جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

سریر سرخ/ مرگی پر از ظن و گمان!

سریر سرخ/ مرگی پر از ظن و گمان! رمان سریر خون، نوشته اسماعیل کاداره، به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. این رمان داستان مرگ مرموز جانشین انتصابی دیکتاتور آلبانی را در سال ۱۹۸۱، روایت می‌کند. داستان با اندکی سوررئالیسم و تصرف نوشته شده است و حول محور قتل یا خودکشی جانشین و ظن‌هایی که متوجه اطرافیان اوست پیش می‌رود. اسماعیل کاداره بی‌اغراق، یک تنه برای آلبانی شهرتی جهانی به ارمغان آورده است و در کارنامه‌ی ادبی‌اش، جوایز ادبی معتبری چون بوکر می‌درخشد. او از ورای مرزهای کشوری نوشته که مردمانش سال‌ها زیر یوغ کمونیسم و دیکتاتوری انور خوجه، فقط روز را به شب رسانده‌اند و طلیعه‌دار صدایی است که سال‌ها به حکم قرق‌بانان به گوش کسی نرسیده است. کاداره می‌گوید: «وقایع این رمان از منبعِ بی‌نهایتِ خاطرات انسان‌هایی ریشه می‌گیرد که اندوخته‌هایشان در هر دوره‌ای، از جمله زمان خودمان، دوباره بازگو می‌شوند. باتوجه به این اصل، هر گونه شباهتی میان شخصیت‌ها و وقایع این داستان با مردم و و وقایع واقعی ناگزیر است.»

قسمتی از کتاب سریر سرخ:

جسد جانشین منتخب در سحرگاه ۱۴ دسامبر در اتاق‌خوابش پیدا شد. تلویزیون آلبانی ظهر آن روز اطلاعیه‌ای کوتاه را پخش کرد: طی شبانگاه ۱۳ دسامبر، جانشین بر اثر فشار افسردگی عصبی از پا درآمد و با سلاحی گرم جان خود را گرفت. آژانس‌های خبری بین‌المللی همان روایت دولت آلبانی را از این داستان در سراسر جهان پخش کردند؛ اما در بعد از ظهر همان روز، رادیوی یوگسلاوی اعلام کرد که ممکن است این خودکشی در واقع قتل بوده باشد، و در پی آن خبرگزاری‌ها گزارش‌های خود را طوری تنظیم کردند تا به هر دو روایت اشاره کرده باشند. در میانه‌ی آسمان توده‌ای ابر خشم الهی را تداعی می‌کرد و آسمان نامتناهی خبرها را به تمام نقاط می‌فرستاد. خبر مرگ تمام کشور را لرزاند، اما عزای عمومی اعلام نشد و برنامه‌های تلویزیون و رادیو تغییر نکردند، در نتیجه جامعه دچار شوکی متناسب با چنین خبری نشد. با پشت سر گذاشتن سردرگمی اولیه، شرح اتفاق‌هایی که همه جا به گوش می‌رسید مردم را متقاعد کرد که اگرچه کشور دین مسیحیت را نپذیرفته است، اما خودکشی همچنان امری نکوهیده فرض می‌شود؛ درست همان‌طور که مسیحیت آن را عملی نادرست می‌پندارد. علاوه بر این، در طول پاییز و مخصوصاً بعد از آغاز زمستان، مردم انتظار سرنگونی جانشین را داشتند و همین انتظار هم، مسئله‌ی اصلی تلقی می‌شد. آلبانیایی‌ها از قدیم با صدای ناقوس‌ها غریبه بودند. در نتیجه، ‌روز بعد در فقدان صدای ناقوس‌ها، در هر کجا که ممکن بود به دنبال نشانه‌هایی از سوگواری می‌گشتند؛ در نمای ساختمان‌های دولتی، در نواهای پخش‌شده از رادیوی ملی، یا در چهره‌ی همسایه‌شان که در طولانی لبنیات گیر افتاده بود. پرچم‌ها نیم‌افراشته نشدند و مارش عزاداری بر موج‌های هوایی به صدا درنیامد و همین نشانه‌ها چشم افرادی را رو به حقیقت گشود که معتقد بودند برنامه‌ها (مراسم عزای ملی) فقط کمی به تعویق افتاده‌اند. خبرگزاری‌ها بر ارائه‌ی گزارشی از این واقعه اصرار داشتند و همچنان هر دو نسخه‌ی آن، خودکشی یا قتل را روایت می‌کردند. در واقع، بیش از پیش این‌طور به نظر می‌رسید که جانشین عامدانه تصمیم گرفته بود به شیوه‌ای خاص خود و پوشیده در دو کفن، با این دنیای پر اشک و آه وداع کند، چنان که گویی اصرار داشت دو ورزای سیاه جنازه‌اش را ببرند، چون یکی کافی نبود. مردم روزنامه‌ی صبح را باز می‌کردند و امید داشتند خبر بیشتری در رابطه با این واقعه بیابند. آن‌ها در حقیقت بیشتر در تلاش بودند تا درک کنند کدام‌یک -مرگ به دست خود یا مرگ به دست دیگری- تأثیر کمتری بر آن‌ها خواهد گذاشت. سریر خون را الهه مرادی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۳۶ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۳۵ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.