عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
از آینه تا خشت/ ۱۰۰ سال زندگیِ ابراهیم گلستان در دنیای ادبیات و سینما
کتاب «از آینه تا خشت: ۱۰۰ سال زندگی ابراهیم گلستان»، به همت نشر برج، به چاپ رسیده است. نام ابراهیم گلستان حضور او را در عرصههای گوناگونی تداعی میکند: داستاننویسی، ترجمهی داستان، فیلمسازی مستند و داستانی، سیاستورزی و کار حزبی (خاصه در حزب توده و سپس انشعاب از آن)، شرکت نفت، کودتای ۲۸ مرداد، فضای روشنفکری و نیز دوستیها و درگیریهایش با کسانی که نام و نفوذشان مهم و فراوان بود. بیگمان گلستان بخشی از حافظهی تاریخ سیاسی و ادبی صد سالهی اخیر است. از سویی عشق و جنون بیاندازهاش به ورزش و رشتهی دو و میدانی، قهرمانیاش در پرش سهگام کشور، عشقش به تنیس، شنا، کوهپیمایی و قایقرانی نیز خالی از جاذبه نیست و البته برخورداری از اندامی ورزیده، تیپ و ظاهری آهسته، توام با درایت بسیارش در معاش و عاقبتاندیشی، بیگمان او را به یکی از متفاوتترین و جالبترین نویسندگان عصر خود بدل کرده است. بهراستی روشن است که پهنای کارِ چنین چهرهای تا چه اندازه است؛ پس برای پرداختن به او، باید به همهی جوانب کار نگریست. به گفتهی بیهقی «و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست.» وصفی فشرده از اوست.
جای شگفتی است که دربارهی قصهنویس نامدار و فیلمسازِ جریانسازی که در هشتاد سال گذشته در کانون تحولات روشنفکری و ادبی جامعهی ایران بوده است و به قلم و دوربین اعتباری تازه بخشیده، هنوز یک زندگینامهی مستند و مفصل وجود ندارد. گرچه پراکنده، اینجا و آنجا، نقدها و جدلها یا مقالات پرشماری دربارهی او در دست است، آنها هم غالباً یا کلیگویی است یا صرفاً حول حواشیها و روابط خصوصی او چرخیده یا مخدوش و آلوده به غرض و اغلب همراه با اطلاعات غلط است. نوشتههایی که کمتر نشان و خبری از اصول تحقیق در آنها میتوان سراغ گرفت. بیگمان کندوکاو در زندگی ابراهیم گلستان افزون بر شناخت او، میتواند بازخوانی تاریخِ پرفرازونشیب معاصر نیز باشد. سعی این کتاب آن است تا گزارشی نو و ناشنیده از زندگی، کار و کارنامهی این نویسنده و فیلمساز پرآوازه به دست دهد. همچنین درنگی کند بر برخی از نظراتِ نقادانه و داوریهای صریح و بیملاحظهی او نسبت به شماری از اشخاص و اتفاقات تاریخی، سیاسی و سینمایی. با وجود این، نمیتوان به این نکته اعتراف نکرد که بخشهایی از وقایع زندگی و کارنامهی گلستان بهخاطر عدم دسترسی به منابعی که بسیار دور و دیریاب بودند و نبودِ اسناد کافی، به گونهای اشارهوار و ناتمام نگارش یافته است.
ابراهیم گلستان روز ۲۶ مهرماه ۱۳۰۱ در شهر گُل و عشق زاده شد. دیاری که پرورانندهی دو شاعر افسانهای بوده است. در فصلی از سال که نارنجها و نارنگیهای سرخ و زردش در میان برگهای سبز، درخشش دیگری دارد. در خانوادهای که پدر و پدربزرگش اهل سواد و فرهنگ و کتاب بودند و تباری خوشنام و معتبر داشتند.
نام اصلیاش سید ابراهیم تقوی شیرازی بود و در خانهای واقع در محلهی سنگ سیاه شیراز به دنیا آمد. ولی بعدها وقتی که میخواستند شناسنامه و نام خانوادگی بگیرند (سالهای ۱۳۰۷ یا ۱۳۰۸)، پدرش، سیدمحمدتقی که مدیر روزنامهای به نام گلستان بود و به همین نام در شیراز شُهره شده بود، نام خانوادگی گلستان را برای خود و فرزندانش برگزید.
قسمتی از کتاب از آینه تا خشت: ۱۰۰ سال زندگی ابراهیم گلستان:
در آغاز حکومت پهلوی اول، سینما برای طبقات متوسط پدیدهای نوظهور، جالب و کِشنده به شمار میآمد. از سویی ابزار بیمانندی بود برای تبلیغ سلسلهی جدید. حکومت نوپای پهلوی بر عملکرد سینما بهعنوان ابزاری کلیدی واقف بود. رسم بود که پیش از پخش فیلمها که همگی به زبان اصلی بود، خدمات حکومت جدید را بر پردهی سینما انعکاس دهند تا تماشاچی مشتاق و بیخبر از همهجا دریابدکه ایرانی که سرتاپا ویران بود، اکنون به برکت نبوغِ پادشاه تازه، دستخوش تکان و تحول شده است.
