جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: این کتاب مجوز دارد

معرفی کتاب: این کتاب مجوز دارد شامل مجموعه یادداشت‌های طنز محمدرضا ستوده درسایت‌ها و روزنامه‌های گوناگون از جمله انتخاب، هنرمند و جهان صنعت که در قالب ستون‌هایی با نام‌های ستون آخر، هذیون، مه‌شکن، کبریت بی کله و جعبه سیاه  حد فاصل سال‌های ۹۰ تا ۹۵ بارگذاری یا چاپ شده است. این مجموعه یادداشت‌‌های طنز در قالب طنز سیاسی-اجتماعی با قلمی جذاب و خواندنی نگاشته شده است.

قسمتی از کتاب:

سیب زمینی با تاریخ سیاسی ایران از زمان‌های بسیار دور، پیوندی محکم و ناگسستنی را برقرار کرده که ریشه‌ی آن را باید در خاک جستجو کرد! سیب زمینی همواره یک سلطه معنوی بر روی مردم ایران داشته و در میان توده عامه و حتی روشنفکران و دگراندیشان از کاریزما و نفوذ خاصی برخوردار است؛ به طوری که وقتی یک بشقاب سیب زمینی سرخ کرده یا سیب زمینی کف قابلمه را به ایرانیان نشان بدهید، تمام آرمان‌های خود را از آزادیِ اندیشه گرفته تا عدالت اجتماعی از یاد می‌برند و به سمت بشقاب حمله ور می‌شوند و در این راه از ریختن خون هیچ‌کس دریغ نمی‌کنند. این کتاب مجوز دارد بسیاری از تحلیلگران سیاسی دوره سراسر سیاه ستمشاهی معتقدند، سیب زمینی در شکست‌های سیاسی آن دوران، از کودتای ۲۸ مرداد تا تصویب قانون کاپیتولاسیون نقش تعیین کننده‌ای داشته است. اسناد ویکی لیکس نشان می‌دهد، دربار ایران در سال ۱۳۳۲ با پخش سیب زمینی سرخ کرده کودتا کرد و فریاد مرگ بر مصدق در سطح شهر تهران طنین انداز کرد و تخم بی رگی را کاشت. همچنین اسدالله اعلم، نمایندگان مجلس وقت را با سیب زمینی تئوری تطمیع کرد تا کاپیتولاسیون را تصویب کنند. .......................... دیروز تعدادی از دوستان به زور من را بردند نمایشگاه کتاب. خیلی مقاومت کردم که نروم اما نشد و متاسفانه برده شدم. بعد از ۴۵ دقیقه گشتن دنبال جای پارک، آخر ماشین را در پارکینگ یکی از خانه‌های اطراف مصلا گذاشتیم و ۱۰ هزار تومان به سرایدار آپارتمان دادیم. بعد از مقدار زیادی پیاده روی و طی طریق از طریق ون بالاخره به محل برگزاری نمایشگاه بین‌المللی! کتاب رسیدیم. وارد سالن شدم. سالن لبریز بود از بوهای مشمئزکننده‌ای که تا به حال در زندگی استشمام نکرده بودم. هوای دم کرده را به این بوها اضافه کنید و حالا تصور کنید هزاران نفر این هوا را بدهند داخل ریه‌ی خود و آن را خارج کنند. وضعیت غرفه‌ها اسفناک بود. فقط غرفه‌های ناشران دولتی تمیز و محکم بود. بقیه غرفه ‌ها با یک فوت واژگون می‌شد. حالا تصور کنید در این وضعیت دهشتناک و غیر انسانی یک نفر با لباسی شبیه به لباس معمر قذافی از جلویتان رد می‌شود و اینجاست که شما متوجه می‌شوید این نمایشگاه واقعا بین‌المللی است! چاره‌ای نیست جز اینکه، بیایید بیرون تا نفسی تازه کنید؛ از در که خارج می‌شوید دو برابر جمعیت داخل، در صف تهیه غذا هستند و روی چمن‌ها ولو شده‌اند. اینجاست که غذای جسم، گوس سبقت را از غذای روح می‌رباید. برویم سراغ کتاب‌ها... قصه‌ی کتاب‌های نمایشگاه از طرح جلدهای زشت و بی کیفیت شروع می‌شود و به موضوعات خنثی و به درد نخور می‌رسد. اگر کل نمایشگاه را در یک نمای لانگ شات تصور کنید، این همه کاغذ هدر رفته، شما را اندوهگین و عصبانی می‌کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.