عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: سلام اول
«سلام اول» عنوان کتابی است به قلم باربارا تاکمن. تاکمن در این کتاب، تاریخ انقلاب امریکا را با قلم جذاب و فرم روایی منحصربهفردِ خود روایت میکند. ۱۶ نوامبر ۱۷۷۶ لکههای سفیدی از دود شلیک توپها، آنگاه صدای غرش توپها، از قلعهی محقر جزیرهی هلندی کوچک سنت اوستاتیوس در هند غربی برخاست و بر بالای دریای فیروزهفام به جولان درآمد. توپخانهی قلعهی اورانژ جواب سلام کشتی امریکایی اَندرو دوریا به بندر بیگانه را میداد و کشتی با پرچم راهراه سرخ و سفید کنگرهی امریکا بر فراز دکلش به لنگرگاه نزدیک میشد. سنت اوستاتیوس با صدای کوتاهش اولین مقام رسمی بود که بر بزرگترین رویداد قرن درود میفرستاد: ظهور دولت تازهای که مسیر تاریخ را عوض میکرد.
اثر انقلاب امریکا در سرشت حکومتهای اروپایی از لحظهای که انقلاب به وقوع پیوست محسوس بود و به رسمیت شناخته شد. سفیر بریتانیا در لاهه، سر جیمز هریس، ارل مامزبری، پس از انقلاب، در خاطراتش نوشت که با شروع طغیان امریکاییها تغییر خارقالعادهای در اذهان بخش بزرگی از مردم هلند اتفاق افتاد. تردیدهایی دربارهی حاکمیت استاتهولدر (حاکم هلند و امیر اورانژ) به وجود آمد و هنگامی که شورش مستعمرهنشینان انگلیسی در امریکا به پیروزی رسید عملاً کل حاکمیت مورد حمله قرار گرفت. چیزی که سفیر شاهدش بود -هنوز فقط ذهنیت آن، نه عینیتش- تبدیل قدرت از شکل دلبخواهی اشراف و سلاطین به شکل نهادینه در یک قانون اساسی و نمایندگی مردم بود. این دورهی گذار، که همزمان شد با دوران کاری او، از ۱۷۶۷ تا ۱۷۹۷، به اعتقاد او پرحادثهترین دورهی تاریخ اروپا بود. جواب سلامی که به فرمان یوهانس دِ گراف، فرماندار سنت اوستاتیوس، به اندرو دوریا داده شد اولین مرتبهی شناسایی رسمی اعلامیهی استقلال مستعمرات شورشی، پرچم امریکا و ملت امریکا به ابتکار یک مقام رسمی دولتی خارجی بود. تقدم هلند مهمترین جنبهی این واقعه نبود، اما چون مدعیان دیگری نیز پیدا شدهاند باید به این نکته اشاره کرد که سال ۱۹۳۹ لوح یادبودی که با امضای رئیسجمهور وقت امریکا، فرانکلین روزولت، به سنت اوستاتیوس پیشکش شد یکبار دیگر تقدم توپخانهی قلعهی اورانژ را تأیید کرد. روی لوح نوشته شده: به یاد سلامی که ۱۶ نوامبر ۱۷۷۶ به فرمان یوهانس دو گراف، فرماندار سنت اوستاتیوس، از قلعهی این جزیره در جواب سلام توپهای کشتی جنگی اندرو دوریا به پرچم ایالات متحده داده شد. استقلال ایالات متحده امریکا را اولینبار اینجا یک مقام خارجی در حضور یک کشتی امریکایی به رسمیت شناخت. بدینسان یوهانس دوگراف جایگاهی همیشگی، هرچند کوچک، در تاریخ امریکا به دست آورد.
قسمتی از کتاب سلام اول:
همپیمانی با شورشیها ناگزیر پای فرانسه را هم به جنگ با بریتانیا که در امریکا حکومت را در دست داشت میکشید و البته فرانسه هم همین را میخواست. سیاست بوربونها برخاسته از این اصل جفرسونی نبود که روزی میرسد که هر ملتی باید در میان قدرتهای روی زمین، جایگاه جداگانه و برابری را بپذیرد که قوانین طبیعت و خداوندِ طبیعت برایش تعیین میکنند. پادشاه فرانسه این عقیده را نداشت، گرچه عقیدهی متحدی بود که اکنون فرانسویان نیز سنگ آرمانش را به سینه میزدند. انگیزهی فرانسویها کمتر فلسفی و بیشتر دشمنی ساده با انگلیسیها بود و از هفت قرن دشمنی، از سال ۱۰۶۶ به بعد، و از آرزوی جبران زیانهای آنها در جنگ هفت ساله آب میخورد. بنابراین نه دغدغهی امریکا بلکه همان جنگ قدرت برّ قدیم بود که پای فرانسویها را هم به میان کشید و امکان کسب استقلال از بریتانیا را برای مستعمرات امریکایی فراهم آورد. اتحاد براساس دو پیمان بود، یکی پیمان دوستی و بازرگانی و دیگری قول خودداری از صلح جداگانه با بریتانیا تا زمانی که استقلال امریکا را نپذیرفته بود.
ژوییهی ۱۷۷۸، پنج ماه بعد از آنکه فرانسه با امریکا پیمان بست، به بریتانیا اعلام جنگ کرد و سال بعدش اسپانیا نیز با تجدید معاهدهی خاندان بوربون به فرانسه پیوست. در مقابل، فرانسه به اسپانیا وعده داد که کمک کند جبلالطارق و مینورکا را پس بگیرد.
بیشترین ترس فرانسه از این بود که مستعمرات با کشور مادر کنار بیایند و تجارت و موقعیت استعماری و دریاییاش را احیا کنند و بریتانیا دوباره به تفوقی دست یابد که هدف اصلی فرانسه در جنگ کاهش آن بود. اشارات عمدی بنجامین فرانکلین به فرانسویان دربارهی احتمال مصالحه، و نشانهها و هشدارهایی که فرانسویها به خیال خودشان میدیدند، اولین عاملی بود که آنها را به عقد پیمان اتحاد واداشت. قول خودداری طرفین از صلح جداگانه از واهمهی فرانسویها از آشتی بریتانیا با مستعمرات عجالتا میکاست؛ اما طولی نکشید که پیشنهاد صلح بریتانیا به مستعمرهها دوباره ترس در دل فرانسویان انداخت.
هفده روز پس از ورود فرانسه به جنگ، نبرد دریایی آغازین که ربطی هم به امریکا نداشت ولی در بلندمدت آسیب فراوان به تلاشهای جنگی بریتانیا زد -ولو بیشتر معنوی تا مادی- نزدیک جزیرهی آشَنت در کانال مانش روی داد. هدف فرانسویها این بود که کانال را بگیرند تا بعد به انگلستان حمله کنند. هدف انگلیسیها، پس از آنکه جاسوسانشان از عزیمت دو ناوگان فرانسوی به برست و تولون خبر دادند، این بود که از الحاق آنها به یکدیگر جلوگیری کنند و اگر موفق نشدند و ناوگانها از کانال بالا رفتند به آنها هجوم ببرند، مگر اینکه نیروی آنها بسیار بیشتر باشد و در این صورت برای تقویت به سواحل خود بازگردند.