جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بازماندگان/ یک علمی-تخیلی خواندنی

بازماندگان/ یک علمی-تخیلی خواندنی رمان «بازماندگان»، نوشته‌ی غزال مصطفوی، به همت نشر تندیس به چاپ رسیده است. شاید بتوان یکی از کاستی‌های ادبیات معاصر ایران را ژانر گریزی نویسندگان این نسل دانست، اتفاقی که به‌خودی‌خود قابل دفاع نیست؛ چرا که در سطح جهانی، همچنان نویسندگان گوناگون از هر نسلی را می‌بینیم که در قالب ژانرهای آزموده‌شده، آثاری را خلق می‌کنند که با اقبال گسترده مخاطبان روبه‌رو می‌شود. اما در این میان، غزال مصطفوی، نویسنده‌ی جوان کشورمان، توانسته در رمان «بازماندگان»، اثری را منطبق بر استانداردهای ژانر علمی_تخیلی خلق کند که در نوع خود و در کمیابی آثار این ژانر در میان آثار ادبیات ایران این سال‌ها، خواندنی و درخور اعتنا باشد. «بازماندگان» داستان شش نفر از اهالی سیاره‌ی زمین نو را پی می‌گیرد که به دلایلی از طرف دولت سیاره‌ی خودشان رانده و به زمین فرستاده می‌شوند. زمینی که پنجاه سال است به دلیل انفجار بمب‌های اتمی، خالی از حیات است. این شش نفر برای حفظ بقا، با فرازونشیب‌های زیادی روبه‌رو می‌شوند تا اینکه شخصی را به نام درویش می‌بینند و به یک سلسله ماجراهای معماوار وارد می‌شوند. درویش به زندگی آن‌ها یک هدف می‌دهد: رمزگشایی نقشه‌ای بسیار خطرناک و پیچیده که از گروهی به نام بازماندگان به جای مانده است. درویش به آن‌ها می‌گوید که رمزگشایی و اجرای این نقشه منجر به نجات کره زمین می‌شود؛ اما واقعیت چیز دیگری است.

در قسمتی از کتاب «بازماندگان» می‌خوانیم:

آلبرت مثل دیوانه‌ها راه می‌رود و با خودش حرف می‌زند و بقیه‌ی ما او را تماشا می‌کنیم. آمیدا با ترس و لرز می‌پرسد: «حالا چطوری بریم داخل معبد؟ اونجا که پر از حشره ا‌ست.» آکیرا سریع می‌گوید:‌ «من که دیگه نمی‌رم.» حالت چهره‌ی او طوری است که من فکر می‌کنم،‌ بیشتر از همه، از اینکه این سفر را شروع کرده، پشیمان است. درویش به آکیرا لبخندی می‌زند و می‌گوید: «ما پنج تا از این مشعل‌ها داریم. این‌ها به عصاره‌ی گیاهانی آغشته‌ن که بوی سوختن‌شون حشرات رو فراری می‌ده. یه گروه پاکسازی باید بره داخل و مشعل‌ها رو تو معبد بگردونه. بعد وقتی حشرات فرار کردن، همه می‌تونیم وارد شیم.» چهره‌ی آکیرا کمی آسوده‌تر می‌شود و آمیدا هم نفس راحتی می‌کشد. ناگهان آلبرت با صدای بلندی می‌گوید: «بله همه چیز جور در می‌آد. بله! بله! درسته.» درویش می‌گوید: «آلبرت عزیز، ممکنه لطفاً کشفیاتت رو با ما هم در میون بذاری؟» آلبرت با حواس‌پرتی می‌گوید: «بله! بله! البته! من تقریباً مطمئنم که این حشرات میزان تشعشعات هسته‌ای رو کاهش می‌دن و بسته به شاخص‌های خاصی که شاید تعداد یا نوع‌شون باشه، این حشرات می‌تونن تشعشعات رو به طور کامل خنثی کنن. شما خودتون گفتین از وقتی که حشره‌خواری رو شروع کردین میزان مرگ و میر و بیماری‌ها کم شد.» او بشکنی می‌زند و به مارلی می‌گوید: «توی راه، حال همه‌ی ما بد بود، اما با خوردن سوپ حشره‌ی تو، بهبود پیدا کردیم.» مارلی لبخندی می‌زند و سرش را با حالتی نمایشی تکان می‌دهد. آلبرت می‌گوید: «هر جا که این حشرات باشن، تشعشعات از بین می‌ره. خود تو...» او رویش را به توریا می‌کند و می‌گوید: «تو، یه بار به من گفتی که از یه زمانی به بعد حمله‌ی نامیراها به دهکده‌ی شما کمتر شد. به نظر من این زمان دقیقاً همون زمانی بوده که شما مزرعه‌ی حشرات‌تون رو بنا کردین. چون امکان نداره که اون موجودات بدونن که یه جایی پر از انسان و خون تازه‌ست و از اونجا صرف‌نظر کنن. این مسئله حتماً به دلیل وجود حشرات با حجم بالا تو دهکده بوده. من نمی‌دونم چطوری اما انگار این حشرات و نامیراها بر ضد همن.» بازماندگان در ۳۵۲ صفحه رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۶۰ هزار تومان روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.