معرفی کتاب: جنس مدیر عالی

«جنس مدیر عالی» عنوان کتابی است نوشته‌ی دبرا ای.بنتون. این کتاب نکاتی را در برمی‌گیرد که رهبران متفکر برای نیازهای امروز بیان کرده‌اند. با خواندن این کتاب از دانسته‌ها و کارهایتان آگاهی می‌شوید و در می‌یابید که باید کدام کارها را بیشتر انجام دهید و کدام کارها را کمتر. این کتاب را به منزله‌ی متن مرجعی در زمینه‌ی کسب‌وکار قلمداد کنید نه کتابی که در قفسه‌ی کتابخانه خاک می‌خورد. این اطلاعات واقعیت‌هایی است که شما را تغییر خواهد داد. اگر هم‌اکنون مدیر شرکتی هستید، گوش سپردن به رهنمودهای دیگر مدیران عالی بسیار مفید است. خانم بنتون ویژگی‌های ضروری برترین رهبران را در قالب نقشه‌ی راه موفقیت به مدیران اجرایی مشتاق ارائه کرده است. این کتاب از سه قانون یاد می‌کند. قانون اول: قواعد را بشناسید، اما به شیوه‌ی خودتان بازی کنید. قانون دوم:‌ قواعد را بشناسید، اما به شیوه‌ی خودتان بازی کنید. قانون سوم: قواعد را بشناسید، اما به شیوه‌ی خودتان بازی کنید. تلاش بنتون بر این است که کمکتان کند تا به شکلی متمایز کار کنید و در محل کار متفاوت باشید تا جایگاهی را که به شما وعده داده‌اند به دست آورید. تخصص وی سبب شده است جایگاهی ثابت در صفحه‌ی نخست مجلات وال‌استریت و یو اس ای تودی داشته باشد و مهمان افتخاری برنامه‌های تودی‌شو، صبح‌به‌خیر امریکا، سی ان ان بوده و همچنین دایان سایر از شبکه‌ی سی بی اس با او مصاحبه کرده است. مجله‌ی کاندنست پورتفولیو بنتون را یکی از پنج مربی برتر معرفی کرد که باید شماره‌ی او را در فهرست شماره‌گیری سریع تلفن همراه خود داشته باشید. او یک سخنران ایدئال در حوزه‌ی مسائل اصلی مدیریت و مشاور در امور رهبری است. بنتون به همراه همسرش رادنی سویینی که یک کابوی بازنشسته و مدیر مزرعه است در کلرادو زندگی می‌کند. دبرا حاصل سال‌ها تجربه‌ی نظارت بر رفتار و تصمیم‌گیری‌های رهبران در کسب‌وکار را در قالب ایده‌های جالب و شگفت‌انگیز، رهیافت‌های مفید و گام‌های ملموس در اختیار مراجعان خود قرار می‌دهد تا کارها را هم برای خود و هم برای سازمانشان به روشی متفاوت انجام دهند. او معتقد است: «من به مسائلی می‌اندیشم که دیگران نمی‌اندیشند و به‌گونه‌ای می‌اندیشم که دیگران نمی‌اندیشند. همین دیدگاه متفاوت او را قادر ساخته است درباره‌ی بخشی از زندگی اشخاص که قادر به تشخیص آن نیستند، آگاهی‌های دقیقی ارائه دهد.» آنچه دبرا برای یک سازمان پویا انجام می‌دهد آگاهی دادن و سپس تعدیل وضعیت است؛ زیرا حتی یک تصحیح جزئی در نیمه‌ی راه، حرکت به سوی مقصود را تغییر می‌دهد. او معتقد است در روند کار، حتی بهترین رهبران هم بهتر می‌شوند.

قسمتی از کتاب جنس مدیر عالی:

به‌طور میانگین شما در روز، ۵۰ هزار فکر دارید. مدیریت این افکار به تمرکز و پشتکار بسیار زیاد نیاز دارد. توماس کروک، رئیس سایکولوجیکس دریافت که پس از ۳۵ سالگی، به‌طور میانگین هر سال ۱درصد از گنجایش مغز خود را از دست می‌دهیم (این علاوه بر سلول‌های مغزی‌ای است که در فعالیت‌های فوق برنامه از دست می‌روند). بهتر است از مدیریت صحیح آن بخش باقی‌مانده مطمئن شوید تا از ضعف نگرش و رفتار جلوگیری کنید و به مغزتان دستورالعمل‌های لازم را بدهید. زمانی که اعتمادبه‌نفستان را از دست می‌دهید و به ترس، اضطراب، تردید، وحشت و هراس دچار می‌شوید، به فهرست ذهنی خود رجوع کنید که در آن شما فردی توانا، شایسته، آموزش‌دیده و خودکفا هستید و می‌توانید کارهایتان را مدیریت کنید. یادتان نرود، شما بسیار شایسته‌اید. دیگران شما را زیر نظر دارند و متوجه می‌شوند که درباره‌ی خودتان چه تصوری دارید (تصوری که براساس خودگویه‌هایتان شکل می‌گیرد) و همان‌گونه با شما رفتار می‌کنند. ما از این موضوع آگاهیم، اما همچنان ذهنمان را با حرف‌های منفی مسموم می‌کنیم. این خودگویه‌های سمی احساس نامناسب بودن ناتوانی و ناشایستگی را در مغز ایجاد می‌کند. از این کار بپرهیزید. تمایز بزرگ، وجود شخصی در سطح متوسط است که واقعاً باور دارد کنترل سرنوشت خویش را در دست دارد. این موضوع در نحوه‌ی صحبت کردنش با من مشخص خواهد شد. او خواهد گفت: «مشکل اینجاست و برای تخفیف آن، دو یا سه راه‌حل وجود دارد که قصد دارم آن‌ها را انجام دهم. پنج درصد افرادی که برای من کار می‌کنند، راه‌حل‌گرا هستند، ۹۵ درصدشان در پی دستور، حمایت و تأییدند.» شما اولین دشمن خودتان در زندگی هستید. آموزش و تحصیل، البته به نیت خیر و معاشرت با رؤسا، دبیران و والدین اغلب به احساس بی‌کفایتی منجر می‌شود. به آن خاتمه دهید. ذهنتان را با باورهای مورد علاقه‌تان تغذیه کنید (که قطعاً منطقی‌تر از آن است که با چیزهایی که مورد علاقه‌تان نیست، تقویت شود. این‌طور نیست؟) باکمینستر فولر نوشته است: «همه نابغه متولد می‌شوند؛ روند زندگی است که افراد را بی‌استعداد می‌کند.» وقتی انتخاب می‌کنید که شایستگی را تمام و کمال احساس کنید، سونامی عزت‌نفس را تجربه خواهید کرد. اگر انتخاب‌تان این‌گونه نباشد، مانند چوب‌پنبه‌ای در اقیانوس خواهید بود که موج‌های چالش، تعرض، انتقاد و شکست شما را به‌تندی حرکت می‌دهد، بالا و پایین می‌برد، می‌غلتاند و در هم می‌کوبد.