جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

فیلمنامه‌ی اصلی: شیفت شب

فیلمنامه‌ی اصلی: شیفت شب «شیفت شب» فیلمی است به کارگردانی نیکی کریمی و محصول سال ۱۳۹۳ سینمای ایران. در این فیلم، بازیگرانی همچون محمدرضا فروتن، لیلا زارع، امیرحسین آرمان، امیر آقایی، گوهر خیراندیش، سحر قریشی و خودِ نیکی کریمی به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. کارن همایون‌فر برای آن موسیقی متن ساخته و هایده صفی‌یاری نیز آن را تدوین کرده است. نگاه نیکی کریمی از دریچه‌ی دوربین خود در این فیلم، متمرکز بر جامعه‌ای است که براثر تحریم‌های شدید، دچار معضلات گوناگونی شده است. معضلاتی که نه فقط در بخش اقتصادی، که حتی در زمینه‌ی هویتی نیز گریبان جامعه‌ی ایرانی را گرفته است. این فیلم همچنین در جشنواره‌های ادینبرو اسکاتلند و همچنین جشنواره‌ی فیلم ورشو لهستان نیز حاضر بوده است. سیر جست‌وجوگرانه‌ی شخصیت ناهید در خیابان‌های تهران که به دنبال شوهرِ گمشده‌ی خود می‌گردد تا پرده از رازهای عجیب زندگی مشترک‌شان برکشد از پایه‌ای‌ترین بخش‌های جهان فیلم است. نیکی کریمی پیش‌تر هم در همان چند فیلمی که ساخته بود نشان داده که دغدغه‌های اصلی‌اش دو چیز هستند: «جامعه» و «زن» (اینکه اصولاً این دو دغدغه چقدر به عمق می‌رسند، بحث دیگری است). در اینجا نیز با یک «درام زنانه» مواجه‌ایم، درامی که با سرچشمه گرفتن از اندیشه‌های فمینیستی سازنده‌اش تکه‌تکه ساخته می‌شود و به پیش می‌رود. اینکه مشکلات به‌وجود آمده در دلِ یک جامعه‌ی پر معضل چگونه بر تک‌تک عناصر این جامعه و هویت آدم‌ها تأثیر گذاشته، از دل‌مشغولی‌های اصلی کارگردان است.

قسمتی از فیلمنامه‌ی شیفت شب:

پاساژ. محوطه. روز. داخلی پاساژی قدیمی و پر رفت‌و‌آمد، مغازه‌های کلی‌فروشی موبایل و وسایل جانبی آن. به علت شلوغی و باریک بودن راهرو بیشتر رفت‌و‌آمدها با تنه زدن و به هم خوردن آدم‌ها همراه است، ناهید به طرف یکی از راهروهای فرعی می‌رود. به پلاک مغازه‌ها نگاه می‌کند. بالاخره پلاک موردنظر را پیدا می‌کند، مغازه‌ای کوچک، داخل مغازه یک مشتری و دو فروشنده دیده می‌شوند، یکی از فروشنده‌ها کم‌سن‌وسال است و دیگری مردی جوان [فرید] هم‌سن‌وسال ناهید است. ناهید صبر می‌کند تا مشتری کارش تمام شود. فرید متوجه حضور او می‌شود، مشتری را به همکارش می‌سپارد و از مغازه بیرون می‌آید. فرید: سلام... (با تعجب) از این ورا زن‌داداش؟ ناهید: سلام... یه چند دقیقه می‌خواستم راجع به یه موضوعی باهات حرف بزنم. فرید: چی شده؟ ناهید به اطرافش نگاه می‌کند و به خاطر شلوغ بودن برای حرف زدن راحت نیست، فرید متوجه می‌شود، با دست به یکی از راهروها اشاره می‌کند که نسبت به بقیه خلوت‌تر است. به طرف همان راهروی فرعی خلوت می‌روند. پاساژ، راهرو خلوت. روز. داخلی رفت‌و‌آمد در این راهرو کمتر است، اما بسته‌های بزرگ کارتن و عدل‌های بزرگ روی هم چیده شده و فضای خفه‌ای به راهرو داده، فرید منتظر است تا ناهید حرفش را بزند. ناهید: روم نشد به آقاجون و مادرت زنگ بزنم... گفتم به تو راحت‌تر می‌تونم حرفمو بگم. فرید: (کمی ترسیده) اتفاقی افتاده؟ ناهید: چند وقته یه ترسی افتاده تو زندگیم که... نمی‌تواند ادامه‌ی حرفش را بزند. فرید کمی نگران می‌شود. فرید: بگم یه آب قندی چیزی بیاره؟ ناهید: نگران فرهادم... فرید: ...؟ ناهید: فرهاد سابقه‌ی خودکشی داشته... فرید با این جمله جا می‌خورد، بعد خنده‌اش می‌گیرد. فرید: من که همین چند روز پیش باهاش حرف زدم... حالش خوب بود. ناهید: نمیدونم چه‌جوری بگم. فرید: یعنی چی؟ ناهید: چند وقته... بی‌حوصله شده... کم‌حرف شده... سر هر موضوع کوچیکی می‌خواد دعوا راه بندازه... دو دقیقه نمی‌تونیم باهم حرف بزنیم... فرید: (چند لحظه‌ای به فکر می‌رود) رگ خواب داداش دست منه. ناهید: ...؟ فرید: تنها اوضاع فرهاد این‌جور نیست... اوضاع خیلی‌ها همینه... بازار خرابه... ما که مثلاً شغل‌مون آزاده، هشتمون گرو نه‌مونه... حالا داداش که کارمنده... (صدایش را آرام‌تر می‌کند) همین چند وقت پیش، سر داستان تحریم، یکی از همسایه‌ها... نزدیک شش میلیارد ضرر کرد... جنس خریده بود... نرسید دستش، جلوشو گرفتن... از پنجره‌ی پاساژ خودشو پایین... ناهید: ما که زندگیمون خوبه... فرید: (لبخند می‌زند) می‌فهمم... داداش مال این حرفا نیست... چی از زندگیش می‌خواد... زن خوب... بچه‌ی خوب... کار خوب... همه تو فک و فامیل حسرت زندگی شما رو می‌خورن... ناهید: نمی‌دونم. فرید: اصلاً بد به دلت راه نده... من بهش زنگ می‌زنم. ناهید: آقافرید تو رو خدا یه وقت نگی من اومدم. فرید: نه بابا... یه حرفی بوده خواهر برادری... ناهید: دستت درد نکنه، خدا خیرت بده. فرید: بریم تو مغازه... بگم آب میوه بیاره. ناهید: نه. فرید: ناراحت می‌شم زن داداش... بریم. با هم به سمت مغازه برمی‌گردند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.