جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: جنگ بیپایان
جنگ بیپایان کتابی است به قلم مشترک کارستن ینسن و آندرس هامر که پیرامون ریشههای شکلگیری و تأثیرات طالبان در افغانستان و تبعات حیات این گروه، در این کشور، خاورمیانه و جهان نوشته شده است. طالبان در آغاز، به عنوان یک گروه مذهبی واپسگرا وارد صحنه نشده بود. برعکس، بهمثابه جنبشی عدالتخواه ظاهر شده بود و ریشهی حمایت مردم افغانستان نیز از این جریانهای افراطی مذهبی در این واقعیت نهفته بود که هرگونه کوششی برای اصلاح دولت دزد، از راههای مسالمتآمیز و دموکراتیک به شکست انجامیده بود. آنچه مردم را جذب این جریانها میکند، پیامهای مذهبی نیست، بلکه ایمان محکم اخلاقی به عدالت است که آن را به منزلهی تسویه حساب نهایی با فساد میپندارند. نویسندگان این کتاب میگویند: پارهای از گزارشهای جنگ بیپایان در روزنامههای اسکاندیناوی منتشر شده اما بقیه برای اولینبار در این کتاب آمده است. گزارشهای مربوط به سفر ما در سال ۲۰۱۳ در فصلهای اول و دوم آمده است. دو گزارش که در آنها بهنحوی از انسانهای در تنگنا سخن رفته به روز شدهاند. فصل سوم کتاب، نتیجه کار گروهی ماست و به این دلیل نام هر دوی ما را بر پیشانی دارد. من همراه آندرس در ولایت فاریاب نبودم. بنابراین گزارشهای مربوط به آن منطقه، تنها به نام اوست. همانطوری که در بخش پایانی، بیشتر به بیان دیدگاههای شخصیام پرداختهام و طبیعی است که زیر نام من بیاید. در افغانستان جنگ ادامه دارد و بخش بزرگی از نیروهای ناتو عقب کشیده اند، اما این بدان معنی نیست که سنگینیبار مسئولیت و انتقاد از خود، از دوش ما غربیها برداشته شده است. ما به انتخاب خود وارد افغانستان شدیم. این جنگ، هنوز هم جنگ ماست. به این دلیل است که میخواهیم از افغانستان بنویسیم و از جنگی که هرگز پایان نمیگیرد.قسمتی از کتاب جنگ بیپایان:
مریم دوران کودکی و نوجوانی را به عنوان پناهنده در ایران سپری کرده است. شاید از نظر یک خواننده غربی عجیب باشد، اما واقعیت این است که او از دوران اقامتش در ایران به این اندیشه رسید که زنان میتوانند آزادیهای بیشتری داشته باشند. زنان ایرانی روبنده ندارند. او میتوانست بهتنهایی در خیابان ظاهر شود یا به سینما برود و یا روی نیمکتی در پارک بنشیند. وقتی در سال ۲۰۰۲ با خانوادهاش به کابل بازگشت، همهی این رفتارهای روزمره برای او ممنوع بود. در همان سال، حامد کرزای رهبری دولت افغانستان را در دست گرفت. آن زمان، مردم امیدوار بودند و به دولت اعتماد داشتند. دولت وعده داده بود جلوی فساد را بگیرد، حقوق بشر را رعایت کند، اما به هیچکدام از وعدههایش عمل نکرد. صاحبان قدرت اسلحه دارند و آن را به کار میبرند. به نظر مریم، با خروج آخرین نیروهای خارجی در سال ۲۰۱۴، آخرین امکان برای وارد آوردن فشار بر دولت افغانستان هم از بین میرود. بنابراین وضعیت زنان بدتر خواهد شد. بیشتر کسانی که زمانی، با اهدای مبلغی، از پروژههای مریم پشتیبانی میکردند، همین حالا قندهار را ترک کردهاند. هنوز رادیو هست. مریم هر روز خانه را ترک میکند تا در استودیوی رادیو بنشیند و خستگیناپذیر، به زنان افغانستان حقوقشان را یادآوری کند، اما هرگز مطمئن نیست که در پایان روز خانه را دوباره ببیند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...