جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
سینما-اقتباس: مه و شب
در سینمای نوین ترکیه، فیلمسازان برجستهای ظهور کردهاند، از جمله نوری بیلگه جیلان، تا سمیح کاپلان اوغلو و تورگوت یاسالار که فیلم مه و شب، محصول سال ۲۰۰۷ سینمای ترکیه، ساخته تورگوت یاسالار یکی از همین فیلمسازان است. در این فیلم ۹۰ دقیقهای که در ۲۳ فوریه ۲۰۰۷ رونمایی شد، سلما ارگیچ، اوگور پلات، سینان آلبایراک و تولای گونَل نقشآفرینی کردهاند. این فیلم اقتباسی است از رمان پلیسی احمت اومیت که روایت خود را کاملاً نفسگیر پیش میبرد. سدات که در هزارتویی از مسائل گوناگون، از مشکلات کاری و شخصی گرفته تا روزمرگی زندگی زناشویی گرفتار شده، احساس میکند انسانهای نزدیک به او یا کسانی که حس خوبی به آنها دارد، کم کم در حال ناپدید شدن هستند! اما ماجرا چیز دیگری است؟ مه و شب را میتوان از جمله مهمترین آثار پروندۀ کاری یاسالار دانست که اثر مهمی در جریان سینمای نوین ترکیه نیز هست.قسمتی از رمان مه و شب نوشته احمت اومیت:
دفتر ناجی در ساختمان شعبۀ یکم در انتهای راهرویی طولانی قرار دارد. جلوی ورودی سه پلیس در لباس رسمی با هم صحبت میکنند. از کنارشان که رد میشوم، میشنوم که دارند در مورد یکی از دوستانشان صحبت میکنند. تا ته راهرو میروم. مرد چهل، چهل و پنج سالهای با ظاهر عادی و مقداری برگه روی دستش، وارد اتاقی میشود که سمت راست قرار دارد. از لای دری که نیمه باز است او را نگاه میکنم، به مأموری که پشت میز نشسته نزدیک میشود. با اینکه دهان مرد را نمیبینم اما حرفش را میشنوم . سرم را که برمیگردانم با سه نفر روبرو میشوم که کنار هم قدم میزنند. طولی نمیکشد که بفهمم آنها دو پلیس هستند و یک مظنون. پلیس سمت راستی دارد به صدایی گوش میدهد که از بیسیمش میآید. ریش مرد مضنون بلند شده و در چهرهاش آرامش خاطر خاصی دیده میشود؛ احتمالاً تازه از بازجویی آمده است. هیچ وقت دلم نخواسته پلیس باشم. نه که آنها را تحقیر کنم، ولی بیشترشان کسانیاند که معتقدند مأمورم و معذور و مطمئن هستند که برای مملکت مفیدند. اما چطور بگویم، بازی را آنها طراحی نمیکنند و فرقی با یک بازیگر ندارند. حتی اگر مثل ناجی هم باشند که از دل و جان مایه میگذارد، باز نمیتوانند از نقشی که دیگران برایشان طراحی میکنند، فراتر بروند. اما برای ما وضع متفاوت است، اطلاعاتیها بازی خودشان را خودشان طراحی میکنند. به هر حال ما، اگر هم مأمور دولت حساب شویم باز هم می توانیم تا حدودی آزادانه رفتار کنیم. گرچه اگر الان از من بپرسند که دلت میخواهد اطلاعاتی باشی یا نه، هرگز مثل دوران جوانی راحت جواب مثبت نمیدهم. این شغل را دوست داشتم، شاید هنوز هم دوست دارم. اما وقتی میبینیم در ساعات طولانی کار در اتاقهایی سرد با سقفهایی بلند با مشقت انجام وظیفه میکنیم و با مأمورهای فراموش شده فرقی نداریم، میفهمم که از انتظاراتم فاصلۀ زیادی گرفتهام. حال آنکه وقتی وارد سازمان شدم، عمویم صدایم زد و با حسی آمیخته به غرور گفت: «این جا باید برای مملکت و دولت تمام هوش و جسارتت را به کار ببری. ورود به اینجا یعنی تفاوت.»
در حال بارگزاری دیدگاه ها...