جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سینما اقتباس: هری پاتر و زندانی آزکابان

سینما اقتباس: هری پاتر و زندانی آزکابان هری پاتر و زندانی آزکابان فیلمی است به کارگردانی آلفونسو کوارون و محصول مشترک کشورهای انگلستان و ایالات متحدۀ امریکا در سال ۲۰۰۴٫ در این فیلم بازیگرانی همچون دنیل ردکلیف، روپرت گرینت، اما واتسون، مایکل گامبون و گری اولدمن به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. این فیلم که کمپانی برادران وارنر توزیع آن را بر عهده داشت، سومین فیلم از مجموعه کتاب‌های هری پاتر است که از رمانی به همین نام نوشته جی.کی رولینگ اقتباس شده است. هری پاتر و زندانی آزکابان با هزینۀ ۱۳۰ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه حدود ۷۹۷ میلیون دلار فروش کرد. آلفونسو کوارون کارگردان این فیلم، که بعدها نیز با فیلم‌هایی چون جاذبه و روما، پرونده پرباری را برای خود رقم زد، توانست با این فیلم محبوبیت زیادی به‌دست آورد.

قسمتی از کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان:

چندی نگذشته بود که درس دفاع در برابر جادوی سیاه، درس محبوب همۀ دانش‌آموزان شد. در این میان فقط دراکو مالفوی و دار و دسته‌اش پشت سر لوپین بد و بیراه می‌گفتند. هر بار که لوپین از جلوی مالفوی می‌گذشت او با صدای نسبتاً بلندی زمزمه می‌کرد: -رداشو ببینین! سر و وضعش مثل جن پیریه که توی خونۀ ما کار می‌کنه. اما هیچ‌کس دیگری به لباس‌های وصله‌دار و نخ‌نمای پروفسور لوپین توجه نمی‌کرد. کلاس‌های لوپین هر بار مثل اولین جلسه جالب و دوست‌داشتنی بودند. بعد از لولوخورخوره‌ها به درس کلاه‌قرمزی رسیدند. آن‌ها موجودات بدجنسی شبیه به جن‌ها بودند و در جاهایی که خون و خونریزی زیاد بود کمین می‌کردند. در سیاه‌چال قلعه‌ها یا در چاله‌های میادین جنگ منتظر می‌ماندند و کسانی را که راهشان را گم کرده بودند با چوب و چماق می‌زدند. بعد از کلاه‌قرمزی‌ها نوبت به غواص‌ها رسید. غواص‌ها موجودات آبزی وحشتناکی شبیه به میمون بودند که بدنشان از فلس پوشیده شده بود و منتظر می‌ماندند تا یک شخص بخت برگشته و از همه جا بی‌خبر از کنارشان عبور کند. آن‌وقت با دست‌های پده‌دارشان گلوی رهگذر را می‌فشردند و به درون آب می‌کشیدند. هیچ‌یک از کلاس‌های هری به اندازۀ کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه جذاب و دوست‌داشتنی نبودند. از همه بدتر کلاس معجون‌ها بود. این روزها اسنیپ بسیار کینه‌جو شده بود و کسی نبود که علت آن را نداند. ماجرای لولوخورخوره‌ای که به شکل اسنیپ درآمد و با لباس‌های مادربزرگ نویل ظاهر شد مثل توپ در تمام مدرسه صدا کرده بود. به نظر نمی‌رسید که این ماجرا برای اسنیپ خنده‌دار باشد. به محض شنیدن نام پروفسور لوپین آتش خشم در چشمانش شعله‌ور می‌شد و این روزها خیلی بیش‌تر از قبل به تهدید و تحقیر نویل می‌پرداخت. هری دیگر تحمل کلاس دم کرده و خفۀ پروفسور تریلانی را نداشت. اصلاً حوصله نداشت از راز و رمز شکل‌ها و نشانه‌های کج و معوج سر درآورد. هر بار که چشم پروفسور تریلانی به هری می‌افتاد چشم‌های درشتش پر از اشک می‌شد و هری سعی می‌کرد به او توجهی نشان ندهد. با اینکه بسیاری از شاگردان کلاس، پروفسور تریلانی را به سر حد پرستش دوست داشتند، هری به او علاقۀ چندانی نداشت. پروتی پتیل و لاوندر براون هر روز ظهر هنگام صرف ناهار به سراغ پروفسور تریلانی می‌رفتند و هربار که از آن برج مطرود دم‌کرده باز می‌گشتند چنان بادی به غبغب می‌انداختند که گویی از اخباری اطلاع دارند که دیگران از آن‌ها بی‌خبرند. تازگی‌ها هنگام صحبت کردن با هری با حالتی ملایم و دلسوزانه حرف می‌زدند انگار هری را در بستر مرگ تصور می‌کردند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.