جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
فیلمنامه اصلی: شب مردگان زنده
«شب مردگان زنده» فیلمی است به کارگردانی جرج رومرو و محصول سال ۱۹۶۸ سینمای امریکا. در این فیلم بازیگرانی همچون دوین جونز، جودیت اودی، مریلین ایستمن، کارل هاردمن، جودیت رایدلی و کیت وین به نقشآفرینی پرداختهاند. «شب مردگان زنده» اثری کالت و کلاسیک به حساب میآید. این فیلم جرج رومرو تحولی عظیم در سینمای ژانر وحشت و نیز سینمای مستقل پدید آورده است. «شب مردگان زنده» سینمای وحشت را بازتعریف کرده، کلیشههای گوتیک این ژانر را کنار گذاشته و تصویری واقعی از خشونت نهفته در زندگی بشر امروز ارائه داده است. به علاوه، رومرو این فیلم را با بودجهی بسیار کم ساخته و همین امر الهامبخش فیلمسازان بسیاری شده است. آخرهفته است. فقط چند دقیقه به نیمهشب مانده و تمام طول تابستان سال ۱۹۷۱ اوضاع به همین منوالی بوده که میخواهم برایتان بگویم. سالن ویورلی در نیویورک پرشده و نمایش «شب مردگان زنده» تا چند لحظه دیگر آغاز میشود. بعضی با بیقراری به وراجی مشغولاند: برای اولینبار به تماشای فیلمی آمدهاند که عنوان هراسانگیزترین فیلم دوران را برایش برگزیدهاند؛ اما خیلیهایشان هم «شب مردگان زنده» را بارها دیدهاند و نیمی از دیالوگهایش را حفظاند پخش فیلم از مه آغاز شده و در روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه به نمایش درمیآید، اما فقط نیمهشبها. «شب مردگان زنده» ۲۵ هفته در ویورلی روی پرده بود و سپس برای مدتی طولانی همزمان در سانس نیمهشب دو سینمای دیگر منهتن اکران شد و دوباره ۵۵ هفته به ویورلی بازگشت. ویورلی در اصل اولین جایی نبود که به احیای «شب مردگان زنده» در نمایشهای نیمهشب روی آورد، اما میشود از آن به عنوان منزلگاه فیلم نام برد، محلی بینقص که فضا را برای رشد آثار کالت آماده میکرد. موزیکال مو که به زندگی هیپیها میپرداخت در اولین دور نمایشش در برادوی از این محل باعنوان میعادگاه کولیها یاد کرده بود. ویورلی درست گوشهی میدان واشینگتن و درقلب گرینیچ ویلیج واقع شده بود: بااینحال، کانون موسیقی فولک اعتراضی، محل تجمع دگرباشهای برابریطلب، جنبشهای ضدجنگ و هرجنبش پادفرهنگی دیگری بود. ویورلی سه خیابان با دانشگاه نیویورک فاصله داشت. از آنجا پیاده تا انجمن اکتشافات روحانی، به مدیریت تیموتی لیری، پانزده دقیقه راه بود و ده دقیقه هم طول نمیکشید تا به خانهی امن زیرزمینی وِدِر برسیم که در آنجا افراطیهای مبارز در سال ۱۹۷۰ آماده بمبگذاری در رژه ارتش امریکا میشدند، اما در عوض خودشان را منفجر کردند. گرینیچ ویلیج شهرت جهانی داشت و نامش با هیپیها، روشنفکران و جوانانی که فعالیتهای سیاسی داشتند گره خورده بود. ویورلی فضا را برای احیای نمایشهای نیمهشب «شب مردگان زنده» مهیا کرد تا در سراسر امریکا و اروپا پخش شود و دهه ۱۹۷۰ را صحنهی پیشروی خودش کند. اکثر مخاطبان فیلم بیبروبرگرد جوانان بودند؛ بررسی انجمن تصاویر متحرک امریکا (MPAA) در سال ۱۹۶۸ نشان داد که نیمی از فروش گیشه فیلم در امریکا از صدقه سر تماشاگرهایی بود که سنشان بین ۱۶ تا ۲۴ بود و این سن برای یک فیلم غیرخانوادگی مثل «شب مردگان زنده» واقعاً تکاندهنده