عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
عرصهی سینما وسترن/ کابوی تنها و خورشید در حال غروب در یک قاب
کتاب «عرصهی سینما وسترن» نوشتهی گابریل لوچی به همت نشر افراز به چاپ رسیده است. در سپیدهدم پیدایش هنر هفتم، فیلم سرقت بزرگ قطار ساختهی اِدوین اس. پورتر بهواقع نشانهای از ظهور سینمای امریکا و مُعرف برخی مکانیزمهای روایتی در ساختار است که بالطبع آن را به عرصهای باشکوه و عظیم به نام وسترن بدل میکند، و بدینسان گونهایی دیگر از ژانر که نهفقط الهام گرفتهشده از تولیدات انبوه و متفاوت هنری بلکه در ادبیات با آثار درخشانی از اوون ویستر، خالق و پدر ادبیات وسترن با رمان بسیار معروف ویرجینیا، زِین گری و جیمز فینمور کوپر و نیز در آثار هنر نقاشی و تصویرگری با هنرمندانی همچون فردریک رِمینگتون، چارلز ماریون راسل و همچنین در هنر عکاسی با افراد توانگری چون ادوارد کرتیس و تیموتی سالیوان به درخشندگی هرچه بیشتر آثار و نفوذ آن در خلق ژانر وسترن افزودند.
افزون بر این در بیان داستانهای فُلکور در بسیاری از ایالتهای امریکا و بهطورکلی در رویدادهای داخلی و سیاسی رُخ داده در غرب، بهخصوص در بین اهالی میسیسیپی و مردمان اقیانوس آرام، به پهنه گسترشیافته در شمال با سرزمین آلاسکا و در جنوب با کشور مکزیک مواجه میشویم. در میان بزرگترین فاتحان و افسانهها در دههی نهصد، بهواقع حوادث در آثار وسترن حتی در نوسازی و تجدید ساختار، وفادار و پایبند به کُدهای ناب و همیشگی خود باقی میماند.
قهرمان فیلم وسترن در گرداگرد تمامیت فردی خود و بهطور روانشناسانه بیشتر شخصیتی کاملاً پیچیده و در مواردی فردی آرام برای فتح و یا دفاع از داشتههای مفید خود -طلا، خانه و زمین-ترسیم شده و بیتردید ثمرهی آن در یک مسیر ناهموار همراه با صدمه شخصی و اغلب تراژیک و با پایانی تلخ به سرانجام میرسد. در اجتماعی که هنوز تحت شرایط و قوانین نانوشته و مشخصاً بیواسطه توسط هرجومرج و خشونت رواج یافته، موانع بسیاری در برابر انسان پدید میآید، چنانچه پیش از سرخپوستان، شیادان و فریبکارانی بهواسطه زور درصدد تسخیر و بهدست آوردن قدرت، حیلهای را در سر میپرورانیدند و اما در این کشاکش ماهیت بیواسطهی خود را سرانجام در پیوند زدن با بازگشت به طبیعت پیشین خود یافت میکردند. در پیرامون چنین عناصری سینمای وسترن روایتگر مجموعه داستانهایی است اغلب در فضاهای عظیم و پهناور همراه با تصاویر تأثیرگذار بصری و با قدردانی از قدرت فنی تکنی کالر در خلق و استفاده آن بر روی پردههای عریض پانوراما و نوآوریهای سازشیافته در پیشرفت تکنولوژی، عرصهی این ژانر را در حقیقت دستیافتنی و جلوهگر ساخته است.
