جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟/ مدرسۀ زنگی آلن دوباتن چه می‌گوید؟

چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟/ مدرسۀ زنگی آلن دوباتن چه می‌گوید؟ کتاب چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟ از مجموعه مدرسۀ زندگی آلن دوباتن، به همت انتشارات رخداد کویر به چاپ رسیده است. دوباتن می‌گوید: «ما بر این باوریم که گام نخست در مسیر موفقیت، خودشناسی است. فقط وقتی درک و تصور درستی از خودمان و شخصیتمان داشته باشیم می‌توانیم تصمیم‌های مطمئن، به‌خصوص در زمینۀ مسائل عاطفی و کاری، بگیریم. متأسفانه، ابزار مناسب و تکنیک‌های درست خودشناسی و کسب موفقیت را نمی‌توان به‌سادگی پیدا کرد. این‌جور مسائل را نه در مدرسه به ما آموزش می‌دهند و نه در دانشگاه و محیط کار. بسیاری از ما درگیر زندگی می‌شویم بی‌آنکه اصلاً بفهمیم در پس ذهنمان چه می‌گذرد. به همین دلیل، مدرسۀ زندگی شکل گرفت تا منبعی باشد برای کمک به ما در راستای فهم خودمان و بهبود روابطمان، هم در حوزۀ خانوادگی، هم اجتماعی و هم شغلی. می‌خواهیم با کمک مدرسۀ زندگی، یاد بگیریم که به آرامش برسیم و از زندگی‌مان بیشتر لذت ببریم. واقعاً جای دلسوزی دارد که برای پیدا کردن عشق، چنین چالش‌های پیچیده‌ای بر سر راه داریم. این چالش‌ها نسبتاً جدیدند و واکاوی‌های چندان نظام‌مندی رویشان صورت نگرفته است. قدمت شیوۀ کنونی یافتن عشق، نهایتاً به ۲۶۰ سال پیش می‌رسد. ما در مسیر یافتن شیوۀ مناسب عشق‌ورزی، هنوز در ابتدای راهیم و رد قدم‌های اشتباهمان هنوز برجاست. روابط گذشته غالباً از دو بُعدِ اصلی، با روابط کنونی متفاوت بوده‌اند. اول اینکه، افراد به خاطر عشق ازدواج نمی‌کردند و دلایل ازدواج آن‌ها مواردی مثل جایگاه اجتماعی، پول، مهارت‌های خانه‌داری و زیبایی بود. انتظار نداشتیم همسرمان را دوست داشته باشیم و در بهترین حالت، فقط امیدوار بودیم بتوانیم او را تحمل کنیم و در یک کلام، ازدواج‌ها بر پایۀ منطق بود. دوم اینکه، کسی مجبور نبود خودش همسرش را پیدا کند. وظیفۀ همسریابی بر عهدۀ خانواده‌ها، یا در ابعاد گسترده‌تر، بر عهدۀ جامعه بود و فرد منتظر می‌ماند که گزینه‌های بررسی‌شده براساس معیارهای عینی به او ارائه شود. بعدها در اواسط قرن هجدهم، در اروپا یک انقلاب فکری رخ داد که امروزه در سراسر جهان گسترده شده است؛ جنبشی که امروز به نام رمانتیسم می‌شناسیم. رمانتیسم مدعی بود که تنها بنیان واقعی یک رابطه پیوند قوی عشقی است و تمام ملاحظات عقلانی (وراثت، جایگاه اجتماعی، دارایی) بی‌اهمیت یا بی‌ربط‌اند. ازدواج بر پایۀ عقل جای خود را به ازدواج بر مبنای احساس داد. از آن پس، افراد این آزادی را پیدا کردند که خودشان، بدون رجوع به آراء دیگران، چه خانواده و چه جامعه، یار زندگی‌شان را انتخاب کنند. دیگر معشوق ایده‌آل را باید بر مبنای غریزه پیدا کرد نه منطق. در روابط عاشقانه، غریزه پررنگ‌ترین نقش را ایفا می‌کرد و احساس عاشق بودن پایه‌ای موثق و اعلاء برای یک زندگی زناشویی موفق پنجاه ساله یا طولانی‌تر تلقی می‌شد، نه حماقتی گذرا؛ اما بروز این احساس، کمی مرموز به نظر می‌رسید و کسی نمی‌توانست آن را پیش‌بینی یا تعدیل کند یا به اراده تجربه‌اش کند. فردی که عاشق می‌شد مجموعه‌ای از علائم را در خود می‌دید که در ادبیات و هنر به‌وفور توصیف شده‌اند؛ تپش قلب بالا، غلیان احساسات دربرابر آن فرد خاص، بی‌خوابی، میل به صحبت دربارۀ معشوق (تقریباً با همه)، تمایل به گوش دادن به موسیقی و رفتن به دل طبیعت با آن فرد خاص. باور ما به غریزه، احتمال خوشبختی‌مان را تضمین نمی‌کند. نمی‌خواهیم به دوران ازدواج‌های منطقی برگردیم، اما شاید لازم باشد به دنبال راه جدیدی، ورای روابط غریزی باشیم. ما در مدرسۀ زندگی، مفهومی به نام رابطۀ روان‌شناسانه را معرفی می‌کنیم و در تلاش برای خلق ابزارهای تحقق آن هستیم. در این مدرسه، سعی داریم با استفاده از بهترین تعلیمات روان‌شناسی برای امر غامضِ یافتن و حفظِ عشق راه‌حل ارائه دهیم.

