جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

اندیشه‌های ناب بروسلی برای زندگی روزمره/ فلسفه و سینما در کنار هم

اندیشه‌های ناب بروسلی برای زندگی روزمره/ فلسفه و سینما در کنار هم

کتاب «اندیشه‌های ناب بروسلی برای زندگی روزمره»، نوشته‌ی جان لیتل، به همت نشر جامی به چاپ رسیده است. بروس لی انسان‌های زیادی را تحت تأثیر قرار داد. طرفداران فیلم‌هایش شیفته‌ی فیزیک شگفت‌انگیزش بودند، هنرجویان رزمی از درک عمیق او از هنر مبارزه حیرت‌زده شدند و بسیاری نیز از اصول فلسفه‌ی او راهنمایی گرفتند، فلسفه‌ای که وجوه روانی و فیزیکی هنر رزمی را به زندگی وارد کرد.

فراگیری فلسفه در دانشکده برای او همانند بهاری بود که منجر به جست‌وجوی بی‌وقفه و تفکر در این زمینه در تمام زندگی او شد. او خودش را محدود به هیچ فرهنگ و دوران فلسفه‌ی خاصی نکرد. در عوض، به مطالعه و جمع‌آوری صدها کتاب از فلسفه‌ی شرق و غرب و مدرن و سنتی پرداخت تا در راستای رشد روانی خود بتواند اصول و عقایدی را جمع‌آوری کند.

بروس در حین روند بی‌وقفه‌ی فراگیری، فلسفه‌ی شخصی خود را با محوریت رهایی روح از طریق خویشتن‌شناسی، پایه‌ریزی کرد. در این راستا، آزادسازی خویش از تصورات پیش‌فرض، تعصبات و پاسخ‌های مشروط از واجبات فهمیدن حقیقت و واقعیت می‌باشد. هنرهای رزمی واسطه‌ای بودند که به بروس معنای گسترش پتانسیل را نشان دادند و او را تشویق به اشتراک‌گذاری توانایی‌هایش با دیگران کردند. بروس، به‌عنوان یک معلم هنر، استعداد عجیبی داشت. او اغلب این نکته را گوشزد می‌کرد: «یک معلم هیچ‌گاه حقیقت را ارائه نمی‌دهد، راهنمایی می‌کند و به سمت حقیقت اشاره می‌کند و هر دانش‌آموز خودش باید آن را پیدا کند، یک معلم خوب هیچ‌گاه شفاف‌سازی نمی‌کند.» یکی از داستان‌های مورد علاقه‌ی او که برای همه‌ی شاگردان جدیدش تعریف می‌کرد، داستان فنجان خالی است:

روزی مردی فرهیخته نزد استاد ذن رفت و از او درباره‌ی ذن سؤال کرد. از وقتی که استاد شروع به توضیح نمود آن مرد مدام با اظهارنظرهای شخصی، صحبت‌های استاد را قطع می‌کرد. سرانجام استاد از سخن دست کشید و مرد را به نوشیدن چای دعوت کرد. ابتدا فنجانی به مرد داد و سپس با قوری شروع به ریختن چای کرد؛ اما آن‌قدر ریخت تا فنجان سرریز شد و مرد فریاد زد: «کافی است، فنجان پر شده و دیگر جا ندارد.» آنگاه استاد گفت: «مانند این فنجان تو لبریز از نظرات خودت هستی و اگر همانند این فنجان ابتدا خودت را خالی نکنی پس چگونه می‌توانی طعم چای مرا بچشی؟»

با توجه به اینکه بروس هیچ سبک خاص رزمی یا فلسفی را به‌طور کامل قبول نداشت، دانش‌آموزانش را نیز تشویق می‌کرد تا هیچ چیز را بدون پرسش نپذیرند. هدف او از این کار این بود که ذهن، طرز برخورد و حواس را پذیرا و انعطاف‌پذیر نگه دارد و درعین‌حال توانایی تفکر انتقادی را توسعه بخشد. این روند کنکاش، مناظره و تمرین نه‌تنها شخص را به سمت آگاهی از نقاط قوت و ضعف هدایت می‌کند بلکه به کشف پایه‌های حقایقی سوق می‌دهد که منجر به رشد شخص در راستای حالت هماهنگی و اتحاد روح، ذهن و بدن می‌شود.

آموزه‌های بروس مردم را از جهات بسیاری تحت تأثیر قرار داد. او هرازگاهی با برهم‌زدن ریتم تکراری تمرینات هنرجویان سعی داشت با ایجاد مزاحمت در آرامش آن‌ها باعث شود تا در پذیرش کورکورانه‌ی اصول فلسفی تجدیدنظر کنند. کسانی که تحت تعلیم خصوصی او بودند یا او را از طریق نوشته‌هایش می‌شناسند، به‌گونه‌ای تحت تأثیر قرار گرفتند تا توانایی‌های خود را فراتر از حدود تحمیل‌شده‌ی گذشته توسعه دهند و این منجر به هماهنگی ذهن و بدنشان تا جایی شد که اعتمادبه‌نفس بر ترس غلبه کند.

