جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: بیست سال با طنز

معرفی کتاب: بیست سال با طنز «بیست سال با طنز» عنوان کتابی است نوشته‌ی رؤیا صدر. این کتاب به‌تازگی پس از سال‌ها، در چاپ دوم با تجدید نظر و اضافات به چاپ رسیده است. واقعیت آن است که شکوفایی و رشد طنز به‌عنوان مردمی و اجتماعی‌ترین بخش از ادبیات دوره‌ی معاصر، از بستر مطبوعات بوده است و بررسی طنز معاصر، از رهگذر بررسی طنز مطبوعاتی امکان‌پذیر است. این بخش از طنز معاصر به تناسب رخدادهای سیاسی و شکل‌بندی آرایش نیروهای اجتماعی و نیز میزان آزادی بیان، در قالب زبان و مضمون در طی زمان دستخوش تغییر و تحول شده است و بررسی این تغییر و تحولات می‌تواند برای نسل حاضر راهگشا باشد. موضوع و هدف کتاب حاضر دستیابی به ویژگی‌های طنز مطبوعاتی دو دهه پس از انقلاب و ترسیم تصویری جامع از تحول این‌گونه ادبی در رویارویی با رخدادها و جریانات فرهنگی، سیاسی و فکری است. در چاپ اول «بیست سال با طنز»، طنز مطبوعاتی در چهار بازه زمانی جداگانه (ابتدای انقلاب تا شهریور ۵۸، شهریور ۵۸ تا دی ۶۳، دی ۶۳ تا خرداد ۷۶ و خرداد ۷۶ به بعد) بررسی شده بود و این امر، دربارۀ برخی نشریات، که از ابتدای انقلاب تابه‌حال منتشر شده‌اند، قدری نامنسجم می‌نمود. برای مثال، طنز در روزنامه کیهان و اطلاعات به تناسب بازه‌های زمانی ذکر شده، در چهار فصل جداگانه بررسی قرار می‌شد که این امر ممکن بود سردرگمی مخاطب را در پی داشته باشد. در کتاب حاضر، ضمن در نظر داشتن تفاوت مؤلفه‌های طنز در دوره‌های زمانی مورد نظر، عناوین نشریات (به‌ترتیب تاریخ انتشار آثار طنز)، نه بازه‌های زمانی، اساس تقسیم‌بندی قرار گرفته تا کار انسجام بیشتری یابد. همچنین در چاپ جدید بخشی از مباحث کتاب پیشین در سرفصل‌های مستقلی مورد بحث قرار گرفته تا امکان دستیابی به تصویری روشن‌تر از طنز در بخش‌های مهمی از نشریات معاصر فراهم آید. این بخش‌ها عبارت‌اند از: طنز در نشریات دانشجویی و طنز در نشریات محلی. در خلال بررسی، ضمن معرفی طنزنویسان، نمونه‌هایی از آثار آن‌ها در نشریات نیز ارائه شده است. سعی شده گزینش آثار به گونه‌ای باشد که بتواند خواننده را با فضای کار نشریه یا سبک کار طنزنویس آشنا کند و در مجموع تصویری جامع و واقعی را از طنز مطبوعاتی جامعه‌ی پس از انقلاب ارائه دهد. شاخص انتخاب طنزپردازان، قدرت در شیوه‌ی نگارش، آفرینش سبک یا نقش مؤثر طنزپرداز و گستره‌ی تأثیرگذاری او بر جریان طنز سال‌ها مورد بررسی قرار گرفته است.  

