جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
فیل در تاریکی/ یک رمان جنایی خواندنی
رمان فیل در تاریکی نوشته قاسم هاشمی نژاد پس از سالها به همت نشر هرمس بازنشر شده است. فیل در تاریکی از معدود رمانهای جنایی با مایههای نوآر در ادبیات فارسی است که خوش خوان است و تعلیق نفسگیری دارد. این رمان در سال ۱۳۵۵ به صورت پاورقی در روزنامه رستاخیز جوان منتشر شده بوده که سه سال بعد، یعنی در سال ۱۳۵۸ به شکل یک کتاب و توسط انتشارات کتاب زمان به چاپ رسیده بود. عنوان فیل در تاریکی اشاره مستقیمی است به تمثیل فیل در تاریکی در مثنوی معنوی مولوی که در تاریکی هرکس فیلی را لمس میکرد و با توجه به استنباط خود، نظری در مورد آنچه لمس کرده است بیان میکرد. یکی از ویژگیهای ماندگار هاشمی نژاد در این کتاب خلق لهجههای گوناگون اقلیمی در زبان فارسی است، این امر به نوبه خود پیشتر در میان نویسندگان ایرانی تجربه شده بود اما عموما تجربیات موفقی نبوده است. تصویری که هاشمی نژاد از تهران در حال متحول شدن و مدرن شدن ارائه کرده است نیز به نوبهی خود تصویری است هولناک و تفکرانگیز. باندهای مواد مخدر در تهران، معضلی بود که هاشمی نژاد با ریزبینی هرچه تمامتر در این رمان به آن پرداخته است. جلال امین شخصیت مرکزی این رمان برادری به نام حسین در آلمان دارد. حسین در بازگشت از آلمان تصمیم میگیرد برای جلال یک بنز بیاورد، فارغ از اطلاع از این مسئله که یک باند مواد مخدر، یک محموله هروئین را در این ماشین جاسازی کردهاند. اما پس از ورود این خودرو به ایران سرنوشت این باند و حسین و جلال به کجا خواهد انجامید؟در بخشی از رمان فیل در تاریکی میخوانیم:
جلال امین وقتی حساب کرد، دید همه چیز باید صبح همان روزی شروع شده باشد که ماشین او را دم خانهاش در باغ صبا خالی کرده بودند. ساعت هفت صبح بود، روز اول چار-چار و بیرون سرما بیداد میکرد و نمور بود، چون که آسمان ابر بود، دم باریدن و یک هفته بود همه منتظر بودند و نمیبارید. جلال امین کلید در قفل پیکان پنجاه و یک سورمهایش انداخت دید در قفل نبود. فکر کرد شاید از حواس پرت در را دیشب نبسته رفته بود. دقت کرد دید بادشکن سمت چپ را میله انداخته بودند لولاش را شکسته بودند. بادشکن هرز بود. آن وقت در داشبورد را باز کرد. از رادیوی ترانزیستور سونی و دربازکن و خودکار و جعبه آچاری که حسین، برادرش، از آلمان سوقات فرستاده بود خبر نبود. حتی نمکدان بلور را هم برده بودند. جلال پیش خود گفت واقعا که. فکر کرد چه کاری از دستش برمیآید؟ پکر شد. دید هیچ. آن وقت ماشین را گرم کرد و طرف تعمیرگاهش راند. تعمیرگاه امین هم تعمیرگاه مجاز پیکان بود، هم انواع اتومبیلهای دیگر تعمیر میکرد. تعمیرگاه در اصل یک گاراژ بود در خیابان بوذرجمهری، صد قدمی چار راه سیروس، اتراقگاه کامیونها، اتوبوسها و کرایههایی که از راههای بیابانی جنوب میآمدند. جلال امین وقتی بیست سال پیش از طالقان به تهران آمد در آنجا کار گرفت و چند سال بعد که احمد آقا، صاحب گاراژ، خانهنشین شد و سرش گرم منقل و وافورش شد، آنجا را به کمک پدرزنش، حاجی عوضپور، خرید و تبدیل به تعمیرگاهش کرد. مصیب، دربان تعمیرگاه، زنجیر برداشت و جلال از مدخل گذشت و در محوطه ایستاد. دید کارگرها و مکانیکها به کار مشغول بودند، اما تعداد ماشینهایی که برای سرویس آورده بودند زیاد نبود. جلال میدانست همهاش تقصیر هواست. مصیب وقتی چایی آورد و سلام کرد و نامهی حسین را دستش داد جلال دید نامه از هامبورگ پست شده بود. چایی داغ را سرکشید، آمد دم بخاری ممتاز بزرگی که دفتر را گرم میکرد ایستاد و نامهی برادرش را خواند و فهمید این آخرین نامهی حسین بود. بعد به تاریخ نامه نگاه کرد و برگشت کنار میز کارش و تقویم روی میز را ورق زد و حساب کرد. نامه هشت روز بود که در راه بود و از ذهنش گذشت اگر حسین بخواهد سر راهش در استانبول، همان طور که دلش میخواست، یک دو روزیگشت بزند، پس باید همین امروز و فردا پیدایش میشد . آن وقت گوشی را برداشت و شماره گرفت تا به زنش، عصمت خانم، خبر بدهد. فیل در تاریکی در ۱۸۰ صفحه رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۲۸ هزار تومان عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...