جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: ریچارد عثمان

بیوگرافی: ریچارد عثمان

ریچارد توماس عثمان (زاده ۲۸ نوامبر ۱۹۷۰) مجری تلویزیون، تهیه‌کننده، رمان‌نویس و کمدین انگلیسی است. او ایده‌پرداز و مجری سابق برنامه تلویزیونی کوئیز شو است و به‌عنوان نقش اول در نمایش‌های کمدی «نام اینجا» و «نمایش اخبار جعلی» حضور داشته است.

عثمان قبل از تبدیل شدن به مدیر خلاق شرکت تولید تلویزیونی اِندمول یو کِی در هت‌تریک پروداکشنز در کنار بن اسمیت کار می‌کرد و برنامه‌هایی برای کانال ۴ تلویزیون تولید می‌کرد. او نویسنده رمان‌های جناییِ «باشگاه قتل پنجشنبه» (۲۰۲۰)، «مردی که دوبار مُرد» (۲۰۲۱) و «گلوله‌ای که از دست رفت» (۲۰۲۲) است.

عثمان در بیلریکای، اسکس از مادری به نام برِندا رایت و پدری به نام دیوید عثمان به دنیا آمد و در کاکفیلد در نزدیکی هایواردز هیث در ساسکس غربی بزرگ شد. زمانی که عثمان نُه ساله بود، پدرش خانواده را ترک کرد که عثمان می‌گوید این امر سبب مشکلاتی اساسی برای او شد. مادرش به کالج تربیت معلم رفت اما قبل از اینکه شغل تمام‌وقت پیدا کند، پول درآوردن برای بزرگ‌کردن دو فرزندش یک چالش بود. برادر بزرگ‌تر او، مت عثمان، نوازنده‌ی گیتار باس در گروه راک Suede است.

عثمان در مدرسه‌ی واردن پارک در کاکفیلد تحصیل کرد. زمانی‌که هنوز دوران تحصیل خود را در مدرسه می‌گذراند، اولین تجربه‌ی خود را در یک برنامه‌ی موسیقی که یکشنبه‌ها عصر در رادیو بی‌بی‌سی ساسکس پخش می‌شد به دست آورد. از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲، در کالج ترینیتی کمبریج در رشته سیاست و جامعه‌شناسی تحصیل کرد، جایی که در آنجا با الکساندر آرمسترانگ، یکی از مجریان برنامه‌ی پوینت‌لس هم‌دوره بود.

عثمان کار خود را در مقام تهیه‌کننده اجرایی در بریتیش گیم شوز آغاز کرد و سپس مدیر خلاق کمپانی تلویزیونی اندمول یو کی شد و در سال ۲۰۰۹ با دوست دانشگاهی خود، الکساندر آرمسترانگ به مجری‌گری پرداخت.

عثمان همچنین مدتی به‌عنوان ویراستار متن با بی‌بی‌سی همکاری کرد و در سال ۲۰۰۵، یک انیمیشن کمدی را برای کانال ۴ نوشت و ساخت. عثمان در سال ۲۰۲۰ اندمول را ترک کرد.

انتشارات وایکینگ، یکی از زیرمجموعه‌های پنگوئن رندوم هاوس، حقوق نخستین رمان عثمان (باشگاه قتل پنج‌شنبه) را خریداری کرد. عثمان چندی بعد اعلام کرد که برای اقتباس تلویزیونی از رمانش «در حال مذاکره» است. وی بعدها تأیید کرد که استیون اسپیلبرگ حقوق اقتباس این کتاب را به دست آورده است. این کتاب بیش از یک میلیون نسخه در بریتانیا فروخت و ۴۵ هزار نسخه چاپ شده در بریتانیا در سه روز اول پس از انتشار به فروش رسید. دومین رمان جنایی عثمان، «مردی که دو بار مُرد» در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و سومین رمان از این مجموعه، «گلوله‌ای که از دست رفت»، در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲ منتشر شد. عثمان گفته است که این مجموعه شامل چهار رمان خواهد بود.  