قسمتی از کتاب چگونه عشق خود را پیدا کنیم:

طبق روایت رمانتیک از عشق، یک عاشق واقعی می‌تواند و باید بدون نیاز به هیچ صحبتی ما را درک کند و باید تنها از طریق شم و احساس خود، تنهایی‌ها، سردرگمی‌ها و کنه شخصیت ما را تأیید کند. این حالت بسیار رقت‌انگیز و در بلندمدت منشاء یک مشکل بزرگ است. این وضعیت ما را از امر دشوار اما ضروری شرح احوال خود باز می‌دارد: اینکه چه می‌خواهیم، چه حسی داریم، چرا غمگینیم، یا چه چیزی باعث آزردگی‌مان شده است. این باور در ما شکل می‌گیرد که یک عاشق خوب باید بدون آنکه چیزی را با او در میان بگذاریم، ذهن ما را به‌راحتی بخواند و وقتی می‌بینیم او بخش‌هایی از ذهنمان را آن‌قدر خوب می‌خواند و درک می‌کند، این توقع مخرب در ما ایجاد می‌شود که او باید تمام ذهن ما را در تمام مواقع بخواند و درک کند. نتیجه آنکه کلاً نسبت به توضیح دادن بی‌میل می‌شویم و آن را غیررمانتیک می‌دانیم. مشکل اساسی این است که ما مخلوقات فوق‌العاده پیچیده‌ای هستیم. اگر واقع‌بینانه به موضوع نگاه کنیم، هیچ انسانی قادر نیست از طریق شم و شهود به کل ذهن دیگری راه پیدا کند. این بدین معنی است که در بسیاری از موقعیت‌هایی که برایمان مهم‌اند و دوست داریم فردی که به حکم غریزه جذبش شده‌ایم احساس ما را بی‌هیچ حرفی و خیلی راحت و سریع تأیید کند ناکام می‌مانیم. در بسیاری از مواردی که نیازهایمان را مطرح نمی‌کنیم، با نافهمی و بی‌توجهی کامل یا کژفهمی آزاردهنده روبه‌رو می‌شویم. یکی از بزرگ‌ترین مخاطرات غریزۀ تأیید شدن این است که در صورت ناکامی، باعث بروز بدخلقی و قهر می‌شود. قهر در روان‌شناسی عشق، پدیدۀ بسیار مهمی است و اهمیت آن در این است که ما با هرکسی قهر نمی‌کنیم و قهرهایمان را برای کسی نگه می‌داریم که باور داریم باید ما را درک کنند، اما در شرایط خاصی درکمان نمی‌کند. البته می‌توانیم برایش توضیح دهیم که مشکلمان چیست، اما اگر این کار را بکنیم، به این معنی است که او نتوانسته است با شم و احساس خود ما را درک کند، پس لایق عشق ما نیست. چگونه عشق خود را پیدا کنیم با ترجمۀ الناز عظیمی، در ۹۵ صفحه پالتویی با جلد نرم و قیمت ۱۴۵۰۰ تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.