جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

چخوف، مهمان تابستانی/ پیچیدگی عشق و دوستی

چخوف، مهمان تابستانی/ پیچیدگی عشق و دوستی رمان «چخوف، مهمان تابستانی»، نوشته الیسون اندرسن، به همت نشر کتاب کوله‌پشتی به چاپ رسیده است. چه اتفاقی می‌افتاد اگر آنتوان چخوف، استاد بی‌چون‌و‌چرای داستان کوتاه، واقعاً یک رمان نوشته بود و نسخه‌ای از آن در دسترس؟ این امکان باعث می‌شود مهمان تابستانی، روایت مسحورکننده‌ای باشد که طی دو قرن، زندگی سه زن را با کشف یک دفترچه خاطرات به هم پیوند می‌زند. مهمان تابستانی رمانی استادانه و جذاب است که با الهام از صمیمیت واقعی بین چخوف و خانواده‌ی لینت‌واریو، ملاکان اوکراینی، ضمن کشف قدرت تحول‌گرایانه در هنر و پیچیدگی عشق و دوستی، به زندگی در دنیایی بر باد رفته جان می‌بخشد. الیسون اندرسن سال‌های زیادی از عمرش را در کالیفرنیا به سر برد و اکنون مترجم آثار ادبی و ساکن دهکده‌ی کوچکی در سوئیس است. او پیش از این، دو رمان نیز نوشته و چند جایزه‌ی ملی هنر برای ترجمه‌ی آثار ادبی دریافت کرده است. او همچنین در یونان و کرواسی نیز زندگی کرده و به چند زبان اروپایی از جمله روسی صحبت می‌کند.

الیسون اندرسن

قسمتی از کتاب چخوف، مهمان تابستانی:

باد آنا را خانه‌نشین کرد. سعی کرد از تلویزیون، بازی‌های المپیک زمستانی را تماشا کند، اما تمام احساسات ناسیونالیستی‌اش باعث می‌شد هیچ‌وقت از ذات ورزش لذت نبرد. برگشت سراغ زندگی‌نامه‌ی چخوف که سفارش داده بود. او مصمم بود در آن صفحه‌های چاپی، توصیفاتی را که درباره‌ی زینایدا میخائیلووناست پیدا کند. عجیب بود که در تمام صفحات زندگی‌نامه‌ی چخوف هیچ نشانه‌ای مبنی بر رمان نوشته شده در آن تابستان در لوکا وجود نداشت یا هیچ رمان دیگری با آن مضمون. مگر رمان‌های دوئل، زندگی من و شب‌های وحشتناک و یکی دو داستان بلند. نه از آن نوع رمان‌های روسی و آدم‌هایی که آنا در تصورش بود. آیا همان‌طور که برای زینایدا میخائیلوونا توضیح داد، به‌خاطر کمبود وقت و نداشتن تمرکز بود؟ یا اینکه در دراز مدت نتوانسته بود آن‌طور که باید از استعدادش در آن زمینه استفاده کند؟ آنا وقتی نتوانست پاسخی پیدا کند، شروع کرد به نوشتن نامه و ایمیل و گپ‌وگفت با دوستانش. برخی جواب دادند. خبرهای جزئی و سطحی و فهمید فاصله‌ای که در ارتباط‌هایش با دیگران به وجود آمده، به این دلیل است که مدت زیادی از آن‌ها دور افتاده است. ایوز تنها دوستش بود که خیلی از او دور نبود. او بهترین راه حل را پیشنهاد داد. در جوابش نوشت که عاشق سرماست و به ژنو می‌آید تا ناهاری با هم بخورند. «بی‌خیال، زندگی لبریز خطر است.» گفت: «من یک رستوران فرانسوی دنج سراغ دارم با نوشیدنی‌های محشر و خاص. فقط خودت را به اینجا برسان. آیا روز جمعه آزاد هستی؟ خودت رانندگی نکن، اینجا نمی‌توانی جای پارک پیدا کنی، سوار اتوبوس شو و راحت بیا. می‌توانی موقع حرف زدن آدم‌ها با تلفن همراهشان، فال‌گوش بایستی و ببینی چقدر می‌توانی زبان‌های مختلف را یاد بگیری. آن‌ها از زمان‌های خیلی دور همدیگر را می‌شناختند. ایوز عمدتاً به عنوان مترجم شخصی کار می‌کرد، ولی گاهی نیز رمان‌های روسی یا امریکایی را به زبان فرانسوی ترجمه می‌کرد و همیشه معانی مشترک بعضی از کلمات را در هر دو زبان به شوخی می‌گرفت. مثلاً از کودکی نمی‌توانست درست تصمیم بگیرد که می‌خواهد یک کیهان‌شناس باشد یا یک فضانورد. او و آنا همدیگر را هنگام طی کردن دوره‌های فشرده‌ی زبان تابستانی در مسکو دیده بودند، ولی خیلی زود دوستی‌شان به یک صمیمیت محکم و با ثبات تبدیل شد و این رابطه‌ی گرم و صمیمی بعدها نیز با وجودِ آشنایی آنا با مردهای دیگر و حتی پس از ازدواج او ادامه داشت. (ماتیو به‌طور غیر ارادی به ایوز حسادت می‌کرد) ایوز آدمی بود شاد و خوش‌رو، شاداب و سرزنده و قابلِ اعتماد. چخوف، مهمان تابستانی با ترجمه علی قانع در ۳۹۰ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۵۲ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.