جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

رها و ناهشیار می‌نویسم/ هنر جُستارنویسی

رها و ناهشیار می‌نویسم/ هنر جُستارنویسی

کتاب «رها و ناهشیار می‌نویسم» نوشته‌ی اَدِر لارا به همت نشر اطراف به چاپ رسیده است. ادر لارا، نویسنده‌ی این کتاب، چند دهه برای بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نشریات امریکایی جستار نوشته، یکی دو کتاب خاطره‌پردازی منتشر کرده و سال‌هاست که دوره‌های آموزشی پرطرفداری برای جستارنویس‌ها و خاطره‌پردازان برگزار می‌کند. شاید وجه تمایز کتابش با بسیاری از کلاس‌ها و کتاب‌های آموزش نویسندگی همین باشد: لارا ژانر جستار روایی و خاطره‌پردازی (به‌مثابه نوعی جستار رواییِ بلند) را تجربه کرده و می‌داند لاقیدی و رهاییِ این ژانر مهم‌ترین و جذاب‌ترین ویژگی آن است. بنابراین گرچه در سراسر کتابش توصیه‌هایی عملی برای تقویت توانِ نوشتن عرضه می‌کند، آگاهانه مراقب است خواننده‌ی مشتاقِ جستارنویسی را گرفتار و پایبندِ قواعد بی‌چون و چرا نکند. او بعد از سال‌ها آموزش رسمی و غیررسمیِ جستارنویسی و خاطره‌پردازی، خوب می‌داند که ژانر جستار روایی به کودکی گریزپا و سرزنده می‌ماند و شاید به تناسب همین ویژگی است که در کتابش می‌کوشد فوت‌وفن نوشتن، ویرایش و انتشار جستار شخصی و خاطره‌پردازی را با لحنی شوخ و شنگ و سرخوش به خوانندگان بیاموزد. در عین حال، لارا فرایند طولانی و اغلب دشوارِ انتقال افکار نویسنده از ذهن او به کاغذ و از کاغذ به خواننده را روشن، دقیق و گام‌به‌گام توضیح می‌دهد و با مثال‌ها و تمرین‌هایی متنوع، راه‌هایی برای تقویت مهارتِ نوشتن از خود پیش پای خواننده می‌گذارد.

وقتی دنبال تعریفی مشخص و جامع و مانع از جستار می‌گردی، خیلی زود متوجه می‌شوی که تعریفِ «آنچه جستار نیست» به مراتب آسان‌تر است. شاید یکی از علت‌هایش این باشد که ویژگی‌های فرمی جستار به‌سختی در قالب فرم و شکل می‌گنجند. به عبارت دیگر، ویژگی شاخص جستار این است که اسیر قیدوبندهای ساختاری و مضمونی نمی‌شود و درست مثل ذهن انسان در هیچ چهارچوب صُلبی آرام و قرار نمی‌گیرد. از سوی دیگر، هر جستار به شیوه‌ی خودش متفاوت است. به گفته‌ی آدورنو در جستار به‌مثابه‌ی فرم، به رهایی کودکی که بی‌پروا با آتش بازی می‌کند، جستار به قلمروهای تعیین‌شده تن نمی‌دهد. تلاشش نه برای رسیدن به دستاوردی علمی است و نه برای خلق اثری هنری. جستار آینه‌ی چیزهایی است که دوست می‌داریم و دوست نمی‌داریم، نه عرصه‌ی نمایشِ هوش و خردِ ما برای خلقِ اثر از هیچ. حرفش را با قصه‌ی آدم و حوا شروع نمی‌کند. حرفی را که می‌خواهد می‌زند و هرجا که حس کند حرفش کامل شده، نه جایی که دیگر حرفی برای گفتن نمانده، لب فرو می‌بندد. می‌شود جستار را فرم ادبیِ معتبر، قوام‌یافته و حساب‌شده‌ای دانست که به‌کارگیری آن هربار و ناگزیر به نتیجه‌ای متفاوت می‌انجامد.

