جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: زنان فوق‌العاده

معرفی کتاب: زنان فوق‌العاده

«زنان فوق‌العاده» عنوان کتابی است از باربارا پیم که نشر بیدگل آن را به چاپ رسانده است. این رمان که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد، داستانی است با ضرب‌آهنگی آرام و چنانچه از ارجاع‌های ادبی مستمر به آن برمی‌آید، تا حد زیادی در زمره‌ی داستان‌های عاشقانه و کمیک انگلیسی جای خود را باز کرده است. شخصیت‌های خنده‌دار و بامزه‌ی دنیای باربارا پیم -پدر گریتورکس دستیار دست‌وپا چلفتی کشیش، خواهر بلت یکی از کارکنان چاق و سردماغ کلیسا، خانم گری بیوه‌ی بسیار شیک‌پوش یک کشیش (مادر روحانی امروزیِ حکایت‌های چاوسر) و گروهی از زن‌های میان‌سال حاضر در مراسم کلیسای پدر ملری، کشیش محله‌ی پیملیکو- همگی شخصیت‌هایی هستند که فوق‌العاده عالی توصیف می‌شوند و طنز ظریفی دارند؛ اما برخلاف بسیاری از شخصیت‌ها در داستان‌هایی که مشخصاً کمیک هستند، کاملاً باورپذیر و شبیه انسان‌های واقعی‌اند.

حالا که پس از گذشت چند دهه این رمان را می‌خوانیم، احساس می‌کنیم این کمدی مزیت‌ها و برتری‌هایی نیز دارد. این کتاب در دهه‌ای نوشته شد که شاهد به شهرت رسیدن آیریس مِرداک بود، وقایع‌نگارِ عشقِ بی‌قیدوبند و رنج‌آلود، دهه‌ای که جیم خوش‌شانسِ کینگزلی ایمیس و جو لمپتون جام برین زن‌های جوان را اغوا می‌کنند.

میلدرد لتبری، قهرمان رمان زنان فوق‌العاده به نگرشی محافظه‌کارانه‌تر تعلق دارد، به نسل رو به انقراض زن‌های محترم سرد و بی‌احساس، بااین‌حال داستانش به شکل متعارفی به پایان نمی‌رسد. در صفحه‌های آخر کتاب، انسان‌شناسِ جوانِ خشک و عصا قورت‌داده‌ای، به اسم اورارد بون، او را به شام دعوت می‌کند، هفت سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته است، اورارد از میلدرد می‌خواهد در نمونه‌خوانی کتابی که دارد درباره‌ی انسان‌شناسی می‌نویسد به او کمک کند. تا آن لحظه، تنها هیجان عاطفی میلدرد مشاهده‌ی دلبستگی بی‌تناسب پدر ملری به خانم گریِ زیبا و بعد به هم خوردن نامزدی او بوده است؛ همچنین جدایی قریب‌الوقوع راکینگهام و هلنا نی‌پیر، زوج جذابی که در آپارتمان طبقه‌ی پایین او در پیملیکو زندگی می‌کردند، و بعد آشتی کردن دوباره‌ی آن‌ها با هم. او روایت خود را با این فکر به پایان می‌رساند که وظیفه‌ی محافظت‌کردن از پدر ملری در برابر پیشنهادهای عاطفی اغواگرانه‌ی زن‌های دیگر به او کمک می‌کند زندگی پرباری داشته باشد: به نظر می‌رسید با این وظیفه و با کارهایی که قرار بود برای اورارد انجام بدهم، بالاخره می‌توانستم آن‌طور که هلنا می‌گفت زندگی پرباری داشته باشم.