قسمتی از کتاب عرصهی سینما وسترن:
خالق حماسهساز و سازنده اثرِ باشکوه این گروه خشن (سام پکین پا) در سال ۱۹۶۹ که بهعنوان پایان دوران سینمای وسترن کلاسیک مورد تأیید و تصویب همگان قرار گرفت در خلق اتسمفر فضای به اصطلاح گرگ و میش و در عین حال استفاده کاربردی از رنگهای کبود گرم در غروب تلخ و دلگیر همراه با دورنما و چشماندازهای بیبدیل و کمنظیر در پردازش اسطورهسازی شخصیتهای مرزبندیشده تمامی کلیشههای ژانر را درمینوردد. سام پکین پا همواره با سبک و استیلی منحصربهفرد و مختص به خود چنانچه از ابتدای دوران فیلمسازی آغازگر به تصویر کشیدن خشونتی عریان و بیکموکاست چنانچه در سال ۱۹۶۱ با فیلم وسترن شریک مرگآور یا همراهان مرگ همواره همگی موارد موردنظر در به ثبت رسانیدن اعمال خشونتآمیز را تا پایان دوران کار حرفهای خود بهکار میبرد؛ بدینسان بهسرعت و بلافاصله نام سام پکین پا به عنوان مؤلف و فیلمسازی که رد امضاء آثار او تنها با دیدن یک پلان از فیلمهایش شناسایی و هموار نمود بارزی پیدا میکند. بیشک با هیچگونه مصلحت و سازشی در آثار سام پکن پا نمیتوان برداشتی افسانهپردازانه و در عین حال اسطورهسازی را که جزء عناصر جداییناپذیر به شمار میرود با علائم رئالیسم ناب و واقعی برای درآمیختن کنش و منش نقشها همراه با خشونت حاصله از تحقیر که بههرحال هیچ خلائی برای امور بشری و انسانیت باقی و قائل نمیشود نیز از طرفی نوعی کشمکش همراه با پیچش بسیار ظریف روانشناختی مالیخولیایی میان قالب نقشها در میان کاراکترها یافت میشود. قهرمانان فیلمهای سام پکین پا در حقیقت افرادی تنها و بینشانی که در مرکزیت روایت داستان با الگوپذیر از نمونههای گوتیکوار و غیرکلیشهای گاه بهطور بصری خوشسیما ظاهر میشوند و از طرفی بسیار متعصب و فناتیک همراه با وسواسی خاص در کاربرد تکنیک حرکات آهسته یا اسلوموشن روان تماشاگر را در تسخیر قرار میدهد و همراه با هارمونی متنوعی از رنگها، ریتم ناگهانی و ناپیوسته در میان تصاویر، بصیرتی شگفتانگیز خلق میکند. در فیلم «بر دشت مرتفع بتاز» که در کشورهای اروپایی با تیتر عنوان اسلحهها در بعدازظهر در سال ۱۹۶۲ به اکران رسید، قهرمانان تماماً افرادی مأیوس و دلسردند که در مقادیر زیادی سرشت و یقین به اعتماد در درون خود را ازدستداده میبینند و همین وضعیت با همان موقعیت نیز شباهت بیش از اندازهای با ماهیت ضدقهرمان فیلم «سرگرد داندی» (۱۹۶۴) قلمداد میشود، در جایی که شخصیتها در ترحم و عذابِ در خود بیهیچ جا و مکانی در حرکتاند. در دیگر ساخته تحسینبرانگیز و مؤثر سام پکین پا با نام «پت گرت و بیلی بات کید» در سال ۱۹۷۳، مزیت و برتری تصاویر خلقشده در پیشرفت و توسعه آن در استفاده از نماهای بسته و مدیوم به عنوان عناصری که در تصویب و به اثبات رسانیدن اهداف فیلمساز بیاندازه حسابشده و دقیق به تصویر کشیده میشود. در کارنامه و فیلمشناسی قابل تأمل و شناختهشدهی سام پکین پا با آثار ماندگار دیگری چون: «سگهای پوشالی» (۱۹۷۱)، «این فرار مرگبار یا گریز» (۱۹۷۲)، «جونیور بانر» (۱۹۷۳)، «سر آلفردو گارسیا رو برام بیاور» (۱۹۷۴)، «صلیب آهنی» (۱۹۷۷)، «کاروان» (۱۹۷۸) و همچنین آخرین ساخته نهچندان تحسینشدهی او تعطیلات آخر هفته اوسترمن، همگی نام سام پکین پا را بهعنوان کارگردان تراز اول در تاریخ سینما با خود به همراه دارند.
عرصهی سینما وسترن را ابراهیم سلیمانیراد ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۴۵۸ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۵۰ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.