بروس با مثال‌هایش همراهانش را تشویق می‌کرد تا در مورد مسیر زندگی‌شان خلاق باشند. او با خنده به واژه‌ی «شرایط» برخورد می‌کرد و همیشه مدعی بود که «من شرایط را می‌سازم». وی در راه تلاش برای تحقق بخشیدن به اهدافش اجازه نداد که ناملایمات مانعش شوند. برای مثال، زمانی‌که به دلیل کمردرد بالاجبار شش ماه بستری شد، فرصت را غنیمت شمرد و به تدوین شیوه‌های تعالیم رزمی و تفکرات فلسفی‌اش پرداخت. بروس لی مردی بود که با هدفی به این دنیا آمد و بسیار بیشتر از آنچه تصور می‌کرد اهدافش را برآورده نمود. روح بروس لی همواره نیروی الهام‌بخش برای جوانانی است که مشتاق به پرورش تن و روان خود می‌باشند تا به بهترین استعدادهای نهانشان دست یابند. بسیاری از طرفدارانش مدعی هستند: «بروس لی در زندگی من تغییر ایجاد کرد.»

قسمتی از کتاب اندیشه‌های ناب بروسلی برای زندگی روزمره:

در باب انسان بودن

انسان

به‌واسطه انسانیت، قابل شناسایی باش -آیا می‌دانی من درباره خودم چگونه فکر می‌کنم؟ به‌عنوان یک انسان (نه به‌واسطه‌ی آنچه در اجتماع نگاهم می‌کنند).

(آیا می‌دانی من خوش دارم به خودم چگونه فکر کنم؟)

مقام و وظیفه انسان -مأموریت و تکلیف انسان، همان «خصوصیت و صفت» انسان است، که این همان توسعه و رشد خالص و صادق ضمیر بالقوه و خودشکوفایی می‌باشد. برای توضیح بیشتر باید اشاره داشت به انرژی درون و نیروی فیزیکی که از بدن تو نشأت می‌گیرد و باید به سوی دستیابی به اهداف تو در زندگی سوق داده شود و حقیقتاً این همان عملی است که تو برای به عمل درآوردن تکلیفی که نسبت به خودت داری باید انجام دهی.

انسان‌ها یکپارچه‌ساز هستند -ما تجزیه و جداسازی نمی‌کنیم. ما یکپارچه و ایجاد می‌کنیم.

هدف انسان -هدف انسان، واقعیت دادن به نفس است.

انسان قلابی -من از مردم متقلبی که بیش از توانایی‌هایشان صحبت می‌کنند متنفرم. همچنین از مردمی که با فروتنی تصنعی سعی در پوشانیدن بی‌کفایتی نفرت‌انگیزشان دارند.

در باب جمهوری دومینک -من از آن کشور و مردمش خوشم می‌آید. اهالی دومینک بی‌آلایشی انسان واقعی را دارند؛ ظاهرسازی به اندازه‌ی ساکنین شهرهای بزرگ در آن‌ها دیده نمی‌شود.

در باب طبیعت انسان -انسان نهادِ خوردن، خوابیدن، ابقای فیزیکی و تولیدمثل‌ کردن است. انسان موجودیت احساس است. انسان نهاد آفریدن است.

انسان ثمره پیوند غریزه طبیعی و کنترل‌کردن آن می‌باشد -غریزه یکسو و کنترل سوی دیگر است. وجود تو برای به هماهنگی درآوردن و پیوند زدن آن‌ها باهم می‌باشد. اگر تو یکی را به صورت افراطی داشته باشی آنگاه تو بسیار غیرعلمی خواهی بود و اگر به صورت مفرط دیگری را داشته باشی آنگاه به یک فرد مکانیکی تبدیل می‌شوی و انسان به معنای کلمه نخواهی بود؛ ولی پیوند آن‌ها با یکدیگر موفقیت‌آمیز خواهد بود. طبیعی‌بودنِ خالص و غیرطبیعی بودنِ خالص وجود ندارند. طبیعی‌ بودن غیرطبیعی یا غیرطبیعی بودن طبیعی از حالات ایده‌آل محسوب می‌شوند.

انسان حیوانی خلاق است -خلاقیت توانایی انسان است که آن را از تمام حیوانات جدا می‌سازد.

در باب پرورش دادن توانایی‌های بالقوه‌ی انسان -برای توضیح دادن روند رشد و پرورش توانایی‌های بالقو‌ه‌ی انسان به دو نکته باید اشاره کرد:

*فهمیدن و آگاهی از طریق ایفای نقش اجتماعی

*پر کردن حفره‌های شخصیتی برای ساختن یک کل و تکمیل آن

ما بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم توانمندیم -حقیقتاً ما تنها با استفاده از درصد کمی از توانایی‌های بلقوه‌مان زندگی می‌کنیم:

*تو به خودت اجازه نمی‌دهی که کاملاً خودت باشی

*جامعه به تو اجازه نمی‌دهد که کاملاً خودت باشی

گوش کردن و صحبت کردن -بیشتر مردم می‌توانند بدون گوش کردن صحبت کنند. اندکی از آن‌ها می‌توانند بدون صحبت‌کردن، گوش کنند؛ اما کمیاب هستند کسانی که هم صحبت کنند و هم گوش کنند.

سؤال بنیادی اخلاق برای بشر -رفتار درست (از بعد معنوی و اخلاقی) برای انسان چیست؟

با خود صادق بودن، سوق‌دهنده به سمت انسان واقعی شدن است -تو همینی هستی که هستی و صداقت به خود، بخش قطعی و اساسی روند همیشه در حال رشد انسان واقعی شدن و نه پلاستیکی را در بر می‌گیرد. این را دوست دارم، (وقتی که) یک روزی تو به نحوی ندایی را خواهی شنید: «یک شخص واقعی اینجاست، عجب کیفیتی.»

اندیشه‌های ناب بروسلی برای زندگی روزمره را امید اولیائی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۷۴ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌‌ها شده است.

خرید کتاب اندیشه‌های ناب بروسلی برای زندگی روزمره  

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.