جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سینما-اقتباس: گربه روی شیروانی داغ

سینما-اقتباس: گربه روی شیروانی داغ گربه روی شیروانی داغ فیلمی است به کارگردانی ریچارد بروکس و محصول سال ۱۹۵۸که در آن بازیگرانی چون پل نیومن، الیزابت تیلور، جودیت آندرسن و برل آیوز نقش آفرینی کرده‌اند. مترو گلدوین میر و برادران وارنر پخش کننده‌های جهانی این فیلم هستند. فیلمنامه‌ی فیلم بروکس از نمایشنامه‌ی تنسی ویلیامز، درام نویس بزرگ آمریکایی اقتباس شده است. نمایشنامه‌ی ویلیامز ملودرامی است که در یکی از ایالات جنوبی امریکا اتفاق می‌افتد که مردمانش با خرافات و اوهام، کینه‌توزی و دروغ دست به گریبانند. با خانواده‌ای روبرو می‌شویم که در پوششی از نیرنگ و تزویر و پنهانکاری از روبه‌رو شدن با حقیقت سخت می‌هراسند. اعضای خانواده با جبهه گیری خود، برای تصاحب املاک متعلق به پدر، چهار چنگولی با هم می‌جنگند تا پس از مرگ پدر قطعه‌ی بزرگتری را برای خود جدا کنند و پدر خانواده بی آن که خود بداند به مرض سرطان مبتلاست و واپسین روزهای زندگی را می‌گذراند در این رویارویی دست بالا را می‌گیرد.

گربه

قسمتی از نمایشنامه‌ی گربه روی شیروانی داغ اثر تنسی ویلیامز:

بابابزرگ: من که از جاهای دورتر برگشتم. من تازه از اون ور کره‌ی ماه اومدم، سرزمین مرده‌ها رو می‌گم پسر جون، این جور چیزها به آسونی منو نمی‌ترسونه، گرچه تو زندگیم اون‌قدر با مردم فاصله داشتم که هیچ وقت از عقاید و افکار اونا خبردار نبودم. توی ملک و املاک به این بزرگی یه چیز دیگه، مهم‌تر از پنبه وجود داره که آدم می‌تونه بکاره و عمل بیاره...اون هم بخششه!...من کاشتم و عملش آوردم. بریک: چرا دوستی و رفاقت استثنایی بین دو تا مرد، رفاقتی که عمیق و حقیقیه، نبایس مثل یه چیز پاک و بی آلایش مورد احترام باشه و عوضش اسمشو بذارن... گربه بابابزرگ: می‌شه، چرا نمی‌شه والله می‌شه. بریک: فساد... بابابزرگ: من به مه و گوپر گفتم... بریک: بر پدر مه و گوپر، بر پدر هرچی دروغگوی کثیف و لعنتیه! بین من و اسکیپر یه دوستی پاک و بی شائبه بود! تمام عمرمون دوستی پاک داشتیم، تا اینکه مگی همون فکری که الان تو سر شماس به سرش افتاد. دوستیمون طبیعی بود؟ ابدا.خیلی عجیب بود طبیعی باشه . اصلا دوستی حقیقی بین دو نفر خیلی عجیبه که طبیعی باشه. ای...گاهی وقتا اون دستشو رو شونه‌ی من می‌ذاشت. و یا من دستمو رو شونه‌ی اون می‌ذاشتم و شاید هم گاهی وقتا که برای مسابقات فوتبال حرفه‌ای از یه شهر به شهر دیگه می‌رفتیم و یه اتاق تو مهمونخونه می‌گرفتیم و بعدش آخر شب دستمونو از تختخواب جداگانه دراز می‌کردیم و با هم دست می‌دادیم و شب بخیر می‌گفتیم... آره، یکی دو دفعه هم ... بابابزرگ: بریک، هیچکی نمی‌گه رابطه‌ی شما دو تا غیر طبیعی بوده!... بریک: ولی اشتباه می‌کنین، غیرطبیعی بود ! بین ما یه دوستی پاک و بی شائبه بود و این غیر طبیعیه. بابابزرگ: آره...مشکله...آدم حرفاشو...بگه... بریک: خیلی خوب، پس بذارین، پس بذارین همین جا درز بگیریم... بابابزرگ: چرا اسکیپر در هم شکست؟ تو چرا در هم شکستی؟ بریک: خیلی خوب بابابزرگ، خودتون اینئ خواستین، بالاخره اون حرف‌های صاف و پوست کنده‌ای که می‌خواستین حالا شروع می‌کنیم. دیگه نمی‌شه جلوشو گرفت. بایس حرفامونو مو به مو تا به انتها با همدیگه بزنیم. خیلی خب. مگی ادعا می‌کنه که من و اسکیپر بعد از اینکه از دانشکده بیرون اومدیم وارد تیم فوتبال حرفه‌ای شدیم، چون می‌ترسیدیم قبول کنیم که داریم آدم‌های بالغی می‌شیم...چون می‌خواستیم همیشه اون پاس‌های بلند بزرگ رو واسه همدیگه بدیم!...پاس‌هایی که جز گذشت زمان هچی دیگه نمی‌تونست اونا رو از ما بگیره...اون حمله‌های هوایی که ما دو نفر رو انگشت‌نما کرده بود! بالاخره ما هم دست از کار نکشیدیم، ادامه دادیم، اون حمله‌های هوایی، اون پاس‌ها، یه سه ماهی ادامه داشت،آره...ولی...اون تابستون مگی با من اتمام حجت کرد، گفت یا باید حالا عروسی کنیم یا هیچ وقت...منم با مگی عروسی کردم. بابابزرگ: چگونه دختری بود؟ بریک: عالی! رودس نداشت! اونم با تیم دیکسی استار راه افتاد تو مسافرت‌ها. آره، طوری وانمود می‌کرد که فقط تو دنیا اون عاشق ورزشه...یه...یه...کلاه بلند پوست خرس سرش گذاشته بود...اسمشو می‌گن خرسک...یه کت خز رنگ کرده پوشیده بود...رنگش هم قرمز!یه جور مسخره دوخته بودش! واسه جشن پیروزی همه‌ی سالن‌های هتل رو اجاره کرده بود. وقتی هم فهمید مسابقه رو باختیم...نمی‌خواست اجاره رو فسخ کنه. مگی گربه‌ها...ها ها!... ولی اسکیپر هم همون تب سابقش به سر وقتش اومده بود و دکترها هم نفهمیدن چیه. منم که کمرم ضرب دیده بود و تو عکسی که از کمرم گرفتم یه سایه‌ی کوچولو افتاده بود و یه کمی هم علامت خراشیدگی...

واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.