جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
اضطرابهای نوآر/ جنس، نژاد و مادری در فیلم نوآر
کتاب اضطرابهای نوآر، نوشته مشترک کلی الیور و بنینو تریگو، به همت نشر بان به چاپ رسیده است. در میان عناصر همیشه حاضر در فیلم نوآر -همچون سایهروشنها، صدای خارج تصویر، فلاشبک، کارآگاه خسته، داغ تقدیر، روایت جستوجوگرانه و فم فتال- شاید دلیل اصلی محبوبیت فیلم نوآر در میان فیلمبازها، فیلمسازها و منتقدها، احساسِ اضطرابی باشد که در تمام آثار این ژانر جاری است. از آنجا که این ژانر در جنگ جهانی دوم پدید آمد، اغلب، این بحران و ناآرامیِ روانی-فلسفی را به هراسهای دورهی پس از جنگ، ناشی از انفجار اتمی، یا بازگشت سربازان امریکایی به جامعه و قرار گرفتن در نظم جدید اجتماعی نسبت میدهند. اما نویسندگان اضطراب نوآر، جریان سیال و فراگیرِ اضطراب در فیلم نوآر را با نژاد و تمایلات جسمانی شخصیتها در پیوند میبینند، چرا که معتقدند: هم روایت و هم سبکِ نوآر از طریق اضطرابهایی در ارتباط با نژاد و جنس برانگیخته میشود. نویسندگان این کتاب با استفاده از مفاهیم فرویدیِ تراکم و جابهجایی و نیز مفهوم اَبژکشن در تحلیل ژولیا کریستوا، به عنوان ساز و کارهایی دفاعی روان بر اجزای ظاهراً حاشیهای نوآر تأکید میکنند و نشان میدهند که چگونه نژاد، قومیت و جنسیت در فیلم نوآر مولد و حاملِ اضطرابهای سرکوبشدهای درباره هویت و تهدیدهایی است که مرزهای هویت را مسئلهدار میکنند. به همین دلیل مفهومِ اَبژکشنِ کریستوا در این کتاب مرکزیت پیدا میکند. ابژکشن فرایندی روانی است که طی آن هویتِ ذهنی و گروهی با طرد هر چیزی که مرزهای خود را تهدید میکند، برساخته میشود. به این ترتیب اضطرابهای نوآر بیشتر با ناخودآگاه نوآر سر و کار دارد و نشان میدهد که این عوامل پنهان، موتور مولد روایت و سبک نوآر را تشکیل میدهند.قسمتی از کتاب اضطرابهای نوآر:
آلفرد هیچکاک منطق فیلم نوآر را با سرگیجه به سر حداتش میبرد. سرگردانی و قطعهوارگی فیلم نوآر کلاسیک، با استفادهی خودآگاهش از سبک، ورای روایت و انحراف تکاندهندهاش از ساختار جستوجویی فیلم نوآر، به وسواس و جنون تبدیل میشود. تهدید پنهانی مادر ابژه در فیلمنوآر کلاسیک تبدیل میشود به تهدید صریح همذاتپنداری با یک مادر افسرده و سرانجام دیوانه. بازگشتِ مادرِ سرکوبشدهی فیلم نوآر و همانندسازی کارآگاه (و مخاطب) با او، تماشاگر را به درون موقعیتی مالیخولیایی پرتاب میکند، موقعیتی ناتوان از سوگواری یا پذیرش از دست دادنِ این مادر که تهدید به دیوانگی میکند. سرگیجه با یک صحنهی تعقیب شروع میشود. مردی را میبینیم که از این سوی بام به سوی دیگر میپرد و دو مرد به دنبالش هستند که یکیشان لباس سازمانی پلیس بر تن دارد. پلیسِ لباس شخصی سُر میخورد و از آبروی شیروانی آویزان میشود. مأمور پلیس به قصدِ کمک به او بر میگردد، اما سقوط میکند و میمیرد. در صحنهی بعد، پلیس لباس شخصی، جان اسکاتی فرگوسن (جیمز استیوارت)، را میبینیم که عصایی را در آپارتمان دوستش، میج (باربارا بل گدس)، به حالت تعادل در میآورد. میج از اسکاتی میپرسد چرا میخواهد پلیس را ترک کند. جانی توضیح میدهد که سرگیجهاش مانع انجام کارش میشود. بااینحال، او میگوید در تلاش است تا بر آن غلبه کند. اسکاتی با یک هممدرسهای قدیمی به اسم گوین الستر (تام هلمر) ارتباط دارد، کسی که پیشنهاد میکند اسکاتی به عنوان کارآگاه خصوصی، با تعقیب همسر الستر، مادلن (کیم نواک) و کمک به توضیح رفتار عجیبش برای او کاری انجام دهد. الستر ادعا میکند همسرش توسط مادرِ مادربزرگِ مردهاش، کارلوتا، که دقیقاً در سن فعلی مادلن خودکشی کرده، تسخیر شده است. جانی در پی مادلن به سوی ناراحتیهای فراموشنشدنی او میرود و سرانجام وقتی با او ملاقات میکند، او را در خلیج سانفرانسیسکو نجات میدهد. عاشقش میشود و تلاش میکند طلسم کارلوتا را بشکند؛ اما هنگامی که مادلن از برج ناقوسی بالا میرود که جایگاه مبلغان مذهبی یحیی تعمیددهنده است، سرگیجهی جانی مانع از تعقیب او میشود و موقعی که مادلن خود را به قصد مرگ به پایین میاندازد، نمیتواند کاری کند. اضطرابهای نوآر در ۳۹۸ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۷۵ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...