عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: سرت را از زندگیام بکش بیرون
«سرت را از زندگیام بکش بیرون» با زیرعنوانِ راهنمای رک بودن برای دختران خوب عنوان کتابی است نوشتهی الکساندرا راینوارث که نشر مون آن را به چاپ رسانده است.
اگر معتقدید در زندگی به آزادی، تفریح، قدرت تصمیمگیری و شکلاتهای بیشتر و گروههای واتساپی و مهمانیهای کریسمس کمتری نیاز دارید، پس جای درستی آمدهاید. در این کتاب به بررسی این موضوعات پرداخته شده است:
-چطور آدمها و موضوعات دیگر را به هیچجایتان بگیرید.
-چطور در عین حال به یک عوضی تبدیل نشوید.
-با چه معیارهایی میتوان بین چیزهای مهم و بیاهمیت تفاوت قائل شد.
-تصمیمات کوچک چطور ممکن است بر کیفیت زندگی ما تأثیری عظیم داشته باشند.
نویسنده میگوید: «پیش از هر چیز با یک تمرین بامزه شروع میکنیم: این تمرین تصویرسازی است، یعنی تصویری که در ذهن میسازیم و میتوانیم هر زمان که بخواهیم آن را به یاد بیاوریم.
بیایید شروع کنیم. حتماً گاوبازها را دیدهاید؟ همانهایی که میگویند: «اُلِه» و لباسهای مسخره میپوشند. فکر کنید گاوباز هستید و حالا تصور کنید یکی از آن شنلهای قرمز را به دست دارید که برای تحریک گاو از آن استفاده میکنند. روشن است؟ خب.
هر موضوعی را که در این کتاب و در زندگی با آن مواجه میشوید -هر چیزی را که تصمیم گرفتهاید دیگر به آن اهمیت ندهید- به شکل گاوی تصور کنید که دارد به شما حمله میکند و مدام سرعتش بیشتر میشود و دقیقاً پیش از آنکه به شما برسد، تصور کنید مثل گاوبازها با وقار خاصی یک قدم به کنار میروید و اجازه میدهید با سرعت بالا از جلوی شما عبور کند. اُله!
وقتی هنوز داشتم به این فکر میکردم انجام کارهایی که واقعاً میخواهم و پرهیز از کارهایی که نمیخواهم انجامشان دهم، چقدر فوقالعاده خواهد بود، یاد کسی افتادم که همیشه همین کار را میکرد؛ دوستم اُله.
اُله دوست دوران کودکیام و تاجری بسیار موفق است. دو متر قد دارد، مرد بسیار خوبی است و هرگز کاری را برخلاف میلش انجام نمیدهد. احتیاجی به گفتن نیست که اُله عضو هیچ گروه واتساپی نیست و فقط وقتی در مهمانیهای کریسمس اداره شرکت میکند که بداند خوش میگذرد؛ اما با وجود همهی اینها، رئیس محبوبی است و دوستان زیاد و خانوادهای عالی دارد.
البته او از آن دسته آدمهایی نیست که در اسبابکشی به شما کمک کند یا وقتی قسمتی از شعر محبوبتان را میخوانید، با شور و شوق برایتان دست بزند. اما عیبی ندارد، او همین شکلی است. همه هم دوستش دارند.
در محل کار، وقتی یکی از همکارانم از من کمک میخواهد، معمولاً میگویم: «حتماً. بدهش به من» و دقیقاً به همین دلیل است که همیشه برای کار خودم وقت کم میآورم و بعد مضطرب میشوم و از خودم لجم میگیرد.
اما وقتی کسی از اُله میخواهد فلان کار را به جایش انجام دهد، او میگوید: «نه!» و انجام نمیدهد. در نتیجه وقت بیشتری دارد، کمتر مضطرب میشود و از دست خودش هم عصبانی نمیشود و با این حال همه دوستش دارند چون آدم خوبی است.
در مسیر رشد فردیام برای به هیچ گرفتن، اُله خیلی به من کمک کرده؛ در بسیاری از شرایط دشوار با خودم فکر میکنم اگر اُله بود چه کار میکرد. انگار که اُله دقیقاً کنارم نشسته و میگوید: «عزیزم اگه من جای تو بودم این کار رو نمیکردم.»
آیا کسانی مثل اُله را سراغ دارید؟ اگر چنین کسی را میشناسید تصور کنید دقیقاً کنار شما ایستاده است. اما اگر کسی مثل اُله سراغ ندارید، من اُلهی خودم را به شما قرض میدهم.
قسمتی از کتاب سرت را از زندگیام بکش بیرون:
من چندان به آشنا شدن با آدمهای جدید علاقه ندارم، چون حفظ ارتباط با همین چند آدم معدودی که میشناسم به اندازهی کافی برایم سخت هست؛ حتی به سفر در آخر هفتهها هم علاقهای ندارم؛ همانطور که گفتم، دوست دارم با لباس راحتی در خانه باشم. من همینم که هستم و هیچ تغییر بنیادینی نخواهم کرد و به خاطر دیگران هم خودم را تغییر نمیدهم.
اما کاری که میتوانم بکنم این است که دیگر خودم را تحت فشار نگذارم یا خودم را بابت چیزی که هستم و آن چیزی که دوست دارم باشم و نیستم، ناراحت نکنم. میتوانم دیگر نگرانِ چیزهایی که نمیتوانم تغییر دهم نباشم و در عوض روی اموری تمرکز کنم که بهخوبی انجامشان میدهم.
به جای اینکه آرزو کنید پدر و مادر بدقلقتان عوض شوند، شاید بتوانید راهی پیدا کنید که رابطهی مسالمتآمیزی با آنها داشته باشید. به جای اینکه دائماً حس بدی داشته باشید که زندگیتان پر از عشق و شادی نیست، شاید واقعگرایانهتر این باشد که از اینکه به هر صورت توانستهاید با این زندگی کنار بیایید، به خودتان افتخار کنید.
و به همین دلیل است که بعد از گذراندنِ شبی خوش با دوستان و نوشیدن و سیگار کشیدن دیگر احساس گناه نمیکنم و دیگر فکر نمیکنم که وای! باز هم سیگار کشیدم! حالم از خودم به هم میخوره که نمیتونم درست و حسابی ترک کنم! در عوض از شبم لذت میبرم و با خودم عهد میبندم که مراقب خودم باشم و زیادهروی نکنم. به جای این کلیگویی مبهم که از این به بعد خودم رو بیشتر دوست خواهم داشت، به خودم میگویم تلاشی که برای مراقبت از سلامتم انجام میدهم چشمگیره!
وقتی بفهمید که تلاش برای رشد فردی هم محدودیتهای خاص خودش را دارد، میتوانید یاد بگیرید که بهتر با این محدودیتها کنار بیایید. این روش خیلی خیلی مؤثرتر از یأس دائمی از این قضیه و آن شکست است. فقط کافی است بیخیال شوید!
خرید کتاب سرت را از زندگیام بکش بیرون