جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها

معرفی کتاب: فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها

«فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها» کتابی است نوشته‌ی ریچارد اَسکی و ینسن فارکوهار که نشر نیماژ آن را به چاپ رسانده است. «فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها» به‌ظاهر داستان یک رویاروییِ خیالی است اما درحقیقت مستندِ فروید و هایدگر است، دو غول اندیشه در تاریخ تفکر انسانی. از این نظر، شاید بتوان آن را با کتاب «وقتی نیچه گریست» اروین یالوم مقایسه کرد؛ چراکه همانند آن اثر، که رویارویی خیالی فروید و نیچه را به تصویر می‌کشد، رویارویی مستقیم فروید و هایدگر نیز، اگرچه به لحاظ تاریخی ممکن بود، درواقع هیچ‌گاه به وقوع نپیوست. داستان مزبور به همان اندازه‌ی روایت یالوم جذاب و خواندنی است؛ با این تفاوت که شاید، در برخی بخش‌ها، انتزاعی‌تر و فیلسوفانه‌تر باشد.

شخصیت‌های نمایشنامه بیشتر مواقع درباره‌ی مبانی فلسفی شیوه‌های تفکر خود و انتقاد از اندیشه‌های طرف مقابل به بحث می‌پردازند. با این همه عشق و احساس نیز، این درون‌مایه‌های به‌تقریب همیشگی و جذابیت‌آفرین داستان‌ها، در آن جای خود را دارند. اگر در «وقتی نیچه گریست» ناکامی عاطفی نیچه در رسیدن به سالومه باعث آشفتگی روحی‌روانی او شده است، در «فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها»، این ماجرای عاشقانه‌ی هایدگر و هانا آرنت و احساس گناه ناشی از آن است که هایدگر را دچار فروپاشی روانی کرده است.

«فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها» چندین جذابیت مختص به خود نیز دارد. نخست آنکه برای اولین‌بار به صورتی جذاب و تأثیرگذار، بخش بزرگی از نظراتِ فروید را درباره‌ی فلسفه و فیلسوفان که در لابه‌لای آثار گوناگونش پخش و پراکنده‌اند، یکجا جمع می‌آورد و در قالب گفت‌وگویی گیرا و نمایشی در اختیار خوانندگان می‌گذارد. درباره‌ی مذهب، فروید به‌گونه‌ای مشخص در آثار مختلفش ابراز عقیده کرده و حتی اثری اختصاصی دراین‌باره نوشته، آینده‌ی یک پندار؛ اما درخصوص فلسفه کمتر اثری وجود دارد. به‌ویژه در زبان فارسی که عقاید او را بدین صورت بررسی کرده باشد.

دوم آنکه در این کتاب از کسانی یاد می‌شود و افکارشان بررسی می‌شود که در تاریخ روان‌کاوی و پدیدارشناسی (و همین‌طور روان‌درمانی اگزیستانسیال) مهم و تأثیرگذار بوده‌اند؛ اما در زبان فارسی کمتر نامی از آن‌ها و اندیشه‌هایشان شنیده‌ایم، کسانی مثل لودویگ بینزوانگر و مِدارد باس. از این نظر، کتاب حاضر برای خواننده‌ی فارسی‌زبان غنیمتی محسوب می‌شود. همچنین، نویسندگانِ «فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها»، علاوه بر ارائه‌ی نمایش‌نامه‌ای خواندنی، کوشیده‌اند در بخشی جداگانه خلاصه‌ای از روان‌کاوی فروید و نیز فلسفه‌ی هایدگر به دست دهند تا بدین‌سان فهمِ نمایش‌نامه را راحت‌تر کنند. ارائه‌ای که از فراروان‌شناسی فروید و تفکر متقدم هایدگر و همین‌طور اندیشه‌های دیگر شخصیت‌های نمایش‌نامه صورت می‌گیرد، حقیقتاً روان و ساده‌فهم و آموزنده است و حتی کسانی که پیشاپیش با این افکار آشنایی دارند نیز از خواندن آن‌ها لذت خواهند برد.

قسمتی از کتاب فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها:

باس بعد از جلسه‌اش با هایدگر به دفترش برمی‌گردد در دفترش فروید روی صندلیِ کنار کاناپه نشسته و دارد مطلبی را می‌خواند. فروید سیگار برگی در جیبش دارد. باس کیف دستی‌اش را -که حاوی عکسی از هایدگر و باس است- به دست دارد. باس کیف‌دستی را کنار میز تحریرش زمین می‌گذارد و قدم‌زنان به سمت کاناپه می‌رود.

باس: بسیار خوشحالم که شما هنوز اینجا هستید.

فروید: (درحالی‌که سرش را از کتاب بالا می‌آورد و نگاه می‌کند) بله، خب جالب است که من همچنان به بودن در افکار تو ادامه می‌دهم. راه‌حلی پیدا نکرده‌ای تا حضور من را غیرلازم سازد؟

باس: (روبه‌روی فروید می‌نشیند. هیجان‌زده!) امروز اولین اکتشافم را در رابطه با روان‌کاوی‌شونده‌ام صورت دادم.

