معرفی کتاب: بسه دیگه گند نزن!

اثر دیگری از نویسنده‌ی کتاب پرفروش "خودت را به فنا نده" یعنی گری جان بیشاپ که راهنمایی قطعی برای از بین بردن چرخه‌ی خودتخریبی شما ارائه می‌کند تا به هر آنچه در زندگی می‌خواهید برسید. کتاب بسه دیگه گند نزن، با همان سبک رک و راست کتاب قبلی به ما کمک می‌کند با ساز و کار روانشناختی‌مان آشنا شویم تا بتوانیم یاد بگیریم چطور تفکرات و رفتارهای منفی را قبل از اینکه شروع شوند، متوقف کنیم. بیشاب در این کتاب می‌گوید که چه کاری به صلاح شماست و از آن طفره می‌روید، چه کاری به زیان شماست و از آن دوری نمی‌کنید. اگر در کار و زندگی در جا زده‌اید، اگر نمی‌توانید شریک زندگی خود را پیدا کنید، اگر نمی‌توانید پول پس انداز کنید و اگر برای هر کار مثبت دست روی دست می‌گذارید این کتاب می‌تواند کمک‌تان کند تا برخیزید و کاری بکنید. احساسات همیشه وجود دارند. همیشه در ذهن ما هستند و حتی اگر خودمان هم بخواهیم نمی‌توانیم از آن‌ها رها شویم، چون می‌دانیم سرانجام یکجایی در گوشه ذهنمان مخفی شده‌اند. واقعیت همین است. شما نمی‌توانید به خودتان دروغ بگویید، فقط می‌توانید فکر کنید که دروغ گفته‌اید. انسان نمی‌تواند خودش را گول بزند. بیشاپ می‌گوید: ما در این کتاب می‌خواهیم به همین مسئله بپردازیم. می‌خواهیم این احساسات پنهان را آشکار کنیم و شما را از شرشان خلاص کنیم، نه به صورت ظاهری و ساختگی، بلکه به صورت واقعی و عملی. قطعا شما هم می‌توانید این کار را بکنید، آن هم با روشی که من در کتاب اولم مطرح کردم، اما باید دقت کنیدکه اصل و جوهره تمام این کارها، زبان است. نکته مهمی که وجود دارد این است که انسان در هر لحظه تنها می‌تواند یک نفر باشد. شما نمی‌توانید هم زمان در یک آن واحد، هم عصبانی باشید هم خوشحال. یا این طرفی یا آن طرفی. نمی‌توانید هم متعجب باشید هم بی تفاوت، یا هم بخشنده هم انتقا‌مجو. در هر لحظه‌ای از زمان، شما همیشه یک نفر هستید و فقط یک نفر.

قسمتی از کتاب بسه دیگه گند نزن:

اگر زندگی خود را صرف جستجوی خوشبختی کنید، کائنات دست به دست هم می‌دهند تا حرکت به سمت آن را شروع کنید. شما مثل همه انسان‌ها، هر لحظه از زندگی خود را به دنبال چیزی زندگی می‌کنید که جایی در آینده است، صرف نظر از اینکه آن چیز پنج دقیقه یا پنج سال با شما فاصله داشته باشد. اما بدانید آرامش و رفاه و خوشبختی‌ای که به دنبالش هستید، اصلا آنجا نیست. این یک توهم است. تله‌ای در مغز شما. درست است، تله ذهنی. شما برای خودتان فرض می‌کنید چیزی که به دنبالش هستید، امید، موفقیت، پیشرفت یا هر چیزی، جایی در آینده است و تحقق آن با شما فاصله دارد. اما در واقع این طور نیست. فاصله‌ای که ما با اهدافمان در نظر می‌گیریم، تنها چیزی است که در ذهن ما محاسبه می‌شود. اکنون شما در زندگی به دنبال چه چیزهایی هستید؟ شغل، خانه، ماشین، ویلا، کسب و کارو... یا چیزهایی از این دست. شما مدام این‌ها را در ذهن خود تصور می‌کنید و خودتان را گول می‌زنید که زمانی و جایی در آینده به آن‌ها خواهید رسید. بعد دوباره خودتان را گول می‌زنید، گول می‌زنید و آنقدر این کار را می‌کنید تا می‌میرید و همه چیز تمام می‌شود. برای آنچه ارزش دارد، آن روز در آینده، هرگز فرا نخواهد رسید. چرا؟ چون حتی وقتی شما کارهای بزرگی انجام دهید، وقتی آن روز، به آنجا برسید، خیلی زود متوجه می‌شوید که هنوز آینده از راه نرسیده است. می‌بینید که واقعا تغییری نکرده‌اید و مشکل همان است. زندگی همان است و شما هم همان! اما تغییری که واقعا به دنبالش بودید، حاصل نشده است. هرچه که بشوید، از خودتان بهتر نخواهید بود، اعتماد به نفستان از خودتان بیشتر نخواهد شد. همان خودِ شمایید با یک سری دستاوردها در پشت سرتان که به صورت موقتی، گذشته‌تان را از یادتان می‎برد. اما بی فایده است، چون تا زمانی تفکر شما تغییر نکند، زندگی‌تان تغییر نخواهد کرد. به دست آوردن چیزهایی که به دنبالش هستید، الزاما شما را خوشبخت نخواهند کرد. باید سعی کنید تله‌های ذهنی خود را از بین ببرید.