تعبیر ساده‌ترش شاید این باشد که جستار منعکس‌کننده‌ی تجربه‌ی فرد از جهان است. فردی که مثل همه‌ی آدم‌های دیگر، نه همه‌چیز را می‌داند و نه همه‌کس را می‌شناسد. وندل هریس، منتقد و نظریه‌پرداز ادبی، جستار شخصی را نزدیک‌ترین فرم ادبی به ترانه می‌داند و می‌گوید جستار شخصی، درست مثل ترانه، نگرش‌ها، احساسات یا باورهای فردی را بیان می‌کند و نویسنده‌اش یکی از بی‌شمار چشم‌اندازِ ممکن را پیش روی خواننده می‌گذارد و خیلی ساده می‌گوید: من اینجا ایستاده‌ام. فکرهایی که صادقانه برایت از آن‌ها گفتم، من را به اینجا رسانده‌اند.

قسمتی از کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم:

با خودتان قرار بگذارید هر روز بنویسید. محال به نظر می‌رسد؟ البته که بله، اما محال نیست. سوزان لوری پارکز، شاعری که برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شده و کتاب کتاب بالادست/پایین‌دست را هم نوشته، چند سال پیش تصمیم گرفت یک سال تمام، روزی یک نمایشنامه بنویسد. این نمایشنامه‌های تمرینی، که بیشترشان فقط چند صفحه بودند، سوژه‌های متنوعی داشتند؛ از خدایان تا سربازها یا چیزهایی که پارکز از پنجره‌ی هواپیما می‌دید. بعدتر، این نمایش‌ها را هم‌زمان در نقاط مختلف ایالات متحده روی صحنه بردند اما نکته‌ی مهم ماجرا این نیست. نکته‌ی مهم این است که پارکز راهی پیدا کرد تا خودش را مجبور کند هر روز چیز جدیدی بنویسد. شنیده‌ام مخترعی هم بوده که صبح‌های شنبه، تا وقتی فکر اختراع جدیدی در سرش شکل نمی‌گرفت، از تخت بیرون نمی‌آمد.

شاعری به اسم دیوید لمان هم کار مشابهی کرد و با خودش قرار گذاشت روزی یک شعر بنویسد. او می‌گفت: اینکه چند سال روزی یک شعر بنویسی باعث می‌شود تصنع و تکلف در نوشته‌هایت کم شود. ناگهان می‌بینی دلت می‌خواهد درباره‌ی چیزهایی بنویسی که ظاهراً شاعرانه به نظر نمی‌رسند. شاید ما چنین مشکلی نداشته باشیم (چون شاعرانه بودن و نبودنِ چیزها مسئله‌ی ما نیست) اما مقصودش را می‌فهمیم.

از نوشتن شانه خالی نکنید. تا وقتی پایتان به برنامه‌های تلویزیونی باز نشده و با نوشتن پول درنیاورده‌اید، برای اطمینان از نویسنده بودنِ خودتان باید مثل نویسنده‌ها رفتار کنید. اگر دوشنبه ننویسید، سه‌شنبه کمتر حس می‌کنید که نویسنده‌اید. چهارشنبه ممکن است چنان احساس گناه کنید که لپ‌تاپ را زیر پتو قایم کنید تا چشمتان به آن نیفتد. پنچ‌شنبه که بشود، شکی برایتان نمانده که بهتر است به جای اینکه وانمود کنید نویسنده‌اید، ماشین قراضه‌تان را به تعمیرگاه ببرید.

بیشتر نویسنده‌های حرفه‌ای هر روز می‌نویسند. آین رند، نویسنده‌ی سرپیچیِ اطلس می‌گفت کاغذ سفیدِ روی میز کارش را کارفرمای خودش فرض می‌کند. به هر قیمتی که بود، باید چیزی روی کاغذ می‌نوشت. به تعبیر او اگر نویسندگی را شغل ندانید، قطعاً شک و تردید به جانتان می‌افتد و فلجتان می‌کند. اگر می‌خواهید بیشتر باورتان شود که آن کاغذ سفید کارفرمای شماست، می‌توانید با خودتان قرار بگذارید در ازای فلان تعداد کلمه فلان مقدار پول برای خودتان کنار بگذارید. اگر مشکل را حل می‌کند، چرا که نه؟

رها و ناهشیار می‌نویسم را الهام شوشتری‌زاده ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۴۹ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم و قیمت ۷۶ هزار تومان چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم      

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.