جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: اشتیاق به جهل (چیزهایی که تصمیم میگیریم ندانیم و چرایی آن)
کتاب «اشتیاق به جهل» اثری است نوشتهی رناتا سالکل که نشر برج آن را به چاپ رسانده است. جهل چه فعالانه باشد و چه منفعلانه، آگاهانه یا ناآگاهانه، همیشه بخشی از شرایط بشری بوده است. چیزی که در دنیای پساحقیقت و پساصنعتی ما رخ داده است، این است که ما اغلب مقهور جریان مداوم اطلاعات و سوءاطلاعات میشویم. گاهی به نظر میرسد تمییز دادن حقیقت از دروغ محال است و در نتیجه ایدهی تخصص پس زده میشود و تعداد کسانی که تصمیم میگیرند ندانند افزایش مییابد. مخاطرات چنین وضعیتی واضح است، اما سالکل مفروضات ما را به چالش میکشد و میگوید جهل شاید سویهی مثبتی هم داشته باشد و با توجه به نقش جهل در جامعه، ممکن است بتوانیم دانش را به جایگاه اصلی خود برگردانیم. هر عصر جهل خاص خود را دارد. شیوهی ارتباط برقرار کردن افراد با دانش بهشدت وابسته به زمینه است و آن چیزی که دانش به شمار میرود نهتنها برساختهی اجتماع، بلکه بهشدت فردی هم هست. اوضاع پیچیدهتر میشود اگر بدانیم افراد وقتی به دانشی که به نحوی تحملناپذیر است نزدیک میشوند، اغلب از جهل یا انکار استقبال میکنند. روانکاو فرانسوی ژاک لکان عبارت اشتیاق به جهل را که در مطالعات مذهب بودایی پیدا میشود وام گرفت تا وصف کند بیمارانش چطور دست به هر کاری میزنند تا از تصدیق علت رنج خود اجتناب کنند؛ حتی وقتی اغلب آنها با این ادعا نزد او میآمدند که میخواهند این علت را پیدا کنند. لکان به جهل از جانب درمانگر هم نگاهی میاندازد و نتیجه میگیرد که درمانگر نباید موضع کسی را بگیرد که همهی جوابها را میداند، بلکه باید در جایگاه بیدانشی بنشیند و به درمانجو اجازه دهد خودش ریشهی مشکلاتش را کشف کند. این کتاب ماهیت اشتیاق به جهل را وارسی خواهد کرد. از یک سو، به این میپردازد که ما چطور میکوشیم از سر و کله زدن با دانش ترومازا اجتناب کنیم، و از طرف دیگر، تحلیل میکند که جوامع چگونه راههای همیشه جدیدی برای انکار اطلاعاتی پیدا میکنند که ممکن است ساختارهای قدرت یا سازوکارهای ایدئولوژیکِ حافظ نظم موجود را تحلیل ببرد. همچنین تلاش خواهم کرد تا توضیح بدهم چطور در جوامع پساصنعتی و دانشبنیاد، قدرت جهل قوت جدید و تعجبآوری پیدا کرده، حتی حالا که مردم میتوانند به کمک علم و فناوریهای جدید چیزهای بیشتری از قبل راجع به یکدیگر و خودشان بفهمند. شیوهی پیوند ما با دانش هرگز خنثی نیست، به همین خاطر است که واژهی اشتیاق، که بنا به تعریف واژهنامهی مریام وبستر، احساس یا عقیدهی شدید، برانگیزاننده و بیش از حد است، میتواند به ما کمک کند که نهتنها بفهمیم افراد چرا از چیزی که حقیقت پنداشته میشود استقبال میکنند، بلکه این را هم درک کنیم که چرا آن را نادیده میگیرند، یا انکار یا نفی میکنند. کنجکاوی اشتیاق قلبی بعضیهاست و وقتی افراد از تردید کردن در دانش تثبیتشده دست بکشند، فقدان این اشتیاق هم ممکن است درهای جدیدی به روی جهل باز کند.قسمتی از کتاب اشتیاق به جهل:
پس از اتفاقاتی که فروپاشی یوگسلاوی در ۱۹۹۱ شناخته میشود، اسلوونی با حملهی ارتش یوگسلاو که عمدتاً از ناسیونالیستهای صرب تشکیل شده بود درگیر جنگ کوتاهمدت دهروزهای شد. در وهلهی اول، اغلب اسلوونیاییها آشکارا واقعیت حملهی زمینی ارتش یوگسلاو را انکار میکردند و نادیده میگرفتند. خوشخیالی غالب بود و معمول بود که چیزهایی مثل این بشنوید: ممکن نیست که یک جنگ واقعی شروع شده باشد؛ احتمالاً فقط یک زدوخورد نظامی کوچک است، اوضاع خیلی زود به حالت عادی برمیگردد؛ اما چند روز بعد مردم کمکم مضطرب شدند و به یاد آوردند که جنگهای قبلی کشورشان چقدر نامنتظره و طولانی بوده است. خوشبختانه رژیم تمامیتخواه و ستیزهجوی صربستان با رهبری اسلوبودان میلوشوویچ نتوانسته بود بر نیروی هوایی یوگسلاو اختیار کامل داشته باشد، بنابراین اسلوونی هرگز عملاً بمباران هوایی نشد، اما بسیاری از اهالی اسلوونی منتظر حملات هوایی بودند و زمان زیادی را در پناهگاهها میگذراندند. وقتی وضعیت سفید میشد به مغازهها هجوم میبردند غذا و همچنین هر ابزار محافظی را که گیر میآوردند انبار میکردند. یادم هست در مغازهای ماسکهای ضد گاز قدیمی روسی پیدا کردم که برحسب وظیفه خریدم، بدون اینکه توجه کنم مدتها از تاریخ مصرفشان گذشته است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...