جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
تفکر نامطمئن/ چطور در شرایط عدم قطعیت تصمیمات هوشمندانهتری بگیریم؟
کتاب «تفکر نامطمئن» نوشتهی آنی دوک به همت نشر نوین توسعه به چاپ رسیده است. واضح است که ما انسانها عدم قطعیت و ابهام را دوست نداریم و میخواهیم همهچیز مشخص، قابل پیشبینی و قابل برنامهریزی باشد. دوست داریم همهچیز تحت کنترلمان باشد و با کمترین تلاش ذهنی، بتوانیم مسیر و گامهای لازم را برای رسیدن به اهدافمان مشخص کنیم و اتفاقات و رخدادها را هم توصیف و توجیه کنیم. کاملاً واضح است که واقعیت به همان اندازه یا حتی بیشتر، در نقطهی مقابل خواستهی ماست. هیچچیز قطعی نیست. ممکن است برنامهریزیها به نتیجهی مطلوب نرسند و قضاوت ما از اتفاقات و رخدادها کاملاً بیپایه و اساس باشد. در مسیر بقا و تکامل به نظم و اطمینان نیاز داشتهایم؛ برقراری نظم در میان انبوه هرجومرجها و عدم قطعیتها برایمان ضروری بوده است و حالا نه اینکه نقش شانس را در زندگیمان نبینیم، اما دوست نداریم باور کنیم که علیرغم بهترین تصمیمات و تلاشها، ممکن است بدشانسی باعث شود تا همهچیز آنطور که مایلیم پیش نرود و یا نتیجهی عکس بدهد. از طرف دیگر، کیفیت زندگی به کیفیت تصمیمگیریمان بستگی دارد، اما تصمیمهایمان را چطور ارزیابی کنیم؟ از روی نتایجِ آنها؟ نتیجهی هر تصمیم به دو عامل مهم بستگی دارد: شانس و مهارت. پذیرفتن نقش شانس و تشخیص اثر آن در نتیجهی هر تصمیم، منافع بزرگی برایمان به همراه دارد. اگر وزن شانس را در تصمیمگیریها در نظر داشته باشیم، یاد میگیریم که چه مقدار از نتیجه به خاطر شانس و چه مقدار از آن حاصلِ مهارت ما بوده است؛ در نتیجه از شکستی که بهخاطر شانس بوده، غمگین نمیشویم و از موفقیتِ بر پایهی شانس هم مغرور نمیشویم. اگر بدانیم کدام نتایج تصمیماتمان (موفقیت یا شکست) و چه سهمی از آن به خاطر مهارت ما بوده، بهراحتی میتوانیم ارزیابی کنیم و یاد بگیریم، رشد کنیم و بهمرور تصمیمات بهتری بگیریم. پذیرش عدم قطعیت، دستاورد بینهایت ارزشمند دیگری هم دارد: یاد خواهیم گرفت که دربارهی هیچچیز ۱۰۰% مطمئن نباشیم. همچنین یاد میگیریم که همواره احتمالِ درست نبودنِ دانستهها و باورهایمان را مدنظر قرار دهیم. کتاب تفکر نامطمئن دو ابزار ساده برای این منظور معرفی میکند: ۱-در برابر باورهایمان از خودمان بپرسیم که آیا حاضریم در مورد درست بودنِ آن شرط ببندیم؟ ۲-به جای گفتن «مطمئنم که...» بگوییم «x درصد مطمئنم که...». اگر مقدار اطمینانمان را با عددی بین صفر تا صد بیان کنیم، احتمالاً همواره درصد اندکی برای احتمالِ اشتباه بودن آن در نظر خواهیم گرفت. در دنیای واقعی اگر پایمان روی زمین باشد، به هیچچیز ۱۰۰% باور نخواهیم داشت.قسمتی از کتاب تفکر نامطمئن:
همهی ما میخواهیم در لحظه احساس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم، حتی اگر این احساس به قیمت اهداف بلندمدت ما تمام شود. سرزنش دیگران بهخاطر نتایج بدشان و شانسی دانستن نتایج خوب، بهخاطر اثیر ایگو یا همان خود است. اعتبار گرفتن از بُردها حس خوبی به ما میدهد. مقصر دانستن دیگران در شکستها هم همین احساس را میدهد. این همان شادی رذیلانه است: لذت بردن از بدبختی و بداقبالی دیگران. اساساً شادی رذیلانه نقطهی مقابل دلسوزی است. در حالت ایدهآل، سعادت و شادکامی ما در گرو اتفاقاتی است که برایمان پیش میآید نه اتفاقاتی که برای دیگران پیش آمده است. بااینحال، بهطور بنیادی مقصر دانستن دیگران در نتیجهای که گرفتهاند احساس خوبی به ما میدهد. شانسی دانستن نتایج خوب دیگران نیز به حفظ تصور مثبتی که از خود داریم کمک میکند. این شکل از ارزیابی نتایج از یک الگوی منطقی در بازیهای مجموع_صفر، مثل پوکر، پیروی میکند. وقتی در یک رقابت دو نفره بازی میکنم ، باید از این الگوی ارزیابی پیروی کنم تا تفسیر خودخدمتگرایانه از نتایجم را با نتایج حریف تعدیل کنم. اگر ببرم، حریفم میبازد. اگر ببازم، حریف برنده میشود. برد و باخت متقارن است. اگر بازی ماهرانهام را علت پیروزی خود ارزیابی کنم، پس حریف هم بهخاطر مهارت کمترش در بازی باخته است. به همین ترتیب، اگر باخت خود را ناشی از شانس بدانم، برد حریف هم شانسی است. هر تفسیر دیگری باعث ایجاد ناهماهنگی شناختی میشود. اگر اینطور راجع به موضوع فکر کنیم، میبینیم که نحوهی ارزیابی ما راجع به نتایج دیگران فقط بخشی از سوگیری خدمت به خود است. اگر با این دوربین به قضیه نگاه کنیم، این الگو کمکم معنادار میشود. تفکر نامطمئن را فاطمه امیدی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۴۶ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۶۹ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...