جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: تاریخ بیخردی!
بی خردی زمان و مکان نمیشناسد؛ بی زمان و جهان شمول است. اگرچه عقاید و عادات هر زمان و مکان خاص شکلی معین بدان میدهد؛ ارتباطی به نوع نظام ندارد: هم سلطنت ممکن است موجد آن باشد، هم حکومت یک اقلیت قدرت طلب و هم مردم سالاری. ویژهی ملت یا طبقهی به خصوصی هم نیست. طبقهی کارگر و حکومتهای کمونیستی نماینده آن، همانگونه که تاریخ دوران اخیر به خوبی نشان داد، در مسندِ قدرت بخردانهتر یا کارسازتر از طبقهی متوسط عمل نکردند. ممکن است بپرسید از آنجا که اصرار در کژاندیشی یا در بی خردی جزء فطرت آدمیست، آیا میتوان از حکومتها انتظار دیگری داشت؟ چیز نگران کننده آن است که بی خردیِ حکومت اثر بیشتر بر شماری بیشتر میگذارد تا بیخردیهای فردی، از این رو حکومتها وظیفهی سنگینتری دارند که بر طبق عقل و خرد رفتار کنند. این درست، ولی بشر که از دیرباز به این امر آگاه بوده است، پس چرا همنوعان ما احتیاط به خرج ندادهاند و حفاظی در برابر آن نیفراشتهاند؟ درطی دو هزار و پانصد سال گذشته، فیلسوفان سیاسی از افلاطون و ارسطو گرفته تا توماس آکویناس و ماکیاولی و هابز و لاک و روسو و جفرسن و مدیسن و همیلتون و نیچه و مارکس قسمت اعظم اندیشهی خود را وقف مسائل اخلاق و حاکمیت و پیمان اجتماعی و حقوق بشر و فساد قدرت و تعادل بین آزادی و نظم کردهاند. در میان اینها، سوای ماکیاولی که دربارهی حکومت بدان گونه که هست میاندیشید نه آن گونه که باید باشد- کمتر کسی به بی خردی چندان وقعی نهاده است، در صورتی که بی خردی از دیرباز مشکلی مزمن و همه گیر بوده است.قسمتی از کتاب:
کندی در ۱۹۵۱، وقتی نمایندهای جوان در کنگره بود، خود به ویتنام رفته بود و مانند بیشتر نظران امریکایی به این نتیجه رسیده بود که برای جلوگیری از پیشرویِ کمونیستها در جنوب لازم است احساس غیر کمونیستی بومی نیرومندی در آن جا پرورش پیدا کند. هرگونه اقدام جدا از هدفهای ذاتا ملی و مغایر با آن پیشاپیش محکوم به شکست است. واقعیت هراس انگیز این است که در سراسر بی خردی طولانی ویتنام، امریکاییها پیامد را پیوسته پیشگویی میکردند ولی هیچگاه به دوراندیشیِ خویش عمل نکردند. در ۱۹۵۶ کندی به باور متداول جنگ سرد نزدیکتر شده بود و کمتر از احساسِ نیرومند بومی و بیشتر از فروریزی مهرههای زنجیرهای در قالب استعارات گوناگون سخن میگفت و ویتنام را سنگ بنای جهان آزاد در آسیای جنوب خاوری، تاج قوسِ طاق، انگشت در سوراخ سد میخواند. کندی به فهرست معمول کشورهای همسایه، که اگر موج سرخ کمونیسم به ویتنام رسد سقوط میکنند، هند و ژاپن را هم افزود. موج سخنپردازیها او را با خود برد و به دام دوگانهای انداخت: یکی این که میگفت ویتنام صحنهی آزمایش دموکراسی در آسیا ست، و دیگر این که در ویتنام حس مسئولیت و عزم و ارادهی امریکا به محک آزمایش درمیآید. دو هفته پیش از این که کندی وارد کاخ سفید شود، نخست وزیر شوروی، نیکیتا خروشچف، جهان را به چالش سرنوشتساز آن زمان فرا خواند و گفت جنگهای رهایی بخشِ ملی از این پس حربهی پیشبرد مرام کمونیسم خواهد بود، و اعلام کرد که این جنگهای برحق هر کجا که روی دهد، در کوبا، ویتنام، الجزایر، از پشتیبانی کامل شوروی برخوردار خواهد بود. کندی در سخنرانی خود به مناسبت آغاز دورهی ریاست جمهوریاش واکنش نشان داد و به نحو اضطراب آوری به دفاع از آزادی در ساعت بالاترین خطر اشاره کرد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...