جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

کلکسیونر جان فاولز/ تازه‌ترین ترجمۀ پیمان خاکسار در بازار نشر

کلکسیونر جان فاولز/ تازه‌ترین ترجمۀ پیمان خاکسار در بازار نشر کتاب کلکسیونر، نوشتۀ جان فاولز، جدیدترین ترجمۀ پیمان خاکسار، به همت نشر چشمه به چاپ رسیده است. کلکسیونر دومین رمانی است که جان فاولز نوشت، هرچند که قبل از مجوس منتشر شد. کتاب موفقیتی عظیم پیدا کرد و فاولز را به شهرت رساند و منتقدین آن را به عنوان نخستین تریلر روان‌شناسانۀ مدرن، ستایش کردند. این قصۀ عشق بیمار، قصۀ کارمند تنهایی که پروانه جمع می‌کند و دانشجوی هنر زیبا، در مقام بلندپروازانه‌ترین شکارش، همچنین در قدرت ترساندن و مسحور کردن بی‌رقیب است. فاولز در سال ۱۹۲۶، در لی آن سن در حومۀ لندن متولد شد. در زندگی‌اش آثار سارتر و کامو را همواره ستایش می‌کرد و به شغل معلمی مشغول بود. او نخستین دست‌نویس رمان کلکسیونر را در ۴ هفته نوشت، اما ۴ سال طول کشید تا آن را بارها بازنویسی کند. کتاب پس از چاپ با موفقیت شگفت‌آوری روبه‌رو شد، به گونه‌ای که این موفقیت باعث شد فاولز شغل تدریس را رها و زمان خود را به شکل کامل وقف نوشتن کند. زن ستوان فرانسوی، یک حشره، مغ، برج عاج و کشتی شکسته از جمله آثار دیگر این نویسنده است.

قسمتی از کتاب کلکسیونر:

دروغ چرا، من نمی‌توانم خشن باشم. حتی فکرش باعث می‌شود زانویم بلرزد. یادم است یک‌بار که با دونالد از وایت‌چپل برگشته بودیم و در ایست‌اند پرسه می‌زدیم چند تا تِدی دیدیم که دور دو هندی میان‌سال حلقه زده بودند. از خیابان رد شدیم، حالم بد شد. تدی‌ها داد می‌زدند و از پیاده‌رو هلشان می‌دادند وسط خیابان. دونالد گفت چه کار می‌توانیم بکنیم و هر دو خودمان را زدیم به آن راه و سریع از آن‌ها دور شدیم؛ ولی حیوانی بود، هم خشونت آن‌ها و هم ترس ما از خشونت. اگر همین الان بیاید و جلوِ پایم زانو بزند و سیخ بخاری را بدهد دستم، نمی‌توانم بهش ضربه بزنم. فایده ندارد. نیم ساعت است زور می‌زنم خوابم ببرد ولی نمی‌برد. نوشتن برایم یک جور مخدر است. تنها چیزی است که برایش اشتیاق دارم. امشب چیزی را که پریروز دربارۀ جی.پی نوشته بودم خواندم. درخشان است، می‌دانم درخشان است چون با تخیلم تمام جاهای خالی را که بقیه توان درکش را ندارند پُر کرده‌ام. این نخوت است؛ ولی توانایی احضار گذشته‌ام یک جور جادو به نظر می‌آید و من توانایی زندگی در اکنون را ندارم. اگر در حال زندگی کنم، دیوانه می‌شوم. امروز یاد وقتی افتادم که پیرس و آنتوانت را بردم به دیدن او. سویۀ سیاهش را. نه، حماقت کردم. آمده بودند همستد با هم قهوه بخوریم و قرار بود بعدش برویم کافه اوری‌من ولی صفش خیلی دراز بود. این شد که اجازه دادم در موقعیتی قرارم دهند که ببرمشان پیش او. بدم هم نمی‌آمد خودی نشان بدهم. خیلی درباره‌اش حرف زده بودم. گفتند پس آن‌قدرها هم که ادعا می‌کنی با او صمیمی نیستی که می‌ترسی ما را ببری خانه‌اش. و من نرم شدم. وقتی در را باز کرد از قیافه‌اش معلوم بود خوشش نیامده ولی دعوتمان کرد تو. وای، وحشتناک بود، وحشتناک. پیرس حرف‌های صد تا یه غاز می‌زد و آنتوانت انگار داشت ادای خودش را درمی‌آورد. سعی کردم برای هر کارِ هر کدامشان برای بقیه عذری بتراشم. اخلاق جی.پی از همیشه عجیب‌تر بود. می‌دانستم می‌تواند خود را پس بکشد، ولی بیشتر از همیشه اصرار داشت بی‌ادبانه حرف بزند. احتمالاً تلاش پیرس برای پنهان کردن عدم اعتماد‌به‌نفسش را متوجه شده بود. کلکسیونر با ترجمه پیمان خاکسار، در ۳۱۰ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۵۲ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.