گلستان از دوم دبستان پایش به سینما کشیده شد. در آغاز، همراه داییاش به سینما میرفت و از این راه، چشمش به دنیا باز میشد. یکی دو سال بعد، دیگر خودش مرتب به تنها تالار سینمای شهر شیراز سر میزد و هرچه فیلم میآوردند، میدید. دوبار در هفته به تماشای فیلم رفتن از عاداتی بود که از سرش نمیافتاد. گلستان در توصیف کموکیف سینمای شهر خود میگفت: «آن زمان شیراز دو سینما بیشتر نداشت. یکی پارس و دیگری شاهنشاهی. سالن شاهنشاهیاش را فقط بهخاطر سینما ساخته بودند که گاه کنسرت هم در آن برگزار میکردند. مالِ یک آقایی بود به اسم بنان که یک آدم شیرازی متمولی هم بود؛ اما سینمای پارس دو اتاق پنج دری را درآورده بودند و آنجا فیلم نمایش میدادند. مکافات هم داشتند برای اینکه جا نداشتند. دستگاه پروژکتورش هم طوری بود که اگر میخواستند عقب بروند عکسی و نوری که باید روی پرده میرفت اینقدر گُنده میشد که حوصلهی آن از دیوار بیرون میرفت. صاحبش یک هندی بود به اسم محمدخان هندی که این کار را کرده بود.»
در آغاز شاهد فیلمهای صامت سینمای جهان بود. از سال ۱۳۱۰، وقتی نمایش فیلمهای ناطق در ایران رواج یافت، فیلمی نبود که به شیراز بیاید و او نبیند. مثل فیلم راه بهشت یا کشتی اِمدِن، بیوهی خندان، فرشتهی آبی، سیپیون افریقایی، ماتاهاری و ماریا والوسکا و همینطور فیلمهای کابویی و بسیاری از فیلمهایی که از کمپانی اوفای آلمان نازی و نیز فرانسه یا ایتالیا به شیراز میرسید.
در دوران مدرسه چنان به فیلمها و ستارههای سینما عشق میورزید که همیشه تکهها یا فریمهای فیلمها را برای خود جمع میکرد و با هنرپیشههای دوران سینمای صامت و ناطق، کیف میکرد. بازیگرانی چون باک جونز، کِن مینارد، ویلیام دزموند تیلور، امیل یانینگز، مارلین دیتریش، ریچارد تالماج و گرتا گاربو. بچههای شر و شلوغ، شوقِ مدرسه را نه در درس و تختهسیاه، بلکه در عشقِ فیلم و سینما و فرار از مدرسه میدیدند. بزرگترین سرگرمی و عشقشان جمعآوری عکس هنرپیشهها و تعریف کردن ماجرای فیلمهای روز بود. در مدرسه اگر نزد کسی از این دست عکسها مییافتند، هم عکسها را میسوزاندند و هم دارندهاش را با ترکه مینواختند. گلستان هم از دارودستهی همین بچههای پرشروشور بود. هزار جور مخاطره و مجازات را به جان میخرید ولی دست از سرِ عکس و فیلم برنمیداشت. روزی نبود که بابت جمعآوری همین عکسها کتک نخورده باشد.
وقتی به تماشای فیلمهای بازیگرانی چون کِن مینارد و ریچارد تالماج، از آرتیستهای فیلمهای کابویی و کمدی میرفت، از سینما که درمیآمد، به همراه همسالان در خیابان تا خانه ادای شیرجههای قهرمان فیلمها را درمیآوردند. میخواستند مثل آرتیستهای فیلم جفتک بیندازند.
از زمان ورودش به تهران (مهر ۱۳۲۰)، تماشای فیلم همچنان از دلبستگیهای نخست او بود. هر شب به سینما میرفت. دیدن فیلم برایش مهم بود. کشور بعد از اشغال توسط نیروهای متفقین تا چهار پنج سال همچنان گرفتار قحطی، بیماری، ناامنی و جنگ بود، اما در نمایش فیلمهای خارجی خللی به وجود نیامد و بهرغم طنینِ آژیرهای خطر که گاه و بیگاه سالنها را در خاموشی فرومیبرد، سینما فراموش نشد. آثار غربی خصوصاً هالیوودی، پردهها را فراگرفته بود. دنبالکنندهی همه نوع فیلمی هم بود؛ موزیکال، کابویی، جنگی و جز آن. میگفت: «بعد که آمدم تهران، دیگر سینمای آلمان و فرانسه شکست خورده بود. فیلمهای آلمانی هم نمایشش قدغن شده بود و فقط فیلمهای هالیوود بود که به ایران سرازیر میشد.»
از آینه تا خشت: ۱۰۰ سال زندگی ابراهیم گلستان به قلم محمدرضا رهبریان در ۳۳۸ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۵۰ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.