بود؛ اما پدیدهی نمایش نیمهشب برای جوانان و آدمهای سرکش مجلس جشن به حساب میآمد: میتوانستند پس از ساعت خاموشی بیدار بمانند، وقتی شهروندان عادی به خواب رفته بودند در خیابانها پرسه بزنند و از رفتار رایج جامعه تمردکنند. رسانههای جریان اصلی بعضی از این فیلمها را به حاشیه میراندند یا تأیید میکردند. در این میان، آثار ممتازتری مثل عجیب الخلقهها (۱۹۳۲) و فلامینگوهای صورتی (۱۹۷۲) (که ضیافت آدمخواری این فیلم ادای دینی به شب مردگان زنده هم بود) یا فیلم هراسانگیز و ضدجنگ سلطان قلبها (۱۹۶۶) با سیاستهای ضد سیستمش اکرانهای طولانیتری داشتند. دلیلش هم شاید تخطیها یا ناهنجاریهایشان بود. «شب مردگان زنده» باعث محبوبیت نمایشهای نیمهشب شد، اما نقطه آغاز آنها نبود. در دهه ۱۹۵۰، نمایش نیمهشب فیلمهای ترسناک در ایام هالووین طرفداران زیادی داشت و در دهه ۱۹۶۰ سینماهای مخصوص پخش آثارهنری گاهی فیلمهای زیرزمینی امثال اندی وارهول و کنت انگر را بعد از نوبت نمایش عادی پخش میکردند. اما اولین فیلم داستانیای که اکران طولانی داشت و فقط نیمهشبها پخش میشد، وسترن نمادین رنگارنگ خودروفسکی به نام ال توپو (۱۹۷۰) بود که نمایشش را یکم ژانویه ۱۹۷۱ در الگین در محله چلسی نیویورک آغاز کرد. ایده «کالتِ» نیمهشب با ال توپو شکل گرفت: ریشوها و جینپوشها طبق سنت هفتگی از راه میرسیدند، دیالوگها را از بر بودند و «نوچه»های تازهای با خودشان میآوردند. ویلیج ویس از این رویداد با عنوان «گردهمایی شبانه در الگین» یاد میکرد و تماشاگرها هم «شاهدان خودروفسکی» نام میگرفتند. کالت از طریق گفتوگوهای شفاهی گسترش پیدا کرد: تبلیغات فیلم به یک آگهی کوچک در ویلیج ویس محدود میشد (ویورلی هم برای تبلیغ شب مردگان زنده کار مشابهی کرد). مصرف مواد مخدر در این فضا چیز عجیبی نبود. التوپو را بارها و بارها تماشا میکردند تا شاید آن را «درک کنند» و تفسیری برای استعارههایش بیابند. بعد از فیلم، بحثهای طولانی در کافهها در میگرفت که خود بخشی از این تجربه به حساب میآمد. «شب مردگان زنده» فاقد خودنماییهای ماورایی و پرداخت بصری آشکارا توهمزای التوپو بود، اما به طرز غافلگیرکنندهای دنباله منطقیای از آب درآمد که سنتهای نمایشهای نیمهشب قدیمیتر را با این مخاطبان تازه تلفیق کرد: فیلم ترسناکی که میشد آن را بهعنوان یک اثر هنری هم تماشا کرد. «شب مردگان زنده» هم مثل التوپو فیلمی ژانرمحور بود که ساختار ژانر خودش را تغییر داد؛ هر دو فیلم مملو از خونریزی بودند و تابوها را میشکستند. هر دو علیرغم عناصر فانتزی به شکل تکاندهندهای «واقعی» و «کاملاً باورپذیر» به نظر میرسیدند: بازیگران عجیب التوپو واقعاً از ریخت افتاده بودند؛ یک رسانه زیرزمینی از این ادعای خودروفسکی که میگفت در یکی از صحنههای فیلم واقعاً به دختری تعرض شده استقبال کرد. هر دو فیلم خارج از هالیوود و «سیستم» ساخته شده بودند و «شب مردگان زنده» هم مثل التوپو به آنچه انتظارش را داشت، یعنی موفقیت در سطوح عمیقتر، دست یافت. در آن زمان حتی شایع شده بود که «شب مردگان زنده» فیلم مهم و پرمعنایی است و این یک پیام رمزگذاری شده فوری برای امریکاییها بود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...