جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
جشن چهارشنبه سوری و آیینهای آن
جشن چهارشنبه سوری از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان مرسوم بوده است. شب چهارشنبه سوری در ایران آیینهای خاص و تشریفات گوناگون دارد که هریک از آنها را در ناحیهای میتوان یافت. آیین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبهی آخر سال بر دو قسم است: یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتا بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت، و قسمت دیگر آیینهایی خصوصی است که مردم تهران بدعت نهادهاند و از این شهر کم و بیش به شهرهای دیگر ایران رفته است. آن قسمت از آیین این شب که در تمام ایران معمول است، از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس، یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است، در هر شب چهارشنبهی آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود. تمام مردم آذربایجان چه در شهرها و چه در روستاها در آن شرکت دارند و حتا هنوز در میان مردم قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتادهاند نیز آن را فراموش نمیکنند، و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان در جامعهی خود این رسوم و آداب را معمول میدارند.تعدادی از آیینهای چهارشنبه سوری:
توپ مروارید/ در میدان ارگ تهران توپ کهنسالی بود که مدت صد سال بر فراز صفهای جا گرفته بود و چون پیران زمینگیر از جای خود نمیجنبید. شبهای چهارشنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصا آن دخترانی که در آرزوی شوی بودند از آن توپ بالا میرفتند و در برآورده شدن آرزوی خود شک نداشتند. آتش افروختن/ زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبهسوری، آتش افروختن و پریدن از آن همراه با شادی و ترانهخوانی است. اینک تقریبا در تمام ایران شب چهارشنبه سوری تودههایی از بوتههای خودروی بیابانی فراهم میآورند و نزدیک یکدیگر قرار میدهند و زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا میدانها یا به سر چهار راهها و گذرگاههای شهر و روستا از روی این بوتههای افروخته یکی پس از دیگری میپرند و در هر پریدنی میگویند: زردی من از تو سرخی تو از من یعنی: زردی و بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری به من ببخش. پس از سوخته شدن بوتهها، خاکستری را که از آن آتش باقی میماند باید در ظرفی جمع کرده و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آن کسی که آن را بیرون ریخته است در بازگشت در میزند. باید از درون خانه بپرسند کیست؟ و او پاسخ دهد: منم. گویند: از کجا آمدهای؟ پاسخ دهد: از عروسی. بپرسند: چه آوردهای؟ بگوید: تندرستی. کوزه شکنی/ مردم تهران تا چند سال پیش که از سر در نقاره خانه بالا میرفتند، کوزهای آب ندیده با خود بالا میبردند و از آنجا به زمین میافکندند و میشکستند و کسانی که بدان جا درسترسی نداشتند، از بام خویش کوزه را به زمین میافکندند. این کار در بسیاری از شهرهای ایران هنوز معمول است و در سدههای سوم و چهارم هجری، چنان که نقل است در بغداد نیز رایج بود. عقیده بر آن است که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کردهاند و چون بشکنند آن قضا و بلا دفع شود. آجیل شیرین چهارشنبه سوری/ در شب چهارشنبه سوری، آجیل خوردن از نوع خاص و شیرین آن و توزیع چنین آجیلی از رسوم و آداب مخصوص است. در میان بانوان به ویژه در شب چهارشنبه سوری و حتا مواقع دیگری که کسی را مشکلی در پیش باشد و استجابت دعایی را بخواهد، آجیل مخصوصی را با آداب ویژه و حضور قلب نذر میکنند که آجیل مشکلگشا نامیده میشود و سنتی بسیار کهن است که میان زرتشتیان هنوز باقی است و آن را در لهجه دری لُرک میگویند. آجیل شیرین مشکلگشا از آداب خاص و ویژهی چهارشنبه سوری نیست، ولی کسانی که بدان اعتقادی راسخ دارند، گذشته از آن که شب جمعهی آخر هر ماه بدان عمل میکنند، شب چهارشنبه سوری نیز به آداب آن میپردازند. فال گوش/ کسانی که حاجتی دارند، شب چهارشنبه سوری نیت میکنند و بر سر چهار راهی، یا اگر چهار راه نبود به سر رهگذری به فالگوش میایستند و نخستین عابری که گذشت به سخن او توجه میکنند و هرچه که بر زبان او جاری شد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا بد میگیرند. اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد، آن آرزو برآورده است وگرنه برآورده نیست. همین فال را ممکن است بر پشت در خانهای یا در اطاقی گرفت و باید آهسته به پشت در آمد و بی آن که کسانی که اندرون خانه یا اطاق هستند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فرا داد و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت. گره گشایی،بخت گشایی/ کسانی که بختشان گره خورده یا به اصطلاح بسته شده باشد و عُقدهای در کارشان باشد، چارهای جز آن ندارند که شب چهارشنبهسوری گوشهی دستمالی یا چارقدی یا گوشهای دیگر از جامهی خود و یا پارچهای را گره زنند و بر سر راهی بایستند و از نخستین کسی که بر ایشان میگذرد خواهان شوند که آن گره را بگشاید. ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال یا گوشهی چادر به جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آن را به نخستین کسی که از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عُقده از کار فرو بستهی آن فرد بگشاید. دفع چشم زخم و بخت گشایی/ برای بخت گشایی در شب چهارشنبه سوری تدابیری معمول است و از همه شگفتتر آن که به دباغ خانه اندکی برمیدارند و با خود به خانه میآورند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند. - منبع: گاهشماری و جشنهای ایران باستان نوشته هاشم رضی
در حال بارگزاری دیدگاه ها...