جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
راهنمای اصلی کسبوکار/ رازهای موفقیت در تجارت، ارتباطات و فراتر از آن
کتاب «راهنمای اصلی کسبوکار»، نوشتهی مشترک کوین هرینگتون و مارک تیم، به همت نشر نگاه نوین به چاپ رسیده است. این اثر شاهکاری در حوزهی کارآفرینی است. رونمایی از طرز فکر تصاعدی در مقابل طرز فکر خطی جزء بینظیرهای این کتاب است که همگان میتوانند از جان کلام نویسندگانِ آن بهره بگیرند. افزونبراین، در تحلیل رویکرد محتوایی کتاب لازم است به این نکته هم اشاره کرد که کارآفرینان باید در برابر ماهیت شرکت (کلان، خُرد و تازهکار) الگوی برنامهریزی مناسبی را در نظر بگیرند. مثلاً در شرکتهای بزرگ لازم است باتوجه به منابع خود، برنامهریزی استراتژیک با افق بلندمدت داشته باشند؛ درصورتیکه شرکتهای کوچک باید برنامهریزی سریع در بازهی زمانی حداکثر شش ماهه را در دستور کار قرار دهند. نکات ارزندهی این کتاب دربارهی زندگی کاری و شخصی بسیار است، اما از میان همهی اینها همین بس که نشریهی معتبر فوربس در طلیعهی سال ۲۰۲۱ میلادی، این کتاب را جزء شش کتاب برتری قرار داد که تمام رهبران کسبوکار باید آن را بخوانند و بیاموزند. تام زیگلار، مدیر عامل شرکت زیگلار، دربارهی این کتاب مینویسد: «این کتاب بسیار فراتر از موضوع موفقیت مالی است. پدرم یکبار گفت: "با پول میتوانید تختخواب بخرید، ولی خواب راحت نه؛ خانه بخرید ولی کاشانه نه؛ همراه بخرید، ولی دوست نه."» اساس کتاب راهنمای اصلی کسبوکار دربارهی این است که اصلاً چرا میخواهیم یک کسبوکار موفق داشته باشیم تا روابطی را که بیش از همهچیز برایمان عزیز هستند، ارتقا دهیم و بر آنها اضافه کنیم: روابط ما با خانواده، دوستان، شریک زندگی و کسانی که با کسبوکارمان به آنها خدمت میکنیم. وقتی برای اولینبار رؤیای راهاندازی کسبوکار سراغمان میآید، موفقیت را در بیشترین حالتش تصور میکنیم. این افکار، خون را در رگهای ما جاری میکنند و قوهی تخیلمان را راه میاندازند. در ذهنمان یک تصویر واضح از قبل و بعد خلق میکنیم و با انرژی بیحدومرز به تمام مشکلات پیشرویمان رسیدگی میکنیم. ساعتها و روزها بهسرعت به هفتهها و ماهها تبدیل میشوند. سختکوشی شروع میشود و به خودمان میگوییم کموکاستیهایی که در روابطمان به وجود میآید بخشی از هزینهی انجام کسبوکار است. این دروغی بیش نیست. شما مجبور نیستید هنگام برپایی کسبوکار رؤیاییتان، به روابطتان آسیب بزنید. هر چند باید بیش از قبل حواستان به روابطتان باشد. من معتقدم ما برای برقراری رابطه خلق شدهایم و کسبوکاری که بهدرستی انجام میشود، حول روابطمان در زندگی میگردد نه برعکس. زندگی مارک تیم به صورتی است که بیشتر کارآفرینان فقط در رؤیا آن را میبینند، ولی او راحت به چنین چیزی دست پیدا نکرده است. او در زندگی به جایی رسید که فهمید تمام موفقیتهایش به قیمت از دست دادن رابطهی عمیق شخصی با همسر و فرزندانش تمام میشوند. به جای اینکه بپذیرد راهِ درست انجام دادن کارها، تقلا کردن و جان کندن است، تصمیم گرفت تغییری به وجود آورد. دیگر مجبور نبود بین کسبوکار و خانواده یکی را انتخاب کند. کار درست را انجام داد و به یک کارآفرین مناسب تبدیل شد. کارآفرینی که در کسبوکار خانواده سرمایهگذاری میکند. داستان پیشِ رو به شما یاد میدهد چگونه در کسبوکارتان موفق باشید؛ ولی در لابهلای آن درسها، میخوانیم که مارک چگونه معنای حقیقی رابطه، عشق و امید را آموخت و چگونه بهطور مستقیم و غیر مستقیم از یکی از بزرگترین کارآفرینان جهان، یعنی دوستمان کوین هرینگتون، درس گرفت.