قسمتی از رمان مردی که دو بار مُرد نوشته‌ی ریچارد عثمان:

الیزابت و جویس در خیابان سنت‌آلبانز هستند. این خیابان پر از هتل‌های کوچک و خانه‌ی سالمندان است. می‌توانی کل خیابان را بپیمایی بی‌آنکه حتی یک‌بار به تلفنت نگاه کنی و این عالی است. آن‌ها به آپارتمان شماره‌ی ۳۸ می‌رسند. پرده‌های تمام اتاق‌های رو به خیابان کشیده شده‌اند و پوستر چهار ساله‌ی «به حزب لیبرال_دموکرات رأی بدهید» را به پنجره چسبانده‌اند.

ونِ ویرجین مدیا آن طرف خیابان پارک شده است و الیزابت به شیشه‌ی ون مشت می‌کوبد. قرارشان همین بود.

راننده‌ی ون روزنامه‌اش را تا می‌کند، پنجره‌اش را پایین می‌آورد و ابروهایش را بالا می‌اندازد.

الیزابت دقیقاً همان چیزی را تکرار می‌کند که به او گفته بودند. «آنتن تلویزیونم کار نمی‌کنه و نمی‌خوام سریال جزیره‌ی عشق رو از دست بدم.»

راننده‌ی ون همان‌طور که انتظار می‌رفت، پاسخ می‌دهد: «شما شماره‌ی ۴۲ هستین؟»

الیزابت به نشانه‌ی تأیید سر تکان می‌دهد.

«این ون برای اِسکای یوکِی هست، نه ویرجین مدیا»

الیزابت می‌گوید: «ببخشید که مزاحم شما شدم.» و دست دراز می‌کند تا با راننده دست بدهد. وقتی باهم دست می‌دهند، الیزابت متوجه می‌شود راننده کلیدی را توی دستش می‌گذارد. بعد راننده دوباره پنجره‌اش را بالا می‌برد و خواندن روزنامه را از سر می‌گیرد. چه شغل خسته‌کننده‌ای! الیزابت با او همدردی می‌کند. جای شکرش باقی است او روزنامه دارد. زمانی در اروپای شرقی، گاهی مجبور بودند دوازده ساعت نگهبانی دهند و آن‌وقت‌ها الیزابت برای روزنامه‌ی دیلی‌تلگراف جان می‌داد؛ یا حتی دیلی میرر.

از خیابان عبور می‌کنند و به طرف خانه می‌روند.

جویس می‌پرسد: «چیزایی که گفتی رمزی بود؟»

«یه رمزگذاری خیلی ساده و ابتدایی. یه شناسه برای تعیین هویت.»

«جوآنا سریال جزیره‌ی عشق رو تماشا می‌کنه. می‌گه ازش خوشم می‌آد.»

روی در ورودی برچسب «تراکت تبلیغاتی ممنوع» چسبانده‌اند. در از بیرون عادی به نظر می‌رسد، اما الیزابت می‌داند پشت در میلگرد گذاشته‌اند. کلید کاملاً عادی به نظر می‌رسد، اما الکترونیکی است و لحظه‌ای که آن را داخل قفل قرار می‌دهد، صداهایی از داخل خانه به گوش می‌رسد، اما صداها آن‌قدر ضعیف هستند که از خیابان شنیده نمی‌شوند.

در باز می‌شود و الیزابت به ساعتش نگاه می‌کند: ۵:۲۵٫ ران باید تا الان بسته‌ی کوکائین را گرفته باشد.

داگلاس گفته بود ساعت پنج به ملاقاتش بروند، اما ضرری ندارد هرازگاهی او منتظر بماند. اینکه الیزابت آنجا چه می‌کرد، هنوز معما بود.

مخفی شدن داگلاس در کوپرز چیس به‌قدر کافی عجیب بود. عجیب‌تر از آن این بود که می‌خواست دوباره الیزابت را ببیند، به‌خصوص حالا که کوپرز چیس دیگر امن نبود.

الیزابت می‌توانست جواب رد به او بدهد، اما اینجا داشت اتفاقی می‌افتاد که الیزابت اصلاً از آن سردرنمی‌آورد. بدون شک، این یکی از بازی‌های داگلاس بود، اما گاهی بازی‌های او بسیار سرگرم‌کننده می‌شد. اگر هنوز این ویژگی‌اش را حفظ کرده باشد، مطمئناً ارزش دیدن را دارد.

مشاهده آثار ریچارد عثمان

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.