جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: ذهن‌آگاهی (پیوند با خود واقعی)

معرفی کتاب: ذهن‌آگاهی (پیوند با خود واقعی)

«ذهن‌آگاهی» عنوان کتابی است نوشته‌ی وینی دابولکار که نشر فلسفه آن را به چاپ رسانده است. لحظه‌ای که به نادرست بودن یک باور پی می‌بریم، لحظه‌ای است که دنیا در نظرمان دگرگون می‌شود، مثل کودکی که برای اولین‌بار می‌فهمد پاپانوئل واقعی نیست. ذهن‌آگاهی یعنی بیاموزیم که باورهای سفت و سخت را به چالش بکشیم. ذهن‌آگاهی یک سفر است و نه یک مقصد؛ سفری که در هر لحظه‌ی آن چیزی می‌آموزید تا دوچرخه زندگی را متعادل نگه دارید. اگر تصور کنید که به مقصد رسیده‌اید، یادگیری شما متوقف خواهد شد و این همان لحظه‌ای است که با دوچرخه زندگی به زمین خواهید خورد. ذهن‌آگاهی چیزی فراتر از تمرین و تکنیک است و نیاز به برخورداری از روح کنجکاوی و جست‌وجوگری دارد.

ذهن‌آگاهی کاری نیست که یک یا دو نوبت در روز انجامش دهید. هوشیاری باید در تمام طول روز همراه شما باشد، این یک فرآیند مداوم، همانند رژیم غذایی است. شاید بتوانیم از اسپایدرمن چیزی بیاموزیم. او برای اینکه بتواند بین ساختمان‌ها حرکت کند باید تار خود را به دیواری متصل کند و تار قبلی را رها کند. اگر او تار پشت سرش را رها نکند، نمی‌تواند رو به جلو حرکت کند و در میان تارهای خودش گرفتار می‌شود. آیا ما هم می‌توانیم از تارهای پیوندهای قبلی رها شویم؟ ارزش امتحان کردنش را دارد.

وینی دابولکار در این کتاب با بیان چند مثال از فیلم‌هایی همچون ماتریکس، یک ذهن زیبا، اشک‌ها و لبخندها، دوازده مرد خشن، نمایش ترومن، شعله و کتاب‌هایی از جمله مرگ ایوان ایلیچ، مزرعه حیوانات، کلیت و نظم دربرگیرنده و تفکر به عنوان یک سیستم، مفاهیم بعضاً پیچیده ذهن‌آگاهی و موانع موجود برای رسیدن به ذهن‌آگاهی را به شکلی گیرا توضیح می‌دهد.

قسمتی از کتاب ذهن‌آگاهی:

کار شعبده‌بازها گول زدن است. کشف حقه‌ی شعبده‌بازها می‌تواند به ما کمک کند تا از توهم افکار خود سر در بیاوریم و بهترین راه برای کشف حقه‌ی آن‌ها، دیدن برنامه شعبده‌بازی با صحنه آهسته است. به همین ترتیب واکنش‌های خود را نیز می‌توانیم با چیزی شبیه به صحنه آهسته بررسی کنیم. وقتی شالیو از دیپاک می‌پرسد که در کجا زندگی می‌کند، واکنش دیپاک به‌قدری سریع اتفاق می‌افتد که خودش هم فکر می‌کند شالیو مسئول عصبانیت او است. پس زمان عصبانیت و سراسیمگی زمان مناسبی برای بررسی واکنش‌های‌مان نیست. خب به چه نوع دیگری می‌توانیم آن‌ها را بررسی کنیم؟

بهتر است اول دکمه‌های احتمالی را شناسایی کنیم که دائماً باعث آزردگی ما می‌شوند. دکمه چیست؟ ترکیبی از یک موقعیت و یک جمله که ما را آزرده می‌کند. پیشنهاد من این است که وقتی کمی از عصبانیت و ناراحتی‌مان گذشت، یک‌بار دیگر آن دکمه را فشار دهیم و ببینیم در حالت آرامش چه واکنشی به همان اتفاق نشان می‌دهیم؛ یعنی جمله‌ای که باعث ناراحتی‌مان شده را در ذهنمان تکرار کنیم و تأثیر آن را مشاهده کنیم. هدف این است که کل فرایند را یک‌بار دیگر ببینیم و با سازوکار آن آشنا شویم و ببینیم آیا باز همان احساسات منفی در ما برانگیخته می‌شوند یا خیر. در این شبیه‌سازی، مطمئناً احساسات با همان شدت واقعه‌ی اصلی بروز پیدا نمی‌کنند اما همچنان اثری مشابه بر جای می‌گذارند.

هیجانات منفی، دروازه دسترسی به ضرورت‌های مطلق هستند و ضرورت‌های مطلق برابر با درهای بسته. آن‌ها برایمان مشخص می‌کنند که دنیا چطور باید به همان راهی برود که ما دوست داریم و نه به هیچ راه دیگری. وقتی با دقت به این ضرورت‌های مطلق نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که درهای بسته چقدر بیهوده‌اند. شاید اصلاً نیازی به بستن هیچ دری نباشد.

خرید کتاب ذهن‌آگاهی

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.