جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: آشنایی با لوئیس بونوئل

معرفی کتاب: آشنایی با لوئیس بونوئل «آشنایی با لوئیس بونوئل» کتابی است به قلم اَلن برگالا. مدت‌هاست که درباره‌ی آثار بونوئل مجموعه تفسیرهایی صورت گرفته که هیچ‌گاه موفق نشده‌اند نیروی شدید آن‌ها را دریابند، نیرویی که خوشبختانه هرطور به فیلمهایش نگاه کنیم، دست‌نخورده‌اش بازمی‌یابیم. در سینمای او چیزی یگانه و منحصربه‌فرد وجود دارد که هیچ مؤلفه‌ای برای توضیح دادنش کافی نیست، نه فرهنگ اسپانیایی‌اش، نه علاقه‌اش به سوررئالیسم، نه تعهد سیاسی‌اش، نه رابطه‌اش با آئین کاتولیک و نه اقامتش در مکزیک، بلکه پیش از هر چیز ناشی از خودِ‌ ژست خلاقانه‌اش است که به شکلی عجیب و معماوار به خودش وفادار است؛ این امر درباره‌ی هر حالتی از انواع بسیار مختلفِ آثار او صدق می‌کند، یعنی تنوعی که اتفاقات زندگی و سرگذشت قرنش به او تحمیل کرده: سینمای صامت آوانگارد، تجربه‌ی مستند، ملودرام مکزیکی، اقتباس از آثار بزرگ داستانی، سینمای فرانسه‌ی سال‌های هفتاد. در نظام‌های تولید و محیط‌های زیبایی‌شناختیِ چنین متفاوتی راز این وفاداریِ تغییرناپذیر و اسرارآمیز به خویشتن چیست؟ واقعیت درونی و عمیق این است که فیلم به عنوان ابژه‌ای خاتمه‌یافته و قصه‌ای خطی هیچ‌گاه نمی‌تواند لحظه‌ی درخشان ظهور تصویر را مخفی یا حذف کند. از آنجایی که تصویر در فیلم موقتاً از قید هر نوع اسارت فیلمنامه‌ای آزاد است، در لحظه‌ای که به ناگه در دل فیلم پدیدار می‌شود از ویژگی توفنده و ذاتی تصویری ناب و شاعرانه برخوردار است. این ظهور تصاویر شهودی در بوطیقای او با بروز ناگهانی و آنیِ میل در مخلوقاتش پیوندی وثیق دارد. بی‌شک از زمان سگ آندلسی و عصر طلایی، مکررترین صحنه‌ی سینمای بونوئل که آمیزه‌ای از تمام دوره‌هاست این صحنه است: مردی دیوانه‌وار زنی را می‌خواهد، قصد دارد با تدبیر و حیله به قصدش برسد، اما در لحظه‌ی آخر، درحالی‌که زن در اختیار مرد قرار دارد، او دستخوش میلی مخالف و کاملاً غیرمنطقی می‌شود، یعنی میلِ به نتیجه نرسیدن. میل برای بونوئل چنین اهمیت حیاتی‌ای دارد و بر او واجب است که آن را در نوعی حالت ناتمامی نگه دارد تا در آثارش نخشکد. هر اثر بونوئل در تنشِ میان چشمان باز و چشمان بسته قرار دارد که اوکتابیو پاث راجع به آن حرف می‌زند و در کنفرانسی در مکزیک در سال ۱۹۵۳ به آن اشاره کرده: برای انسانی دربند کافی است که چشم‌ها را ببندد تا بتواند جهان را منفجر کند. سینما برای بونوئل ابزاری ایده‌آل بود که به او اجازه می‌داد در تمام زندگی‌اش، آن هم نه به شکلی نامنسجم، جهان را با چشمان بسته منفجر کند و با چشمان باز از جهان گزارش دهد. چیزی که او در تمام فیلم‌هایش مجسم می‌کند همین تناقض سینماست. به احتمال زیاد، در همین امر نهفته است راز منحصربه‌فرد فیلم‌های بونوئل و مقاومتشان در برابر تمام فرم‌های تحلیل و تمام سیستم‌های دسته‌بندی سینما، حتی کلی‌ترین‌هاشان مانند دسته‌بندی‌های آندره بازن و ژیل دولوز.

قسمتی از کتاب آشنایی با لوئیس بونوئل:

مرگ پدر در ماه مه ۱۹۲۳ زندگی بونوئل جوان را به سوی پاریس کشاند. او که از قید سلطه‌ی پدر رهایی یافته بود، تحصیلاتش را به پایان رساند و از مادرش که همیشه با مهربانی مراقب پسرش خواهد بود، درخواست کرد هزینه‌های اقامتش در پاریس را تأمین کند و در ژانویه‌ی ۱۹۲۵ به آنجا رفت. او به نشانه‌ی تولدی دوباره و به دست گرفتن سرنوشت آینده‌اش، اولین شب خود را در هتل رونسره گذراند -در کنار موزه‌ی گره‌ون؛ معتقد بود که نطفه‌اش طی ماه عسل والدینش در همین هتل بسته شده. پاریس بعد از اقامتگاه دانشجویان مادرید تبدیل به دومین کانون شکل‌گیری تفکرش شد و در آنجا با گروه سوررئالیست‌ها ملاقاتی تعیین‌کننده داشت. آندره برتون به‌تازگی بیانیه‌ی سوررئالیسم را منتشر کرده بود، متنی انباشته از تفکرات فروید که بونوئل از همان سال ۱۹۲۱ به لطف ترجمه‌ی اورتگا ایی گاست، روشنفکر برجسته‌ی اسپانیایی در سال‌های بیست، از کتاب آسیب‌شناسی روانی زندگی روزمره با این روانکاو بزرگ آشنا شده بود. کشف حقیقی سینما روزی در سالن وی‌یو کولومبیه و در برابر سرنوشت ساخته‌ی فریتز لانگ (۱۹۲۱) برایش رخ داد، فیلمی که باعث و بانی رسالتی کمابیش دیررس شد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.