قسمتی از کتاب راهنمای اصلی کسبوکار:
خیلی از کارآفرینان عقیده دارند به این دلیل درجا میزنند که برنامهی مناسبی ندارند. از نظر کوین هرینگتون آنها به دلیل نداشتن یک برنامهی خوب درجا نمیزنند، بلکه به دلیل نداشتن یک برنامهی بینقص در کارشان گیر میافتند. البته هرگز چنین برنامهای نخواهند داشت. یکبار در سفری که از نیویورک به سمت شیکاگو میرفتیم، کوین به من گفت، چیزی به نام برنامهی بینقص وجود ندارد. اگر برای داشتن یک برنامهی بینقص تلاش کنی، قطعاً شکست میخوری. اگر برای بینقص بودن تلاش کنی، از جایی که باید میبودی تا بفهمی اصلاً چگونه میتوانی یک برنامهی مناسب داشته باشی، بیست درصد جلو میافتی. از او پرسیدم، منظورت چیست؟ یادت میآید دربارهی کمالگرایان اهمالکار چه گفتم؟ این که فقط کافی است ایدهای را به سطح هفتاد و پنج تا هشتاد درصد برسانی تا آن را اجرا کنی. این حرف نکات بیشتری هم دارد. باید این مفهوم را بپذیرید؛ چون به احتمال بسیار زیاد در جایی از کار اشتباه کردهاید. فقط یک راه برای فهمیدنش وجود دارد: عمل کردن. باید ایدههایت را عملی کنی. راستش بیشترِ کارآفرینان بدون آموزش رسمی فراوان میتوانند ایدهای را به سطح هفتاد و پنج تا هشتاد درصد برسانند. همهی ما کسی را میشناسیم (شاید حتی خودمان) که بهصورت غریزی عناصر خاصی از یک ایده یا فرصت را بررسی میکند تا به آن مرحله برسد. تقریباً یک غریزهی انسانی است؛ ولی توانایی دستبهکار شدن و عمل کردن بدون اینکه ایده کامل و بینقص باشد، غریزی نیست. غریزهی ما خلاف آن را میگوید. وقتی به انتهای فرآیند برنامهریزی نزدیک میشویم، باید برای ایدهمان کاری کنیم یا دربارهی آن بازخورد بگیریم یا آن را در بازار قرار دهیم. در اینجاست که ترس و اضطراب بر ما غلبه میکند. در اینجاست که کارآفرین میگوید: «هنوز آماده نیستم. باید به برنامهریزی ادامه دهم. کارهای بیشتری باقی مانده.» تعداد کسانی که میشناسم ایدههای خود را به هشتاد درصد رساندهاند و سالها از حرکت باز ایستادهاند، از دستم در رفته است. حق با او بود. ما از طریق برنامهی زیگلار مردی را پیدا کردیم که قبل از ملاقات با ما، ایدهاش به مدت چهار سال در سطح هشتاد درصد قرار داشت. چهار سال. ملاقات با ما کمکش کرد دست به کار شود. آنچه او در چهار ماه بعد یاد گرفت، احتمالاً ده برابر بیشتر از چیزهایی بود که در آن چهار سال برنامهریزی، یاد گرفته و کشف کرده بود. راهنمای اصلی کسبوکار را سعید روینده ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۸۷ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۵۰ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...