جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: هنر ظریف بی خیالی
هنر ظریف بی خیالی یک ایده مرکزی دارد: فقط به مواردی که واقعا لازم است، اهمیت بدهید و بی خیال بعضی موارد بیاهمیت و غیر ضروری بشوید. مارک منسون، نویسندهی کتاب میگوید: از نظر بعضی مردم، من یک احمق هستم، اما افراد زیادی هم معتقدند که من زندگی آنها را نجات دادهام! من روشهایی را به شما توصیه میکنم که بدون اینکه خودتان را بُکُشید، به موفقیت دست پیدا کنید. چندین سال وبلاگ نویسی منسون باعث شده تا کتاب هنر ظریف بی خیالی بیش از ۳ میلیون نسخه فروش داشته باشد. این کتاب بیش از ۴ هزار نظر مثبت را در سایت آمازون به خود اختصاص داده است. شما نمیتوانید برای یک گروه خیلی خاص باشید مگر اینکه برای دیگران خیلی مسخره به نظر برسید. امروزه یک طرز تفکر به شکل وحشتناکی جامعه را آلوده کرده است و این تفکر، نادیده گرفتن تلاشها و فقط پاداش دادن به مدال طلا است. باید متوجه بود که انسانها ناقص و محدود هستند و همه نمیتوانند فوقالعاده باشند، برنده و بازنده در جامعه وجود دارد، هرچند بعضی از آنها منصفانه نیست و گناه شما هم نیست. هنگامی که ما ترسها، گسلها و عدم اطمینانمان را در آغوش میگیریم میتوانیم شجاعت، استقامت، صداقت، مسئولیت، کنجکاوی و بخشش را پیدا کنیم. منسون در این کتاب به ما نشان میدهد چگونه تلاش خود را برای مثبت بودن متوقف کنیم تا بتوانیم واقعا بهتر و شادتر باشیم و ما را راهنمایی میکند تا محدودیتهای خود را بشناسیم و آنها را بپذیریم. البته این کتاب به هیچ وجه به معنی سرسری گرفتن زندگی نیست. بی خیال بودن، به معنای بی تفاوت بودن نیست؛ بلکه به این معناست که با متفاوت بودن خود راحت باشید.قسمتی از کتاب هنر ظریف بیخیالی:
مشکلات، عنصر پایدار زندگی هستند. وقتی با عضویت در باشگاه ورزشی، مشکلات سلامت خود را حل میکنید، مشکلات جدیدی را ایجاد میکنید؛ مثلا زود از خواب بیدار شدن برای رسیدن به موقع به باشگاه و عرق ریختن به مدت سی دقیقه روی دستگاه، و سپس دوش گرفتن و تعویض لباس برای ررفتن به دفتر کارتان. وقتی مشکل وقت نگذراندن با شریک زندگی خود را با اختصاص دادن چهارشنبه شبها به بیرون رفتن حل میکنید، مشکلات جدیدی مانند پیدا کردن کاری که چهارشنبهها با هم انجام دهید بدون اینکه از آن متنفر باشید، پول کافی برای یک شام خوب، کشف دوبارهی احساسات و عواطف از دست رفته و مانند آن را ایجاد میکنید. مشکلات، هیچ وقت متوقف نمیشوند؛ آنها یا جانشین مشکلی دیگر میشوند، یا ارتقا پیدا میکنند. خوشبختی، از حل کردن مشکلات نشات میگیرد. کلید واژهی ما در اینجا، حل کردن است. اگر شما از مشکلات اجتناب میکنید یا حس میکنید که هیچ مشکلی ندارید، خودتان را بدبخت میکنید. اگر حس میکنید مشکلاتی دارید که از عهدهی حل آن برنمیآیید باز هم خودتان را بدبخت میکنید. راز مسئله حل کردن مشکلات است، نه نداشتن مشکل. ما برای خوشبخت بودن باید چیزی را حل کنیم. در نتیجه، شادی، نوعی عمل است؛ نوعی فعالیت است؛ نه چیزی که به شما اعطا شود و نه چیزی که آن را در یکی از مقالات برتر یک مجلهی علمی یا آموزههای اساتید و معلمان پیدا کنید. شادی چیزی نیست که وقتی به اندازهی کافی پول به دست آورید تا اتاقی به خانهی خود اضافه کنید، به صورتی جادویی ظاهر شود. شما شادی را در جاها و ایدهها و شغلها، یا حتی کتابها پیدا نخواهید کرد. خوشبختی، کاری همیشگی است؛ زیرا حل مشکلات، کاری همیشگی است. راه حل مشکلات امروز، زیربنای مشکلات فردا را فراهم میکند و این روند، همین طور ادامه پیدا میکند. خوشبختی واقعی و حقیقی تنها زمانی رخ میدهد که مشکلاتی را پیدا کنید که آنها را دوست دارید و از حل کردنشان لذت میبرید. گاهی این مشکلات، ساده هستند: خوردن غذاهای سالم، سفر به جاهای جدید و برنده شدن در یک بازی کامپیوتری جدید. گاهی نیز این مشکلات، انتزاعی و پیچیده هستند: ترمیم رابطهی شما با مادرتان، پیدا کردن شغلی که از آن راضی باشید و پیدا کردن دوستان خوب. مشکلات شما هر چه که باشند، مسئله، تنها یک چیز است: مشکلات را حل کنید تا شاد باشید. متاسفانه در نظر بسیاری از افراد، زندگی این قدر ساده نیست.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...