فروید: تبریک می‌گویم!

باس: (هیجان‌زده) بله! همان کاری را کردم که درباره‌اش حرف زدیم و خودم را در فلسفه‌اش غرق ساختم تا ببینم چطور می‌تواند ریشه‌های رنجش را آشکار کند.

فروید: آفرین! و چه چیزی یافتی؟

باس: فلسفه‌اش کلیدِ دستیابی به شیوه‌ی نگاهش به جهان را به ما می‌دهد.

فروید: البته که همین‌طور است! قادر شدی سازوکارهایی روان‌شناسانه را کشف کنی که منجر به فروپاشی‌اش شده‌اند؟

باس: نه، در واقع من کشف کردم که باید در محدوده‌ی تجربه‌ی بی‌واسطه بمانم.

فروید: اُاُ؟ و چه چیزی یافتی؟

باس: راستش را بگویم، من به کوچک‌ترین شواهدی برنخوردم که به ما حق دهد حضورِ بازنمایی‌های غریزیِ ابتدایی را در سطوح عمیق‌تر روانش فرض بگیریم...

فروید: (با تعجب) چی؟ چطور ممکن است متوجهشان نشده باشی؟

باس: دارم به این فکر می‌کنم که «اگر ما، به گونه‌ای پیشینی... موجودیت‌هایی روانی در بیمار فرض نگیریم که درباره‌شان... نه دانشی داریم و نه می‌توانیم داشته باشیم... در این صورت واقعیتِ بیمار به چیزی اشاره می‌کند کاملاً متفاوت با آنچه روان‌پزشکی و روان‌شناسی تاکنون بر آنمان داشته‌اند تا باور کنیم».

فروید: (سرش را به نشانه‌ی مخالفت تکان می‌دهد.) به عبارتی دیگر، تو داری از سوی بیمارت اغوا می‌شوی!

باس: نه، این ربطی به انتقالِ متقابل ندارد. به شیوه‌ای تازه از اندیشیدن برمی‌گردد، یک بازاندیشی در روان‌کاوی.

فروید: (درحالی‌که سرش را تکان می‌دهد.) نگاه عینی‌ات دارد از تو دور می‌شود. اگر اجازه دهی عقده‌ها و مقاومت‌های درونی خودت سماجت بورزند، چطور می‌توانی به این پروفسور هایدگر کمک کنی؟

باس: (کودکانه.) خب، معلوم است که شما نظر مساعدی دراین‌باره ندارید.

فروید: (ابروهایش را بالا می‌اندازد.) فکر می‌کنم تو در اینجا فرافکنی می‌کنی... هرچه نباشد، من فقط زاده‌ی تخیل توام.

باس: بله، خب... (گلویش را صاف می‌کند.) اگر خاطرم باشد، شما هم قادر نبودید همیشه از خطرهای انتقال متقابل بگریزید.

فروید: هوووم... پس دوستمان دکتر بینزوانگر چغلی من را پیش تو کرده، این‌طور نیست؟ حقیقت دارد که ما هر دو با این موضوع کلنجار رفتیم. «من آن را در سطح نظری راحت‌تر قابل‌حل می‌دانستم.» اما در نظر داشته باش، این‌ها نامه‌هایی خصوصی بودند، میان دوستان و همکاران... جایی مناسب برای ابراز دغدغه‌ها. هیچ‌گاه قصدم این نبود که روان‌کاوان آینده آن نامه‌ها را همچون ابزاری برای دلیل‌تراشی استفاده کنند.

باس: (دست‌هایش را به سینه می‌زند.) بله خب. من دیگر باور ندارم که عینیت و خنثی ‌بودن برای فرایند درمان ضروری هستند.

فروید: (با بدگمانی.) واقعاً؟

باس: من به این باور رسیده‌ام که «انتقال متقابل اصلاً انتقال نیست، بلکه یک رابطه‌ی عاطفیِ میان‌انسانیِ اصیل بین روان‌کاو و بیمارش است...» در حقیقت، «روان‌کاو هیچ‌گاه نمی‌تواند از رابطه‌ی عاطفی با روان‌کاوی‌شونده اجتناب کند؛ فقط می‌تواند آن را انکار کند».

فروید: وقتی روان‌کاوی‌شونده‌ی من بودی، احساس می‌کردی عواطفم را از تو دریغ می‌کنم؟ موضوع این است؟

باس: (درحالی‌که دست‌هایش را از هم باز می‌کند.) نه، به‌هیچ‌وجه. از نظر من شما بسیار مهربان و بامحبت بودید. شما چهره‌ی پدرانه‌ی خوبی برایم بودید.

فروید: پس به‌عنوان پدرت، باید به تو هشدار بدهم که داری در مسیر دشواری قدم برمی‌داری. نکند به همین خاطر است که هنوز به من نیاز داری؟ می‌خواهی تا با رفتارت مخالفت کنم؟

باس: (با تعجب.) نه، البته که نه. من فکر می‌کنم شما به‌خاطر دغدغه‌های من برای آینده‌ی روان‌کاوی هنوز اینجا هستید.

خرید کتاب فیلسوف‌ها و دیوانه‌ها  

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.