جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
وقت رفتن/ همچون زنگ ناقوس کلیسا در میانهی روز
رمان وقت رفتن نوشته یوزف وینکلر به همت نشر ماهی به چاپ رسیده است. یوزف وینکلر در سال ۱۹۵۳ در دهکدهی کامرینگ، از توابع کلاگنفورت اتریش به دنیا آمد. یوزف وینکلر، نویسندهی معاصر اتریشی را شاید بتوان توماس برنهارتی دیگر نامید. وینکلر هم مانند برنهارت از خمودگی ذهنها در محیطهای روستایی اتریش مینویسد و از ریاکاری آشکار و پنهان سیاسیاش که از دوران فاشیسم به ویژه در اذهان اقشار روستایی باقی مانده است. وقت رفتن شرح حال دهقان زادهای است که از دوران کودکیاش در ملک و مزرعهی پدری گذشته است، ملک و مزرعهای که او آن را جهانی بی زبان مینامد. در این جهان، محبت پدری سهم حیوانات مزرعه و خشونت سهم بچههاست. آن دهقان زاده خودِ وینکلر است که در این اثر با زبانی کوبنده، با آمیزهای از کفر و ایمان، آیینهای کلیسای کاتولیک را نقد میکند. نگارش داستان وقت رفتن، نشان داد که تم کلیسا و مرگ و زندگی در روستایی کاتولیک نشین برای او تا چه اندازه اهمیت دارد.یوزف وینکلر
وینکلر این کتاب را با لحنی شبیه اورادِ کلیسای کاتولیک نوشت و با این لحن که یکنواختی و تکرار مکرر مشخصهی بارز آن است، با کلیسای کاتولیک تسویه حساب کرد. وقت رفتن هم مانند کرنتن وحشی و رعیت یعنی آثار دیگر او، واکنشی است به آنچه وینکلر در دوران کودکی در دهکدهی کاتولیک نشین زادگاهش تجربه کرده است. در این آثار، وینکلر با زبانی کوبنده، با آمیزهای از کفر و ایمان، شوق مرگ و ترس از مرگ، سنگ قبر جهانی در حال نابودی را میتراشد. هوچینگ در مصاحبهای در مورد نویسندگان اتریشی گفته است: نویسندگان اتریشی مثل پزشک میکوشند بیماری جامعه را تشخیص دهند و به سهم خود برای بهبود بیماری راه حلی جستوجو کنند.در قسمتی از کتاب حاضر میخوانیم:
اولین تلویزیونی را که به دهکده آمد فقیرترین و عیالوارترین خانواده خریده بود. حتی روستاییهای کلان زمیندار شبها بعد از کار اسطبل درِ خانهی آنیتا فلفرینگ را میزدند و از این زن چاق که در آستانهی در ظاهر میشد میپرسیدند اجازه دارند برنامهی لوینگر بونه یا پروندهی ایکس اپسیلون را تماشا کنند؟طرح جلد اصلی کتاب وقت رفتن
آنیتا فلفرینگ زن برادر کلفت جوانی بود به نام لودمیلا که پیش از آن که خودش را به میان امواج دراوا بیندازد و خودکشی کند، خونش را به ستون یادبود و منظرهی جهنم مالید. آشپزخانهی کوچکی که تلویزیون آنیتا در آن قرار داشت و پارچهای قهوهای روی آن را میپوشاند، همیشه بیش از حد گرم بود و بوی حریرهی ذرتی ته گرفته و سیب زمینی لهیده در آن پیچیده بود. ماکسیمیلیان داستانهای کاسپرل و تمساح را که تئاتر عروسکی اوراینا-وین اجرا میکرد، برای اولین بار در جمه شش هفت بچهای دید که زیر چشم همهشان به شدت گود افتاده بود و به ندرت اجازه داشتند از خانه بیرون بیایند و هرگز مجاز نبودند بدون پدر و مادر از ملکشان خارج شوند. بچهها بعد از کار در مزرعه، موقع بازگشت به خانه، انگار به نخ کشیده شده باشند، تنگ هم روی گاری حمل علوفه مینشستند و گاری لق لق زنان راه میافتاد. وقت رفتن را علی اصغر حداد ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۶۰ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۴ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...