قسمتی از کتاب بیست سال با طنز:

هفته‌نامه‌ی زن روز که پیش از انقلاب، صفحه‌ی طنز «لبخند پارتی» را با همکاری گروهی از کاریکاتوریست‌ها و طنزنویسان حرفه‌ای و صاحب‌نام اداره می‌کرد، پس از انقلاب، چاپ این صفحه را با همکاری کادر سابق (غلام‌علی لطیفی، کامبیز درم‌بخش، بهمن رضایی و جمشید ارجمند) ادامه داد که به موضوعات روز می‌پرداخت و از فضای پیش از انقلاب لبخند پارتی فاصله گرفته بود. زن روز در پی یک دوره تعطیلی چند ماهه که با تغییر مدیریت و اعضای تحریریه آن نشریه همراه بود، در شهریور ۵۸، مجدداً کار خود را آغاز کرد. در دوره‌ی جدید، لبخند پارتی همچنان در دو تا چهار صفحه چاپ می‌شد و اداره‌ی آن را ابوالقاسم صادقی بر عهده داشت. در این دوره، طراحان لبخند پارتی، جواد علیزاده و داروین میثاقی بودند. مطالب آن، تماماً بی‌امضا بود، بیشتر قالب نثر داشت و اکثر مطالب آن را جوک، لطیفه یا طنزهای بسیار کوتاه تشکیل می‌داد. در قالب ستون‌های آشنای: در گوشی -نیازمندی‌ها و شوخی با نشریات مسائل روز، اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به نقد می‌کشید و به تناسب طیف مخاطبان، به مسائل خانوادگی نیز می‌پرداخت. رویکرد به اخلاق‌گرایی و توجه به خط قرمزهای سیاسی و فکری، تمایز مطالب و تصاویر این صفحه نسبت به پیش از آن بود که در طول زمان، همراستا با تعمیق این حرکت در آثار طنز نهادینه شد. بعدها لبخند پارتی به خوشکده تغییر نام یافت؛ ولی محتوا و نیز اداره‌کننده‌گان آن تغییر نکردند. از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶، صفحه‌ی طنز «در حاشیه در متن» در زن روز به چاپ می‌رسید که شامل مطالب تألیفی بود و از جمله همکاران آن می‌توان از حسین پناهی، منیژه آرمین، رؤیا صدر و مریم پورثانی نام برد. بعدها از اواسط دهه ۷۰ مجدداً صفحه طنز زن روز راه‌اندازی شد که از همکاری کاریکاتوریست معروف توفیق پروین کرمانی در طنز ترسیمی صفحه استفاده می‌کرد. از آبان ۱۳۷۶ مریم مقبلی به مدت دو سال اداره و نگارش مطالب صفحه ثابت طنز مجله زن روز را با امضای خار خاتون بر عهده داشت. نمونه‌ای از آثار زن روز: پیرمردهای کاموایی حسین پناهی در یک صبحدم تابستانی که هوا به غبار زردرنگ غریبی آلوده بود و شهر بوی سنگین هندوانه و شبدر خردکرده می‌داد، دو پیرمرد کاموایی که تنها بودند و هر دو نیز اسم‌هایشان را فراموش کرده بودند، در ایوان بالا و پایین یک ساختمان دو طبقه، بدون اینکه از وجود یکدیگر اطلاعی داشته باشند، دلتنگ نشسته بودند و سعی می‌کردند به شیرینی‌های ایام گذشته فکر کنند. پیرمرد سرخ‌رنگی که در ایوان طبقه‌ی دوم نشسته بود، برای اینکه پاهایش ورم نکند، آن‌ها را از لای نرده آویزان کرد تا هوایی هم خورده باشد. پیرمرد سبز که در طبقه‌ی اول نشسته بود، از سر بی‌حوصلگی، چندبار با انگشت روی زمین علامتی شبیه + کشید تا اینکه دستش به نخ سرخی خورد. آن را گرفت و ذوق‌زده کشید. تا عصر کارش کشیدن و گلوله کردن کاموای قرمز بود. او خوشحال بود که یک سرگرمی پیدا کرده است، اما نمی‌دید که در ایوان طبقه‌ی بالا، پیرمرد سرخرنگ آرام‌آرام محو می‌شود. زن روز، شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵، ص۲۵
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.