جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: الیف شافاک

بیوگرافی: الیف شافاک الیف شافاک زاده‌ی استراسبورگ فرانسه (۱۹۷۱) است. کودکی‌اش را به خاطر شغل مادر دیپلماتش در شهرهای مختلفی مثل بوستون، مادرید، امان، کُلن، میشیگان و آریزونا گذراند. از دانشگاه فنی و مهندسی خاورمیانه (واقع در شهر آنکارا) موفق به اخذ لیسانس در رشته‌ی روابط بین‌الملل شد و از همان دانشگاه فوق‌لیسانسش را در رشته‌ی مطالعات زنان و دکترایش را در رشته‌ی علوم سیاسی اخذ کرد. وقتی خیلی کوچک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و الیف نزد مادرش تربیت یافت. چنان که شافاک در نوشته‌هایش آورده، مادرش نقش بسزایی در تربیت او داشته است. الیف از همان دوران کودکی به خواندن و نوشتن داستان علاقه داشت و این امر باعث شده بود که نوشتن داستان را از کودکی آغاز کند. اولین رمان او، «پنهان» در سال ۱۹۹۸، شایسته‌ی دریافت جایزه‌ی بزرگ مولانا شناخته شد. به دنبال این موفقیت کتاب «آینه‌های شهر و مَحرم» را نوشت که کتاب «محرم» توانست جایزه‌ی بهترین رمان سال ۲۰۰۰ کانون نویسندگان ترکیه را از آن خود کند. به دنبال آن دو، کتاب «شپش پالاس» (۲۰۰۲) و «برزخ» (۲۰۰۵) را منتشر کرد که مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. کتاب «عشق» (۲۰۰۹) یکی از رمان‌های پرطرفدار این نویسنده است که رکورد پرفروش‌ترین رمان ترکیه را از آن خود کرد. در رمان «اسکندر» (۲۰۱۰) داستان زندگی خانواده‌ای ترک را که به انگلیس مهاجرت کرده بودند به رشته‌ی تحریر درآورد. در سال ۲۰۱۳ رمان «من و استادم» را منتشر کرد. کتاب «شمسپاره» در ژوئن سال ۲۰۱۲ منتشر شد. این کتاب شامل ۶۵ مقاله است که الیف شافاک آن‌ها را در روزنامه‌ی خبر تورک منتشر کرده است. موضوع این نوشته‌ها مسائل اجتماعی، زن، خانواده، ادبیات، سیاست و ... است. شافاک نویسنده‌ای آرمان‌گراست. او نزاع‌های قومی و مذهبی را نکوهش می‌کند و معتقد است انسان‌ها با هر مذهب، زبان و نژادی که دارند،‌ می‌توانند با مسامحه و اغماض و چشم‌پوشی از تفاوت‌ها در کنار هم زندگی کنند. این نویسنده هویت بشر را فراتر از جنسیت و نژاد و زبان می‌داند و نزاع‌های منطقه‌ای را که باعث ایجاد شکاف بین مردم می‌شود، زاییده‌ی طرز تفکر بنیادگرایانه‌ای می‌داند که سیاستمداران و دست‌های پنهان سعی دارند با دامن زدن به وسیله‌ی آن قشرها و طبقات مختلف جامعه را در مقابل هم قرار دهند.

قسمتی از کتاب شمسپاره نوشته‌ی الیف شافاک:

تا حالا دقت کرده‌اید؟ میان زوج‌های متأهل چیزی به اسم تجاوز وجود ندارد. همه‌ی آن‌هایی که فکرمی‌کنند: شوهر هر وقت بخواهد، زن مجبور است که با او باشد، مرد هستند. زنی که صدای وجدانش را بشنود و از دنیا باخبر باشد، چنین ادعایی نمی‌کند؛ زیرا ازدواج‌هایی هست که بدتر از جهنم است. عذاب است. هر سالش، هر روزش، هر دقیقه‌اش... این حس را آن‌هایی که تجربه کرده‌اند می‌دانند؛ اما آن‌ها نمی‌توانند از موقعیت تحقیرشده‌شان بیرون بیایند و حرف بزنند. نمی‌توانند دردشان را توضیح بدهند. ضمناً خجالت می‌کشند. آزرده و دل‌شکسته... تنها می‌توانند با چند تن از اطرافیان‌شان درددل کنند، همین. این زن‌ها صدا ندارند، اما این به آن معنی نیست که خودشان هم وجود ندارند، حکایت‌شان هم وجود ندارد. از زن‌ها نامه‌ها و ایمیل‌های بسیاری دریافت می‌کنم. نه‌تنها از جاهای مختلف ترکیه، بلکه از مقیمان خارج کشور نیز. میان‌شان جوان‌ها هم هستند، همچنین آن‌هایی که خیلی وقت پیش مادر یا مادربزرگ شده‌اند. بعضی‌ها در زندان نامه می‌نویسند، بعضی‌ها هم در غربت. گاهی با کسانی که به اجبار ازدواج کرده‌اند مواجه می‌شوم. گاهی هم با دخترانی مواجه می‌شوم که در جوانی با پسری که دوستش داشته‌اند فرار کرده و بعد پشیمان شده‌اند. میان‌شان زنانی هستند که می‌نویسند: «می‌خواهم داستان ازدواج ناموفق یکی از دوستان را تعریف کنم.» و در حقیقت داستان زندگی خودشان را تعریف می‌کنند. بعضی‌ هم هستند که می‌گویند: «نویسنده‌ها با داستان زندگی من می‌توانند رمان بنویسند.» قلب‌هایی که شازرده شده، حرف‌هایی که زده نشده، سوءتفاهم‌ها... خیلی‌ها از تنهایی شکایت می‌کنند، اینکه از طرف خانواده‌هاشان حمایت نمی‌شوند. از اینکه با رفتن به خانه‌ی شوهر، دیگر نمی‌توانند خانه‌ی پدرشان بروند آه و ناله می‌کنند. بعضی‌ هم بودند که از دست کتک شوهر فرار کرده و به نزد خانواده‌شان برگشته بودند اما پدران‌شان دوباره آن‌ها را تسلیم شوهر کرده بودند. از دشواری‌های به‌تنهایی بزرگ کردن بچه‌هاشان صحبت می‌کنند و از خشونتی که در رابطه‌ی زناشویی‌شان وجود دارد. در آلمان قانونی تصویب شده که تمام مهاجران و نیز مهاجران ترک را تحت تأثیر قرار می‌دهد. می‌توان در حق پدر و مادرانی که با زور فرزندان‌شان را مجبور به ازدواج می‌کنند شکایت کرد و برایشان تا پنج سال حبس برید. همان‌طور که افراد به‌تنهایی می‌توانند شاکی باشند، خانواده‌ها از طرف منتقدان مورد نقد قرار خواهند گرفت. البته اینجا هدف تنها این نیست که به جوان‌ها کمک شود تا از زیر فشار خانواده‌ها خلاص شده و بتوانند با آزادی عمل خطوط زندگی‌شان را رسم کنند. این مکانیزم جدیدی است که در مورد خانواده‌های مهاجری که خود را با جامعه مطابقت نمی‌دهند اعمال خواهد شد. نظارتی خواهد بود روی این مسئله که آیا مهاجران به کلاس‌های زبان می‌روند یا نه؟ آیا ارزش‌های کلی کشور میزبان را پذیرفته‌اند یا نه؟ به عبارت دیگر، دولت شروع به مداخله در زندگی خصوصی خانواده‌ها می‌کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.