تردیدی نیست که رمان زنان فوق‌العاده دنیایی را به تصویر می‌کشد که برای ما دیگر وجود ندارد و همان زمان هم که پیم این رمان را می‌نوشت این دنیا به‌سرعت در حال محو شدن بود. پیم شبیه نقاش آب‌رنگی است که می‌کوشد درخشش غروب آفتاب را قبل از پایین‌رفتن خورشید روی بوم نقاشی به تصویر بکشد و مطمئناً یکی از دلایل زندگی بسیار بی‌روح و یکنواخت میلدرد همین تغییرات اجتماعی و سیاسی است که در پی جنگ و با پایان امپراتوری بریتانیا به وقوع پیوسته‌اند. پیش از جنگ جهانی دوم، فقط طبقه‌ی اشراف و ثروتمندان انگلستان نبوده‌اند که از امتیازات ویژه، به نحوی که امروز برای ما قابل‌تصور است، برخوردار بوده‌اند. طبقات متوسط ممکن است فقیر بوده باشند (میلدرد کارمند خیریه‌ای است که به بانوان محترم تنگدست کمک می‌کند) اما جایگاه خود را در ساختار طبقاتی جامعه محکم حفظ کرده بودند. بااین‌حال، در طول سال‌های جنگ موانع طبقاتی کم‌کم فرو ریختند. مردها در خدمت سربازی و زن‌ها پشت صحنه‌ی جنگ با افرادی از طبقات متفاوت تماس پیدا کردند. عزت و احترامی که آدم‌های متکبر و متفرعن حسرتش را می‌خوردند خیلی زود در نگاه طبقه‌ی افسران به چیزی تمسخرآمیز و طنزآلود بدل شد و نتایج انتخابات سراسری سال ۱۹۴۵ و پیروزی قاطع حزب کارگر، به‌رغم اینکه چرچیل منجی اروپا محسوب می‌شد، نشان داد که طبقه‌ی کارگران بریتانیا مصمم‌اند که هرگز به روزهای گذشته برنگردند، روزهایی که وکیل‌هایی مثل پدر باربارا پیم در مناطق ییلاقی ممکن بود یکی دو خدمتکار داشته باشند، درحالی‌که طبقه‌ی کارگر در وضعیت غیر بهداشتی زندگی می‌کردند و خدمات بیمه‌ی درمان و بازنشستگی مطلوبی نداشتند.

قسمتی از کتاب زنان فوق‌العاده:

عصر چند روز بعد، ساعت شش، داشتم از محل کارم بیرون می‌آمدم که اورارد بون را دیدم، جلوی مغازه‌ای همان نزدیکی‌ها ایستاده بود و به ویترین مغازه نگاه می‌کرد. در این فکر بودم که با عجله از کنارش رد شوم، چون آن روز خیلی مرتب نبودم، یعنی لباس‌های مناسبی تنم بود و یک ژاکت، بدون کلاه و جوراب. خانم بانر از تصور اینکه آدم با چنین سرووضعی با مردی ملاقات کند وحشت می‌کرد. بارها به من گفته بود آدم باید همیشه روزش را با پوشیدن لباس‌های مناسب آغاز کند و برای هر چیزی آماده باشد. ممکن است اتفاق غیرمنتظره‌ای بیفتد. شاید یک نفر -و منظورش از یک نفر یک مرد بود- یکدفعه تلفن کند و آدم را برای ناهار به رستورانی دعوت کند. اگر پای حرف در میان بود، کاملاً با او موافق بودم، اما در عمل برایم سخت بود که هر روز صبح موقع لباس‌ پوشیدن حواسم به این موضوع باشد، مخصوصاً تابستان‌ها.

اورارد برگشت و رو کرد به من و گفت: «میلدرد... بالاخره اومدین!» اما صدایش صدای آدمی آزرده بود که مدتی طولانی انتظار کشیده است، کسی که از دیدن من خوشحال شده باشد.

-فکر کردم اصلاً خیال ندارین بیاین بیرون. مگه آدم‌ها معمولاً تا ساعت پنج کار نمی‌کنن؟

گفتم: من معمولاً بعدازظهرها اصلاً کار نمی‌کنم، ولی چندتا از کارمندهامون رفته‌ن مرخصی و من موندم که کمک کنم. امیدوارم که روزهای دیگه هم عصر اینجا منتظر نمونده باشین.

-نه؛ می‌دونستم امروز بعد از ظهر سر کار هستین.

-واقعاً؟ ولی از کجا؟

با سردی جواب داد: «اوه، برای فهمیدن هر چیزی راهی وجود داره.»

گفتم: «ولی می‌تونستین بهم تلفن کنین و خودتون رو این همه به دردسر نندازین.» مانده بودم چرا می‌خواسته مرا ببیند و آیا باید بابت این اتفاق خوشحال باشم.

گفت: «بیاین بریم یه نوشیدنی بخوریم، موافقین؟»

خرید کتاب زنان فوق‌العاده

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.