جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: فرید قدمی

بیوگرافی: فرید قدمی زاده سال ۱۳۶۴. قدمی مترجم، نویسنده، منتقد ادبی و مدرس دانشگاه است که آثار خلق‌شده‌اش از نظر فرم، آثاری متمایز و خاص است، آثاری که عموماً درونمایه‌ای طنزآمیز-نقادانه دارند. رمان نخست فرید قدمی، «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم‌خان» نام داشت که در سال ۱۳۸۸، انتشارات هیلا آن را به چاپ رساند. او که تحصیلات خود را در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران به پایان رسانده، در دانشگاه آزاد تهران غرب نیز تدریس می‌کند. ترجمه بیش از ۳۲ اثر ادبی نیز نام او را در فهرست مترجمان جوان و پرکار فضای ادبی این روزها ثبت کرده است. فرید قدمی افتخاراتی بین‌المللی نیز در پرونده ادبی خود دارد؛ به‌گونه‌ای که در سال ۲۰۱۶، بنیاد ادبی جیمز جویس در سوییس، او را به عنوان مترجم‌ منتخب خود برگزید. او همچنین در سال ۱۳۹۷ و در رقابتی که به کوشش انجمن مترجمان تهران برگزار شد، براساس رأی مردمی، عنوان یکی از سه مترجم محبوب زیر پنجاه سال ایران را به دست آورد.

قسمتی از کتاب «کمون مردگان یا مرثیه‌ای برای پیراهن خونی سوفیا» نوشته فرید قدمی:

از ولینا که خداحافظی می‌کنم، همچنان به پرسه‌گردی‌ام در شهر ادامه می‌دهم: این‌بار جاها را بی‌هیچ نام و تاریخی می‌بینم: خیابانی زیبا و سنگفرش، زیباترین خیابانی که در صوفیه دیده‌ام، با ساختمان‌هایی پرشکوه در دو سویش که انگار باید جاهایی دولتی باشند، با ستاره سرخی که نشان از تعلق ساختمان به دوران کمونیسم دارد، مجسمه مردی سوار بر اسب، مجسمه‌ی جنگجویی ریشو با کلاهخود و شمشیر و چلیپایی در دست که نگاهی خشمگین دارد و چشم‌هایش بدجور توی تاریکی شب برق می‌زند، دوباره همان ویرانه‌های بیزانسی، کلیسایی که انگار متروکه است، کافه‌ها و رستوران‌های شلوغ، ترامواها، تاکسی‌های زرد و سبز، بی‌هیچ اثری از ماشین‌های لوکس‌، مجسمه‌هایی عجیب غریب، شبیه سربازانی سوگوار و خیابانی که کم‌کم خلوت و خلوت‌تر می‌شود و به ساعتم که نگاه می‌کنم نزدیک نیمه‌شب است. می‌روم سر خیابان تا تاکسی بگیرم. سوار تاکسی زردی می‌شوم که رویش نوشته OK خب، توصیه‌ی یانا را جدی گرفته‌ام. راننده‌اش به گمانم عرب است، انگلیسی هم نمی‌داند. تاکسی‌مترش را که روی ده لواست صفر نمی‌کند، با اشاره بهش می‌گویم که تاکسی مترش را صفر کند. نمی‌کند. می‌گوید: مهم نیست! می‌گویم کرایه‌ام تا لاتینکا چقدر می‌شود؟ می‌گوید بیست لوا. به انگلیسی. معلوم است که توی مدرسه اعداد انگلیسی را یاد گرفته است. پیاد می‌شوم و تاکسی دیگری می‌گیرم: راننده‌ی جوان خوش‌خنده‌ای است که روی دستش جای خالی‌ای باقی نگذاشته تا اگر زمانی تتوی جدیدی دید بتواند آن را هم روی دستش خالکوبی کند. انگلیسی‌اش بهتر از راننده‌ی قبلی است: جیمز جویس تاکسی‌ران‌هاست به گمانم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.