جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سینما اقتباس: هری پاتر و تالار اسرار

سینما اقتباس: هری پاتر و تالار اسرار
هری پاتر و تالار اسرار فیلمی است به کارگردانی کریس کلمبوس و محصول مشترک کشورهای بریتانیا و امریکا در سال ۲۰۰۲٫ این فیلم دومین قسمت از مجموعه فیلم‌های هری پاتر است. در هری پاتر و تالار اسرار، بازیگرانی چون دنیل ردکلیف، روپرت گرینت، اما واتسون، شان بیگرستف، جان کلیز، رابی کالتران، و وارویک دیویس به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. کمپانی برادران وارنر توزیع‌کنندۀ این فیلم ۱۶۱ دقیقه‌ای بود. فیلمی که ۱۰۰ میلیون دلار هزینۀ ساختش شد؛ اما در نهایت در گیشه ۸۷۹ میلیون دلار فروش کرد. در هری پاتر و تالار اسرار، هری پاتر یک سال را در مدرسۀ جادوگری هاگوارتز به پایان رسانده و حالا نوبت به تابستان رسیده. یک موجود اسرارآمیز به او اخطار می‌دهد که برای سال دوم به مدرسۀ هاگوارتز نرود، اما مگر در این مدرسه چه خبر است؟ هری پاتر و تالار اسرار از دومین بخش مجموعۀ هری پاتر به همین نام، (در برخی ترجمه‌ها،‌ هری پاتر و حفرۀ اسرارآمیز) نوشتۀ جی.کی.رولینگ اقتباس شده است. جوآن رولینگ رمان‌نویس و فیلمنامه‌نویسی است که بیشتر شهرتش را از همین مجموعۀ هری پاتر به دست آورد. رولینگ فقط شش سال داشت که با نوشتن داستانی به نام خرگوش، تخیل قوی خود را به همگان نشان داد، او بعدها فرآیند نوشتن را آن‌قدر دوست داشت که به نوعی خود را وقف نوشتن کرد. بنا به گفتۀ خودش : «ایده‌هایی که در نهایت منجر به خلق هری پاتر شد، مشخص نیست از کجا می‌آیند و امید دارم هم متوجه نشوم، چرا که در این صورت هیجان قضیه از بین می‌رود.» رولینگ از جمله نویسندگانی است که همچنان به نوشتن بر روی کاغذ معتقد است و ترجیحش نوشتن با خودکار مشکی ا‌ست. او همچنین از جین آستین به عنوان نویسندۀ محبوبش نام برده است.

قسمتی از کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز، منبع اقتباسی فیلم:

بعد از کلاس تاریخ جادوگری، هری و رون و هرمیون در راهروهای شلوغ و پر ازدحام می‌کوشیدند راه را باز کنند و قبل از صرف شام وسایلشان را در اتاقشان بگذارند. رون گفت: -می‌دونستم سالازار اسلیترین یه آدم عوضی و خل و چله. اما هیچ نمی‌دونستم که این قضیۀ اصالت و اصیل‌زادگی رو اون شروع کرده. اگه پول هم به من می‌دادن حاضر نبودم توی گروه اسلیترین باشم. به خدا اگه کلاه گروه‌بندی منو توی گروه اسلیترین انداخته بود سوار قطار می‌شدم و یکراست برمی‌گشتم خونه... هرمیون با حرارت خاصی سر تکان داد و حرفش را تأیید کرد؛ اما هری چیزی نگفت. قلبش ناگهان در سینه فرو ریخته بود. هری هرگز به رون و هرمیون نگفته بود که کلاه گروه‌بندی اصرار داشته او را در گروه اسلیترین بیندازد. انگار همین دیروز بود. همه چیز را به روشنی به یاد داشت. پارسال وقتی کلاه را روی سرش گذاشت صدای ضعیفی در گوشش زمزمه کرد: -تو می‌تونی آدم سرشناس و بزرگی بشی... استعدادشو داری. مطمئن باش که اسلیترین به تو کمک می‌کنه تا به شهرت و بزرگی برسی. اما هری که شنیده بود اکثر جادوگرهایی که به دنیای سیاه رفتند از گروه اسلیترین بوده‌اند با درماندگی با خود گفته بود: -نگو اسلیترین، نگو اسلیترین! آنگاه کلاه گفته بود: -حالا که این‌قدر مطمئنی بهتره بری توی گریفندور... همان‌طور که در شلوغی راهرو از مسیرشان منحرف می‌شدند از کنار کالین کریوی گذشتند که گفت: -سلام هری! هری بی‌اختیار گفت: -سلام کالین. -هری... هری... یه پسره توی کلاسمون گفت که تو... اما کالین کریوی چنان ریزنقش و کوچک‌اندام بود که در مقابل سیل جمعیتی که به سوی سرسرای بزرگ سرازیر بود نتوانست مقاومت کند و با صدای جیرجیر مانندش از دور گفت: -فعلاً خداحافظ هری! آن‌گاه در جمعیت گم شد. هرمیون که تعجب کرده بود گفت: -یعنی پسری که توی کلاسشونه از تو چی گفته؟ هری به یاد رفتار جاستین فینچ فلچلی هنگام صرف ناهار افتاد و قلبش دوباره در سینه فرو ریخت و در جواب هرمیون گفت: -حتماً گفته من نوادۀ اسلیترینم. رون با انزجار گفت: -بچه‌های این‌جا هرچی بشنوند باور می‌کنن. کم‌کم راهرو خلوت شد و آن‌ها بی‌دردسر توانستند از پلکان بعدی بالا بروند. رون از هرمیون پرسید: -به نظر تو واقعاً حفرۀ اسرارآمیز وجود داره؟ هرمیون اخم کرد و گفت: -نمی‌دونم. دامبلدور نتونست خانم نوریس رو معالجه کنه... برای همینه که فکر می‌کنم اونی که به گربۀ بیچاره حمله کرده انسان نیست. همان‌طور که صحبت می‌کردند متوجه شدند که به محل وقوع حادثه رسیده‌اند. همان جا ایستادند و نگاهی به اطرافشان انداختند. همه چیز درست مانند شب وقوع حمله بود. فقط جای جسد بی‌جان گربه خالی بود و در عوض یک صندلی جلوی دیواری بود که رویش نوشته بود: حفرۀ اسرار باز شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.