عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: سوسک
«سوسک» عنوان رمان کوتاهی است نوشتهی ایان مکیوان. ایان مکیوان رماننویس مشهور بریتانیایی و زادهی سال ۱۹۴۸ میلادی است. به گفتهی تایمز، او در بین پنجاه نویسندهی برتر بریتانیا از سال ۱۹۴۵ قرار میگیرد. مکیوان نویسندهای منتقد است که در آثارش پیوسته تندروی و بنیادگراییهای فکری را نقد میکند و داستانهایش را بستری کرده تا با زبانی تند و تیز جامعهی امروز بریتانیا و دنیای معاصر را از نگاهی متفاوت و هنرمندانه به تصویر بکشد. این اثر آخرین رمان ایان مکیوان تا به امروز است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است. نویسنده در این اثر، بسیار خلاقانه، وضعیت امروز کشورهای مختلف و چیرگی ایدئولوژیهای خاص در آنها را به نقد میکشد، در این میان موضع خودش را نیز در رابطه با خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا مشخص میکند.
در این رمان کوتاه، چند سوسک خود را به ساختمان شمارهی ده میرسانند و در قالب وزرای کابینه، کنترل دولت را در دست میگیرند. بین آنها اتحادی منسجم هست و به هر قیمتی در پی رسیدن به اهدافشان حرکت میکنند. جیم سامز، نخستوزیر و رهبر کابینهی سوسکهاست و با ارادهای استوار میخواهد دنیا را به سمتوسویی بکشد که در جهت افکار خود و اعضای کابینهاش باشد. در این داستان، حزب ریورسالیستها در برابر کلاکوایزرها قرار میگیرد. ریورسالیستها معتقدند که جریان انتقال پول باید معکوس شود و کلاکوایزرها اعتقاد دارند که نقل و انتقالات پول باید به شکل مرسوم انجام بگیرد. جیم سامز درصدد است ریورسالیسم را در بریتانیا و سپس در دنیا به اجرا دربیاورد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند.
ایان مکیوان در رمان کوتاه سوسک الهامی هنرمندانه از مسخ کافکا گرفته است و مانند ریورسالیسم، جریان معکوس مسخ را به تصویر میکشد. شخصیت جیم سامز، که نامش بیشباهت به گریگور سامسای کافکا نیست، نخستوزیر بریتانیاست؛ اما شبیه به اتفاقی که در نظریهی ریورسالیسم یا جریان معکوس انتقال پول میافتد، به جای اینکه انسانی سوسک شود، یک سوسک تبدیل میشود به نخستوزیر بریتانیای کبیر تا اهداف خود و اعضای کابینهاش را محقق کند.
این رمان کوتاه خواننده را با تحولات دنیای امروز اروپا و موضعگیری نویسنده آشنا میکند و از طرفی دیگر تجربهای جدید برای علاقهمندانِ رمانهای کوتاه و ادبیات مدرن رقم میزند.
قسمتی از کتاب سوسک نوشتهی ایان مکیوان:
جوانی که آن روز صبح آجری را به شیشهی سفارت فرانسه پرتاب کرده بود فرار کرد و دستگیر هم نشد. در پاریس هم این موضوع را فهمیدند. موقعی که این اتفاق رخ داد، جمعیتی حدود پنجاه نفر در نایتسبریج جمع شده بود. تا بعدازظهر همان روز، بیش از پانصد نفر شدند که بعضیهایشان ماهیگیرهایی بودند که خودشان را از هال، با اتوبوسهایی که حزب ریورسالیسم تدارک دیده بود، به آنجا رسانده بودند. صدای شعار و داد و فریاد همهجا را فراگرفته بود و به جز این، تظاهرات در آرامش کامل برگزار شد. پلیسهای اضافی که برای این روز فرا خوانده شده بودند کاری برای انجام دادن نداشتند جز اینکه کنار در سفارت بایستند و تماشا کنند. کمی از ساعت چهار و نیم گذشته بود که یک نفر بمب دستی پرتاب کرد. بدون اینکه آسیبی به جایی برساند، روی چمن خیس، کنار درخت برگ بو و زیر پنجره افتاد و منفجر نشد. یکی دو اینچ مواد مشتعل داخل بطری شیر ریخته شده بود. در گزارش نوشته شد که بمب بنزینی بوده است که تشخیص احتمالاً درست بود. این حمله هم به گوش پاریس رسید.
کمی قبل از آن روز بعدازظهر، سفیر فرانسه، لو کومته هانری دو کلرمون لوهرالت، به ادارهی امور خارجه و کشورهای مشترکالمنافع احضار شد تا در خصوص مرگ شش ماهیگیر انگلیسی توضیح ارائه کند. این ملاقات سازنده توصیف شد و سفیر فرانسه مراتب تأسف و تسلیت خود را از صمیم قلب تسلیم خانوادهها کرد و بابت این حادثهی دلخراش نیز عذرخواهی خود را اعلام داشت. اطلاعات کمی در این خصوص به مطبوعات درز پیدا کرد چرا که نخستوزیر ساعت پنج بعدازظهر خیابان داونینگ را ترک و بیانیهاش را در رابطه با تصمیم غیرمنتظرهشان قرائت کرد. بمب نگونبخت مذکور مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شدکه بیشتر شبیه آتشبازی بوده است، یکجور فشفشهی آبخورده که صرفاً شوخی بیمزهای به حساب میآمده است.