جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سینما-اقتباس: زنان کوچک

سینما-اقتباس: زنان کوچک زنان کوچک فیلمی است به کارگردانی گرتا گرویگ و محصول سال ۲۰۱۹ سینمای امریکا. در این فیلم بازیگرانی چون سورشا رونان، اما واتسون، فلورنس پیو، الیزا اسکانلن، لورا درن، تیموتی شالامی و مریل استریپ به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. سونی پیکچرز توزیع‌کننده‌ی این فیلمِ ۱۳۵ دقیقه‌ای بود. فیلمی که اکرانش از روز ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹ آغاز شد و فروشش در گیشه به رقم حدود ۲۰۶ میلیون دلار رسید. بنیاد فیلم امریکا این فیلم را در لیست ده فیلم برتر سال ۲۰۱۹ قرار داد. زنان کوچک از رمان لوئیزا می الکوت اقتباس شده است. اقتباس از رمانی که به بیش از ۵۰ زبان گوناگون در سراسر جهان ترجمه شده و یکی از موفق‌ترین آثار ادبیات انگلیسی زبان در تمامی ادوار است. شهر بوستون در ایالت ماساچوست امریکا محل رخداد وقایع رمان است، وقایعی که در اواسط قرن نوزدهم به وقوع می‌پیوندد. چهار خواهر مارچ شخصیت‌های اصلی رمان و فیلم‌اند. شخصیت‌هایی که مصمم شده‌اند تا آن‌طور که دوست دارند زندگی کنند. ای. او اسکات، منتقد نیویورک تایمز، در مورد این فیلم می‌نویسد: «به مانند تمام رمان‌های خوب و هر فیلمساز بزرگی، گرویگ اصلاً ترسی از این ندارد که به بینندگان فیلمش اجازه دهد تا آن‌ها هم در چیده شدن ساختمان فیلم، قسمتی از کار را بر عهده بگیرند. گرویگ به کنجکاوی و هوش ما اعتماد دارد و همچنین بر رسانه‌ی هنری خود (سینما) کنترلی قابل قبول دارد.»

قسمتی از کتاب زنان کوچک منبع اقتباسی فیلم:

جو غر زد که: کریسمس بدون هدیه که کریسمس نمی‌شود. مگ آهی کشید: فقیر بودن خیلی وحشتناک است! ایمی کوچولو اضافه کرد: اصلاً انصاف نیست که بعضی دخترها کلی چیز قشنگ داشته باشند و بقیه چیزی نداشته باشند. بت گفت: ما بابا و مامان و همدیگر را داریم. چهره‌ی دخترهای جوان با شنیدن این کلمه‌های شاد لحظه‌ای شکفت، اما با حرفِ جو دوباره در هم رفت. جو گفت: ولی بابا نیست و تا مدت‌ها هم نخواهد بود. همگی به پدرشان فکر کردند که برای شرکت در جنگ با شورشی‌ها به جنوب رفته بود. بعد مگ گفت: «مامان پیشنهاد کرد هدیه‌ی کریسمس نداشته باشیم. برای اینکه، امسال زمستان سختی در پیش داریم. او فکر می‌کند وقتی مردها در ارتش سختی می‌کشند، نباید برای لذت خودمان پول خرج کنیم. ما نمی‌توانیم به اندازه‌ی مردها مفید باشیم، ولی می‌توانیم همین از خودگذشتگی‌های کوچک را داشته باشیم و باید با خوشحالی این کار را بکنیم.» جو، که عاشق کتاب بود، گفت: «اما فکر نمی‌کنم کمی خرج کردن اشکالی داشته باشد. هر کدام‌مان فقط یک دلار داریم، و با دادن این یک دلار کمک زیادی به ارتش نمی‌شود. موافقم که هیچ هدیه‌ای از شماها یا مامان نگیرم، ولی راستش دلم می‌خواهد برای خودم کتاب داستان جدیدی بخرم.» بت گفت: «برنامه‌ام این بود که با پولم یک صفحه‌ی موسیقی جدید بخرم.» ایمی گفت: «من هم می‌خواستم یک جعبه مدادرنگی خوب بخرم، واقعاً بهش احتیاج دارم.» جو گفت: «مامان درباره‌ی پول ما چیزی نگفت. مطمئنم که او دوست ندارد همه‌چیز را کنار بگذاریم. پس، برویم چیزهایی را که دوست داریم بخریم و کمی خوش بگذرانیم. مطمئنم همگی حسابی کار کرده‌ایم تا پول درآوریم.» مگ گفت: «درباره‌ی خودم مطمئنم، چون همه‌ی روز می‌خواستم در خانه خوش بگذرانم، ولی باید به آن سه بچه درس می‌دادم.» جو گفت: «به اندازه‌ی من که سختی نکشیده‌ای. دوست داری ساعت‌ها پیش پیرزنی عصبی و وسواسی باشی که مجبورت می‌کند یکسره کار کنی و هیچ‌وقت از کارت راضی نیست و آن‌قدر به اعصابت فشار می‌آورد که دلت می‌خواهد بزنی زیر گریه یا خودت را از پنجره بیرون پرت کنی؟»
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.