جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: شهر فرنگ اروپا
شامل چکیدهای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم. پاتریک اوئورژدنیک در پراگ به دنیا آمد، اما در ۱۹۸۴ به فرانسه مهاجرت کرد و اکنون هم در فرانسه زندگی میکند. او هشت کتاب نوشته است که شامل داستان و رمان و شعر و مقاله میشوند. همچنین کتابهای کسانی چون فرانسوا رابله، آلفرد ژاری، رمون کنو، سیموئل بکت و بوریس ویان را به زبان چک ترجمه کرده است. شماری جایزهی ادبی برای نوشتههایش به او تعلق گرفته است، از جمله جایزهی صندوق ادبی چک. در این برشها تصاویری دراماتیک از قرن پر حادثه بیستم ارائه شده است. همچون تصویرهایی برش خورده و تکه تکه.سربازان در میدان نبرد جنگ جهانی دوم
درختها برای شهرها مهم بودند، چون اکسیژن تولید میکردند و خاکستر جسدهای سوزانده شده کود مناسبی برای باغهای میوه و سبزیجات بودند. جسدهای مدفون در خرابههای ساختمانها روی هم تلنبار شده بودند و بعضی وقتها دو یا سه جسد دست در دست هم داشتند یا همدیگر را در آغوش گرفته بودند و باید با اره آنها را جدا میکردند. و یکی از زنها نمیخواست جسدها را از هم جدا کند و فرمانده این عملیات میخواست او را تیرباران کند، چون در کار اخلال کرده بود، اما در این فاصله سربازانی که قرار بود او را تیرباران گنند در رفته بودند.قسمتی از کتاب:
متوسط قد سربازان امریکایی که در ۱۹۴۴ در نورماندی کشته شدند ۱۷۳ سانتی متر بود، و اگر آنها را پشت سر هم در یک ردیف دراز به دراز میخواباندی، طولشان به ۳۸ کیلومتر میرسید. المانیها هم قد بلند بودند، اما بلند قد ترین سربازان، تفنگداران سنگالی در جنگ جهانی اول بودند که متوسط قدشان ۱۷۶ سانتی متر بود و برای همین در صف نخست به جبههی نبرد فرستاده میشدند تا وحشت در دل آلمانیها بیندازند.زنان ارتش آلمان نازی
میگویند در جنگ جهانی اول آدمها مثل تخم گیاهان همینطور به زمین میریختند و کمونیستهای روسی بعدها حساب کردند که از هر کیلومتر مربع از اجساد چقدر کود میشود تهیه کردو اگر آنها از اجساد خائنان و جانیان به جای کود استفاده کنند، چقدر میشود با پرهیز از خرید کودهای شیمیایی گران خارجی صرفه جویی به عمل آورد. و انگلیسیها در طول جنگ تانک را اختراع کردند و آلمانیها گازی شیمیایی را که به ایپرت مشهور شد، چون بار اول از آن در نزدیکی شهر ایپر استفاده کردند، هرچند این حقیقت نداشت، و این گاز در ضمن گاز خردل هم نامیده میشد، چون مثل خردل دیژون دماغ را میسوزاند و این البته حقیقت داشت و عدهای از سربازان پس از بازگشت به وطن بعد از جنگ دیگر هرگز حاضر نشدند لب به خردل دیژون بزنند. جنگ جهانی اول را جنگی امپریالیستی میخواندند، چون آلمانیها احساس میکردند کشورهای دیگر نسبت آنها نگاه تعصب آمیزی دارند و نمیخواهند بگذارند آنها هم تبدیل به یک قدرت جهانی شوند و به ماموریتی تاریخی که برای خود متصور بودند تحقق بخشند.یهودی ها؛ آواره و سرگردان در خلال سال های جنگ جهانی دوم
اما اکثر افراد در اروپا-آلمان، اتریش، فرانسه، صربستان، بلغارستان و دیگر کشورها- معتقد بودند که این جنگ جنگی ضروری و عادلانه است که صلح را برای جهان خواهد آورد. و بسیاری از افراد معتقد بودند که جنگ آن فضایلی را که جهان صنعتی مدرن از میان برده است، از جمله فضیلت عشق به میهن، شجاعت و ایثار، احیا خواهد کرد. و افراد فقیر هم در انتظار و آرزوی سوار شدن به قطار بودند و روستاییها هم در انتظار و آرزوی دیدن شهرهای بزرگ و تلفن کردن به ادارههای پست محلی برای فرستادن تلگرامی برای همسرانشان با این مضمون: من خوبم. امیدوارم تو هم خوب باشی. ژنرالها در انتظار و آرزوی این بودند که عکس و خبرشان در روزنامهها چاپ شود و اقلیتهای قومی کشورها هم از این کیفور بودند که در جنگی شرکت کردهاند که همرزمانشان بدون لهجه صحبت میکنند و آنها هم میتوانند همراه این دیگرانِ بی لهجه سرودهای نظامی و ترانههای شاد مردمی بخوانند. و همه فکر میکردند تا زمان انگورچینی یا نهایتش تا کریسمس به خانههایشان باز خواهند گشت.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...