جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: باستان شناسی سینما و خاطره‌ یک قرن

معرفی کتاب: باستان شناسی سینما و خاطره‌ یک قرن کتابی است شامل گفتگوی مفصل یوسف اسحاق پور و ژان لوک گدار کارگردان بزرگ موج نو سینمای فرانسه. باستان شناسی سینما و خاطره‌ی یک قرن، در قالب یک گفتگو؛ با بحث درباره‌ی تاریخ(های) سینمای گدار آغاز می‌شود، اما به آن محدود نمی‌ماند و در قلمروهای دیگر مثل سینما، هنر، سیاست و البته قرن بیستم سرک می‌کشد. در این گفتگو می‌توان رد همه‌ی گدار(ها) را دید. گدار رادیکال، گدار عاشق هنر، گدار چریک، گدار منتقد. اما هسته‌ی اصلی کتاب، تاریخ(های) سینمای گدار است. فیلمی که از آن به عنوان شاهکار گدار یاد می‌شود، نقطه‌ای که در آن او بالاخره موفق می‌شود بوطیقای سینما را خلق کند. در سال ۱۹۷۸ قرار بود هانری لانگلوا درباره‌ی تاریخ سینما در دانشگاه مونترال چندین سخنرانی کند. با مرگ لانگلوا این وظیفه به گدار سپرده شد. گلایه‌ی گدار در آن سال این بود که نمی‌توان به میانجی کلام، تاریخ سینما را تحلیل کرد. به اعتقاد او هر تاریخ سینمایی باید سینمایی باشد. اینگونه بود که ایده‌ی ساخت تاریخ(های) سینما شکل گرفت. فیلمی که در یک دوره‌ی زمانی ۱۳ ساله ساخته شده است. ترکیبی حیرت انگیز از عکس‌ها، نقاشی‌ها، فیلم‌ها، نقل قول‌های ادبی، نطق رادیویی، فیلم‌های خبری، نوشته‌های روزنامه‌ها و البته صدای گدار که همه‌ی این تصاویر را همراهی می‌کند. تصویری تکان دهنده از قرن بیستم، قرنِ هیروشیما، هنری فورد، استالین، هیتلر، آشوویتس و البته سینما به عنوان نقطه تلاقی این وقایع. در همان نگاه اول تاریخ(های) سینما همچون اقتباسی سینمایی از پاساژهای والتر بنیامین به نظر می‌رسد.

ژان لوک گداژان لوک گدار

قسمتی از کتاب: یوسف اسحاق پور: شما فیلمتان را با تصویر جیمز استیوارت و دوربینش آغاز می‌کنید که به عبارتی نمونه عالی مرد سینمایی خوانده می‌شد و در فصل هفتم؛ کنترل جهان، درباره هیچکاک می‌گوئید که او بزرگترین خالق فرم قرن بیستم است. شاید شور و حالی شاعرانه... ژان لوک گدار: این هیچکاک بود که می‌گفت وقتی شما چیزی می‌گویید، دوبار آن را بگوئید. یوسف اسحاق پور: اما هیچکاک، به نحوی، نقطه مقابل چیزی است که شما در فیلم‌های‌تان انجام می‌دهید. آیا شما فکر می‌کنید که هیچکاک همان چیزی است که سینما باید باشد و نبوده، یا اینکه باید نقطه مقابل آن باشد؟ چرا که در جایی دیگر شما از هیچکاک و مارنی به عنوان نمونه‌ای از مرگ صنعت استفاده می‌کنید، صنعت جهانی، صنعت دروغ، صنعت رویاپرداز. یا اینکه سینمای هیچکاک، سینمای داستان و اپرا در تقابل با واقعیت است؟ آیا هیچکاک، قدرت داستانی و جادویی سینما است؟ برای شما چه چیزی نقطه تمایز هیچکاک و دیگران است؟ ژان لوک گدار: بزرگ یا کوچک، من به این تمایز فکر نکرده‌ام، آنها یکی هستند...استادان کوچک وجود ندارند، همه آنها در کتابِ بزرگ سینما هستند... هیچکاک مظهر یک مقطع خاص است، او با انجام چیزهای دشوار به موفقیت رسید که بسیار نادر است. من ریوبراوو را فیلمی دشوار نخواهم نامید، اما روانی اصلا فیلم ساده‌ای نیست. فیلمی است بسیار غریب؛ در یک ساعت اول فیلم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هیچکاک کارهای دشواری انجام داد و بسیار موفق بود. حتی امروزه نمی‌شود گفت که هیچکاک همانی است که سینما باید باشد، هیچکاک یک فصل است، همچون فصلی درباره هاوارد هیوز...

یوسف اسحاقیوسف اسحاق پور

یوسف اسحاق پور: البته هیچکاک چیزی بیش از آنی است که شما گفتید، او جایگاهی همتراز سینمای ایتالیا یا موج نو فرانسه دارد. هیچکاک موفقیت‌های بزرگی با فیلم‌های دشوار داشته است، چرا که او فیلمسازی کلاسیک به معنای حقیقی آن است. به بیان دیگر فیلم‌های او را می‌توان همانگونه که هستند ستایش کرد و در سطوحی کاملا متفاوت درک کرد، ساده یا دشوار، این سطح از درک، متکی به تماشاگر است. ژان لوک گدار: هیچکاک انصافا فیلمسازی جهانی بود، او مردم همه جا را به رعشه می‌انداخت. او تریلرهایی ساخت که معادل آثار ادبی‌اند... هنگامی که من می‌گویم او بر جهان کنترل داشت، منظورم این است که او این کنترل را بدون خشونت بازاری یا غیره بدست آورد، در حالیکه دیگران، تهیه کنندگان، و نه فقط تهیه کنندگان، این کنترل را می‌خواستند اما علیرغم همه بهره‌هایی که از خشونت می‌بردند آن را به دست نیاوردند، در حالیکه هیچکاک این کنترل را به سادگی و با تصاویر به دست آورد. این فصل شاید می‌توانست با شخص دیگر انجام شود، اما دوره‌ای وجود داشت هنگامی که هیچکاک هفت یا هشت فیلم متوالی ساخت که شاهکار بودند، مظهر بودند، چرا که خود سینما را وسعت دادند، چرا که آنها مبتنی بر فلسفه سینما بودند... واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.