جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
رو در رو با اصغر فرهادی/ سینما با طعم قصهگویی
کتاب رو در رو با اصغر فرهادی گفتوگویی مفصل است از اسماعیل میهندوست با اصغر فرهادی در ویراستی جدید که به همت نشر چترنگ به چاپ رسیده است. با مطالعه این کتاب، خواننده سرانجام به پاسخ پرسش «چه شد که این فیلم ساخته شد؟» دست مییابد. رقص در غبار برگرفته از ایدهای واقعی دربارهی مارگیران و انگشتهای قطعشدهشان است که زمانی برای فرهادی تعریف شده بود. شهر زیبا طرح تغییریافتهی قسمتی از سریال داستان یک شهر دربارهی اسیدپاشان محکوم به اعدام است. جرقهی ایدهی چهارشنبهسوری نیز وقتی زده شد که در شب عید یک نظافتچی در منزل فرهادی مهمان شد؛ حتی ریشهی فروشنده را نیز باید در همان سالهای ساخت سریال داستان یک شهر جستوجو کرد که به دلیل ناممکنِ پرداختن به موضوع اجارهی خانهای که ساکن قبلیاش یک روسپی بود، رها شده بود. مهرزاد دانش میگوید: «اصغر فرهادی مثل هر فیلمساز مشهور و معتبر دیگری، گفتوگوهای پر شماری با منتقدان و خبرنگاران سینمایی داشته است. من نیز همچون کسانی که تاکنون چند گفتوگو با او داشتهام (گفتوگو دربارهی فیلم گذشته برای سایت خبری خبر آنلاین، گفتوگو دربارهی سینمای کمدی برای کتاب سال ماهنامهی سینمایی فیلم و گفتوگو دربارهی فیلم فروشنده برای ماهنامهی تجربه) و البته در مناسبتهای دیگری نیز همصحبتیهای مختصری با هم داشتهایم، دریافتهام که او در ابتدا با وجود شهرت و اعتبار چشمگیر جهانیای که در چندین سال اخیر کسب کرده (و همین میتواند پتانسیل پررنگی را برای فاصله بین دو طرف گفتوگو ایجاد کند)، در نشست تعیینشده برای گفتوگو، رفتار راحت و صمیمانهای را با فرد گفتوگوکننده پیش میگیرد و دوم آنکه بسیار باهوش است و در پاسخ به سؤالات، دقیق و حسابشده رفتار میکند و حتی اگر روال انفعال و وادادگی در روند سؤالات مصاحبهگر از حد افزون شود، خودش کنترل گفتوگو را به دست میگیرد و سوم آنکه اگر فضای گفتوگو او را سر شوق آورد (مثلاً متوجه شود گفتوگوکننده فیلمش را دقیق دیده است و برداشتهای قابل تأملی از آن دارد)، در پاسخگویی بسیار سخاوتمندانه عمل میکند و توضیحات و توصیفات پر توجهی از روال کارش میدهد. ویراست جدید این کتاب، حاوی یک فصل جدید مربوط به گفتوگوی فیلم فروشنده و مقدمهای جدید به قلم مهرزاد دانش است.قسمتی از کتاب رو در رو با اصغر فرهادی:
* اولین فریاد تخلیهای که در تونل میشنویم مال سپیده است. این یک جور پیشآگاهی است نسبت به بغض انتهایی که باید تخلیه شود؟ - میتوانیم این را کنار آخرین پلان سپیده بگذاریم که در اولین پلان بیمحابا و بدون هیچ سانسوری، تمام احساسی را که دارد بیرون میریزد و چند روز بعد در انتهای قصه، حتی گریهی خودش را پنهان میکند و صورتش را میپوشاند و ما حتی صدای گریهاش را نمیشنویم. به نظر میآید حالا آدمی شده که همهچیز را سانسور میکند. نمودار شخصیت سپیده بین این دو پلان است. آدمی که اینقدر سرخوشانه و بیپروا و بدون هیچ ترسی از حضور و مزاحمت دیگران احساسات خودش را تخلیه میکرد و بروز میداد، در انتهای فیلم، آخرین تصویرش این است که حتی گریه کردنش را پنهان میکند که کسی صدایش را نشنود. این دو کنار هم معنا پیدا میکنند. * و برعکس سپیده الی است. اولینباری که او را میبینیم، لحظهای است که ماشین از تونل بیرون میآید و دوربین روی صورت الی اُور میشود... - بله، اولین تصویر الی جایی است که از تونل خارج میشوند و آخرین تصویر او جایی است که کنار ساحل بادبادکبازی میکند. * موارد این چنینی از مرحلهی نگارش فیلمنامه مشخص بود؟ - در مورد بحث پلانِ اول فریاد زدن در تونل و پلان آخرِ پنهان کردن گریهی سپیده، باید بگویم که هنگام نگارش فیلمنامه چنین تعابیری مد نظرم نبود، ولی در اجرا چنین اتفاقی افتاد و موقعی که در دو زمان مختلف این دو پلان را میگرفتم، میدانستم که این پلان اول و دیگری پلانِ آخر شخصیت سپیده است و میشود یک قرینهسازی انجام داد. * در مورد الی چطور؟ ممکن است کسی که خودش فیلم میسازد، بعضی اوقات به چیزهایی توجه کند؛ نه از این نظر که بگویم دقتش زیاد است، نه، بلکه از این منظر که به حرفهاش مربوط است. منظورم اشاره به گرفتن پلانی از الی است که قرار است وسط آن اُور بشود، فیلمبرداری آن کلی دنگ و فنگ و داستان دارد. اهمیت آن برای تو زیاد بوده که زحمت گرفتنش را برای خودت و گروه به جان خریدی؟ هر چند که زیاد دیده نمیشود، شاید یکی دو ثانیه... - حتی شاید دیده نشود... رو در رو با اصغر فرهادی با ویراست جدید، در ۴۹۶ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۶۲ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...