جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

دربی کنتاکی درب و داغان است/ تامپسن پس از لاس‌وگاس

دربی کنتاکی درب و داغان است/ تامپسن پس از لاس‌وگاس

دربی کنتاکی درب و داغان است، نوشتۀ هانتر اس.تامپسن، به همت انتشارات کتاب پاگرد به چاپ رسیده است. ژورنالیسم گانزو سبکی از ژورنالیسم است که در آن گزارشگر ادعای بی‌طرفی ندارد و روایت اغلب از زبان اول شخص شرح داده می‌شود.

نخستین‌بار بیل کاردوسو، ژورنالیست امریکایی، برای توصیف نثر تامپسن واژۀ گانزو را به کار برد و پس از آن، در وصف این‌گونۀ جدید ژورنالیسم به کار رفت: ژورنالیسم وابسته به ملاحظات شخصی و طبعاً غیر بی‌طرف.

هانتر استاکتن تامپسن غیر از پایه‌گذاری ژورنالیسم نو، غالباً با دو اثر شناخته می‌شود: «فرشتگان دوزخ» که نقش مهمی در تثبیت جایگاه نویسنده در جنبش ضد فرهنگ دهۀ شصت داشت و «بیم و انزجار در لاس‌وگاس» که شرح تأملات او دربارۀ شکست و افول همین پدیده است.

در این دوران، حوزۀ روزنامه‌نگاری به‌طورکلی دستخوش تغییر شد؛ تام وُلف، گِی تِیلیز و جیمی برزلین با گزارش‌های نوآورانه‌شان ژانری نوین را در روزنامه‌نگاری خلق می‌کردند.

دربی کنتاکی

به گفتۀ ولف، ژورنالیسم نو با به کارگیری تکنیک‌های داستان‌نویسی مثل ساخت صحنه، ثبت کامل دیالوگ‌ها، نظرگاه سوم شخص و ترسیم موقعیت‌های روزمره، قصد داشت رمان را منسوخ کند و به ژانر ادبی پیشگام عصر بدل شود.

تامپسن نیز سبک شخصی‌اش را بر پایۀ این عقیدۀ فاکنر استوار کرد: «قصه بهترین واقعیت است.» او برخلاف ولف و تیلیز، معتقد نبود که ماجرا را بارسازی می‌کند و و خودش را مثل آنان در کسوت گزارش‌نویسی تصور نمی‌کرد.

دیدگاه ژورنالیستی سنتی حوصله‌اش را سر می‌برد و راضی‌اش نمی‌کرد: «ژورنالیسم بی‌طرف از مهم‌ترین عواملی است که به امریکا اجازه داده این‌قدر فاسد باشد.

دربارۀ نیکسن نمی‌شود بی‌طرف بود!» تامپسن با لحن بی‌رحمانه، خنده‌دار و مبالغه‌آمیزش، که خودش هم کم درب و داغان نیست، خرپول زادگاهش، لویی ویل در کنتاکی، را هدف می‌گیرد و آن نمایش سرمستانه را همچون نمادی از تمام رذائل امریکای دوران نیکسن به تصویر می‌کشد.

در قسمتی از کتاب دربی کنتاکی درب و داغان است می‌خوانیم:

توی متل مدتی دربارۀ امریکا، جنوب و انگلیس حرف زدیم -داشتیم قبل از شام کمی استراحت می‌کردیم. آن موقع عمراً نمی‌توانستیم بفهمیم این آخرین مکالمۀ عادی‌مان خواهد بود.

از آن نقطه به بعد، آخر هفته به کابوسی شرارت‌بار تبدیل شد. هر دو کاملاً رد دادیم. مشکل اصلی وابستگی پیشین من به لویی‌ویل بود، که طبیعتاً به ملاقات با رفقای قدیمی، بستگان و غیره منجر شد، که خیلی‌هایشان در فرایند رد دادن، دیوانه شدن، نقشۀ طلاق ریختن، له شدن زیر بار قرض‌های وحشتناک و گذراندن دوران تقاهت بعد از تصادف‌های ناجور بودند.

درست وسط جریان جنون‌آسای دربی، یکی از اعضای خانواده‌ام را باید بستری می‌کردند. این تا حدودی به سنگینی موقعیت افزود و از آنجا که استدمن بینوا چاره‌ای جز پذیرفتن هرچه بر سرش می‌آمد نداشت، شوک پشت شوک بود که بهش وارد می‌شد.

مشکل دیگر عادت طراحی استدمن از افرادی بود که در موقعیت‌های اجتماعی مختلفی می‌دید که به‌زور من در آن‌ها قرار می‌گرفت -بعد هم طراحی‌ها را بهشان می‌داد.

چند بار بهش هشدار دادم. مدام می‌گفت: «یه جورایی شوخیه. عجب، تو انگلیس کاملاً عادیه. به مردم برنمی‌خوره. متوجه میشن که دارم دست‌شون می‌ندازم!» دربی کنتاکی درب و داغان است، ترجمۀ طهورا آیتی، در ۵۶ صفحۀ رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۲ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.