده است، به عنوان مؤلفه و عنصر اصلی مشارکت‌کننده به رشد خردورزی برای کودک و نوجوان طرح کنید و از او بخواهید که به سؤال‌ها فکر کند و اندیشه‌ی خود را با شما یا دیگران در میان بگذارد.

شیوه‌ی پردازش داستان‌ها و سؤال‌های اکتشافی در انتهای هر قصه، به شنونده کمک می‌کند تا با خودش بیندیشد، به مضمون قصه فکر کند و آن را در ارتباط با زندگی فردی، خانوادگی و تحصیلی‌اش پردازش کند.

قسمتی از کتاب قصه‌هایی برای فکر کردن:

حضور ارواح در این دنیا

چندین سال پیش، یک گروه تخریب در حال خراب کردن مسافرخانه‌ای قدیمی بودند که متوجه چیزی شدند و باورش برای خیلی‌ها بسیار سخت بود. کارگران می‌گفتند: وقتی شروع به خراب کردن اولین دیوار مسافرخانه کردیم، روح صاحب مسافرخانه آمده بود تا مانع تخریب آنجا شود. ابتدا همه‌ی وسایل برقی ناگهان و بدون هیچ دلیلی از کار افتاده بود و لوسترهای مسافرخانه در زمان‌های خاصی خاموش و روشن می‌شد. کارگران خیلی ترسیده بودند و بیرون مسافرخانه جمع شده بودند و حاضر نبودند در و دیوار آنجا را تخریب کنند. آن‌ها موضوع را به سرپرستشان گزارش کردند و چند ساعت بعد او در محل کار حاضر شد و برایشان توضیح داد که بیهوده اتفاقات را به ارواح یا اجنه نسبت می‌دهند و به آن‌ها گفت: عزیزان من، این مسافرخانه بسیار قدیمی است و سال‌ها متروکه بوده، خب معلوم است که سیم‌های برق آن دچار فرسودگی شده یا فیوز آن ممکن است ایرادی پیدا کرده و برق‌رسانی دچار اختلال شده باشد. از کار افتادن وسایل برقی دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ چرا آن را به ارواح نسبت می‌دهید؟ کارگران قانع شدند و با ترس به کارشان مشغول شدند؛ ولی حین کار متوجه شدند که پشت یکی از پنجره‌ها کسی در حال تماشای آن‌هاست. این تصویر به‌قدری واضح بود که یکی از کارگران توانست از آن عکس بگیرد. بعد از تحقیقات فراوان، فهمیدند که این عکس شباهت عجیبی به آخرین مالک این مکان، که خانمی به نام فرنگیس بود، دارد. این زن سال گذشته، در ۵۹ سالگی مرده بود. پسر این زن هم تأیید کرده بود که عکس روح پشت پنجره، شباهت بسیاری به مادر مرحومش دارد.

سرپرست کارگران می‌گوید: من اصلاً به روح اعتقاد نداشتم، اما با چیزهایی که در این مسافرخانه دیدم، واقعاً روح را باور دارم.

اگرچه بخش اعظم این مسافرخانه تخریب شد، اما فعلاً کارگران دست از کار کشیده‌اند تا ببینند چگونه می‌شود روح سرکش این زن را آرام کرد.

یکی دیگر از مکان‌هایی که ادعا می‌شود ارواح و اشباح زیادی آنجا رفت‌وآمد دارند، کاخ همپتون در انگلستان است. ادعا می‌شود تاکنون مدارک زیادی مبنی بر دیده شدن ارواح در این مکان و همچنین شنیده‌شدن صدای پای شاه هنری هشتم به دست آمده است. همین امر باعث می‌شود که هر روز صدها نفر بازدیدکننده برای دیدن این کاخ اسرارآمیز به این مکان بیایند. حدود پانصد سال قبل، شاه هنری به همراه پنج همسرش در این کاخ زندگی می‌کرد. مشهورترین روح قصر متعلق به همسر پنجم پادشاه، کاترین هاوارد است. او دختر هجده ساله‌ای بود که در سال ۱۵۱۴ به عنوان ندیمه‌ی پادشاه در آنجا استخدام شد. شاه، عاشق و شیفته‌ی زیبایی و جوانی او شد و همسر چهارمش را طلاق داد و با کاترین ازدواج کرد. کاترین به عنوان همسر جدید پادشاه، در قصر همپتون زندگی می‌کرد. اما فقط یک سال از ازدواج آن‌ها گذشته بود که اطرافیان پشت سر او شایعاتی می‌گفتند و به پادشاه خبررسانی می‌کردند که همسرش به او خیانت می‌کند و با همدستی افراد طالب قدرت، نقشه‌ی قتل پادشاه را در سر دارد. شاه نیز این حرف‌ها را باور کرد و دستور داد که او را دستگیر کنند و بکشند؛ اما در مسیر زندان، او توانست با تیزهوشی از دست سربازان فرار کند و خود را به شاه برساند و برایش توضیح دهد که همه‌ی این حرف‌ها توطئه و دروغ است و از پادشاه خواست که به او رحم کند. ولی شاه به او توجهی نکرد و سربازان او را درحالی‌که ناله و گریه می‌کرد، کشان‌کشان بردند تا اعدام کنند. وقتی می‌خواستند سرش را قطع کنند، او با صدای بلند رو به جمعیت کرد و گفت: من، کاترین، درحالی‌که بی‌گناهم، به عنوان یک ملکه می‌میرم. از آن زمان ادعا می‌شود که هر سال درست همان روز در همان تالار، صدای زنی می‌آید که با فریاد گریه می‌کند. این تالار امروزه به نام تالار ارواح شناخته می‌شود.

گفته می‌شود روح او تاکنون بسیار دیده شده است، اما چون مدام به این سو و آن سو می‌دود، کسی نتوانسته است از او عکس بگیرد؛ ولی کسانی که او را بادقت دیده‌اند، می‌گویند موهای بلند و به‌هم‌ریخته‌ای دارد که صورتش را پوشانده است.

خرید کتاب قصه‌هایی برای فکر کردن

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.