جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

دروغگویی روی مبل/ رابطه‌های بریده بریده

دروغگویی روی مبل/ رابطه‌های بریده بریده کتاب «دروغگویی روی مبل»، نوشته‌ی اروین دی یالوم، به همت نشر اسپینا به چاپ رسیده است. «دروغگویی روی مبل» به دست درمانگر معروف، یالوم به رشته تحریر درآمده است. یالوم در این رمان با به کارگیری تجربیات خود در زمینه‌ی روان‌درمانگری، به بیان رویکردهای مختلف جریان یافته در روند بیماران می‌پردازد. او در این کتاب، سه رابطه‌ی غیرمتعارف بین سه درمانگر با بیمارانشان را بررسی می‌کند، رابطه‌ای که گاهی اوقات باعث وابستگی یکی از طرفین به دیگری می‌شود و مسائل خاصی را پدید می‌آورد. او در این کتاب بر این موضوع تأکید دارد که می‌توان هر رابطه‌ای را به‌عنوان یک رابطه‌ی درمانی در نظر گرفت و این ارتباط متقابل انسان‌ها می‌تواند آن‌ها را به یک درمانگر تبدیل کند. شخصت اصلی کتاب، ارنست لش، که به‌عنوان نماینده‌ی کمیته‌ی اخلاق به پرونده‌ی روان‌شناسی با تجربه به نام سیمور تروتر رسیدگی می‌کند، در طی مصاحبه‌هایش با وی تحت تأثیر افکار و عقایدش قرار گرفته و تصمیم می‌گیرد تا در روند درمان بیمار جدیدش رویکردی جدید را پی بگیرد، رویکردی که بر صداقت مبتنی است؛ اما پیاده‌سازی آن به این آسانی‌ها میسر نیست. یالوم روان‌پزشک و نویسنده‌ی امریکایی متولد سال ۱۹۳۱ است. او در مقام استاد تمام دانشگاه استنفورد، مدل روان‌شناسی اگزیستانسیال را بنیان گذاشت. او، هم در زمینه‌ی روان‌شناسی آکادمیک آثار تألیفی دارد و هم رمان‌های روان‌کاوانه‌ی بسیاری تألیف کرده است که دروغگویی روی مبل یکی از مهم‌ترین رمان‌های روانکاوانه‌ی اوست.

قسمتی از کتاب دروغگویی روی مبل:

مارشال اواخر آن روز عصر، بعد از ویزیت پنج بیمار بعد از ظهر خود، با عجله به خانه رفت و دید کسی نیست. همسرش شرلی یادداشت گذاشته بود که شامش را در یخچال گذاشته و حدود ساعت هفت از نمایشگاه گل‌آرایی برمی‌گردد. او مثل همیشه، یکی از گل‌آرایی‌های «که‌بانا» (هنر گل‌آرایی به سبک ژاپنی) را برایش گذاشته بود: گلدان سرامیک لوله‌ای شکل بلندی که در آن شبکه‌ای از شاخه‌های خاکستری، نوک‌تیز، بی‌برگ و آویخته جا گرفته بود. از ته یک طرف آن آشیانه‌ای از دو گل سوسن شرقی ساقه‌بلند روبه‌روی هم بیرون زده بود. درحالی‌که گلدان را تقریباً تا انتهای میز هل می‌داد،‌ فکر کرد، لعنتی، امروز هشت ساعت بیمار ویزیت کردم و یک ساعت جلسه‌ی سرپرستی داشتم -یعنی می‌شود هزار و چهارصد دلار- و او نمی‌تواند شام را برای من بیرون بگذارد چون همه‌اش مشغول این گل‌آرایی کوفتی‌اش است! عصبانیت مارشال به محض باز کردن ظرف‌های پلاستیکی داخل یخچال رفع شد: سوپ گازپاچو با عطر نارگیل، سالادی با رنگ‌های شاد درست‌شده از تن‌ماهی تازه‌ی فلفلی و انبه، انگور سبز و سالاد پاپایا با سس میوه‌ی گل ساعتی. شرلی یادداشتی به کاسه‌ی گازپاچو چسبانده بود: یافتم! دستور غذایی با کالری منفی: هر چه بیشتر بخوری لاغرتر می‌شوی. فقط دو کاسه‌ی پر -یک وقت محو نشوی. مارشال لبخند زد. اما فقط برای یک لحظه. شوخی دیگر چند روز پیش شرلی درباره‌ی محو شدن، به‌طور مبهم یادش آمد. مارشال در حال خوردن، بخش مالی روزنامه‌ی اگزمینر را باز کرد. سهام داو بیست تا بالا رفته بود. البته اگزمینر فقط قیمت‌های ساعت یک بعد از ظهر را داشت و اخیراً بازار بورس در آخر هر روز به‌شدت نوسان داشت؛ ولی مهم نیست: او از بررسی دو بار در روز قیمت‌ها لذت می‌برد و می‌توانست آخرین قیمت‌های پایان روز را در روزنامه‌ی فردا صبح کرونیکل ببیند. وقتی با عجله ارقام افزایش هر سهم خود را روی ماشین حساب می‌زد و سود آن روز را حساب می‌کرد، نفسش را حبس کرده بود. هزار و صد دلار- و تا وقت بسته شدن بازار می‌توانست بیشتر هم بشود. موج گرمی از رضایت او را در بر گرفت، و اولین قاشق از سوپ غلیظ و قرمز رنگ گازپاچو را که حاوی مکعب‌های کوچک و براق سبز و سفید پیاز، خیار و کدوی سبز بود خورد. هزار و چهارصد دلار از صورتحساب‌های مطب و هزار و صد دلار از سود سهام. روز خیلی خوبی بود. مارشال بعد از مطالعه‌ی صفحه‌ی ورزشی و نگاهی سریع به اخبار جهان، با عجله پیراهنش را عوض کرد و آماده‌ی ورزش شبانه‌اش شد. اشتیاق او به ورزش تقریباً مانند عشقش به سود کردن بود. او روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه وقت ناهار در تیم وای ام سی ای بسکتبال بازی می‌کرد. روزهای آخر هفته به دوچرخه‌سواری، تنیس یا راکت‌بال می‌رفت. روزهای سه‌شنبه و پنج‌شنبه هر طور می‌توانست در کلاس ایروبیک شرکت می‌کرد -ساعت هشت، جلسه‌ی انستیتوی روان‌کاوی گولدن گیت برگزار می‌شد و مارشال زودتر راه می‌افتاد تا برای پیاده‌روی سریع سی دقیقه‌ای به انستیتو وقت داشته باشد. مارشال با هر گام بلند و فکر کردن به جلسه‌ی آن شب، حدسی می‌زد. قرار بود جلسه‌ی فوق‌العاده‌ای باشد. هیچ شکی نداشت: هیجان زیادی داشت. خون و خون‌ریزی راه می‌افتاد. آه، خون -بله، بخش مهیجش همین بود. قبلاً هیچ‌وقت به این وضوح به جذبه‌ی وحشت پی نبرده بود. فضای کارناوال‌های اعدام در روزگاران قدیم، دست‌فروش‌هایی که چوبه دار اسباب بازی می‌فروختند. دروغگویی روی مبل را موسی رضایی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۴۸۷ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۲۰ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.