جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

همه پادکست دارند، جز شما!/ راهنمایی خودآموز از اولین خانواده‌ی پادکست‌ساز

همه پادکست دارند، جز شما!/ راهنمایی خودآموز از اولین خانواده‌ی پادکست‌ساز کتاب «همه پادکست دارند، جز شما!» نوشته‌ی جاستین تراویس و گریفین مک‌الروی به همت نشر میلکان به چاپ رسیده است. برادران مک‌الروی، صاحبان رتبه‌ی یک در فهرست کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز و سازنده‌ی پادکست‌های محبوب «برادرم، برادرم و من» و «منطقه‌ی ماجراجویی»، کتاب راهنمای مفید و بامزه‌ای درباره‌ی ساخت پادکست نوشته‌اند که تمام جوانب ساخت، تدوین و تبلیغ یک پادکست و حتی ثروتمندشدن از طریق این کار را پوشش می‌دهد. جاستین تراویس و گریفین مک‌الروی، ده سال است که پادکست می‌سازند و با پادکست محبوب «برادرم، برادرم و من» به شهرت رسیده‌اند. شاید پندهای‌شان در حوزه‌ی روابط کاری برای کسانی که مثل آن‌ها با برادر خود همکار نیستند کارآمد نباشد، اما مطمئناً شما را می‌خنداند. برادران مک‌الروی در کتاب «همه پادکست دارند، جز شما!» شما را قدم به قدم همراهی می‌کنند تا ایده‌تان را به یک رویداد شنیداری شیرین برای لشکر طرفدارانتان تبدیل کنید. آن‌ها با نظرات تخصصی و ماهرانه‌شان علاقه‌مندان به ساخت پادکست را از اشتباهاتی برحذر می‌دارند که دانستن‌شان ضروری است. جاستین مک‌الروی می‌گوید: در عصر طلایی پادکست یا دست‌کم زمانی که ما ساخت اولین برنامه‌مان را در سال ۲۰۱۰ شروع کردیم نیاز نبود پادکست واقعاً موضوع خاصی داشته باشد؛ حتی اصلاً نیاز چندانی به میکروفون هم نبود. آن روزها پادکست‌ها زیاد نبودند و شنوندگان همین که چیزی برای پر کردن آن سکوت مزخرف داشتند خیلی هم خرسند بودند، حالا هر چه که بود. قصدم این نیست که فقط به یاد روزهای خوش گذشته آه بکشم، هر چند که الان ۳۹ ساله هستم و خیلی وقت‌ها این کار را می‌کنم؛ اما مهم است این را بدانید که برنامه‌ی مورد علاقه‌تان، مخصوصاً اگر مدت‌هاست که پخش می‌شود، به‌هیچ‌وجه سرمشق مناسبی برای یک پادکست خوب نیست. طبق آمار پادکست اینسایتس، اکنون همزمان با نوشتن این کتاب چیزی حدود ۸۵۰ هزار پادکست وجود دارد. ممکن است شما جذاب‌ترین سخنور یا خوش‌قریحه‌ترین راویِ دنیا باشید، اما بدون ایده‌ای معرکه صدایتان به هیچ‌جا نمی‌رسد، مگر اینکه همین الان یک ستاره‌ی بزرگ باشید. جز این امکان ندارد. تعداد بسیار زیادی پادکست برای عده‌ای شنونده‌ی محدود که حکم اکسیژن را برای پادکست‌ها دارند، در حال رقابت هستند. شنونده و اکسیژن؛ منظورم را که می‌فهمید. اول از همه به ایده‌ای کلی نیاز دارید. می‌توانید با نوشتن یک پاراگراف درباره‌ی آنچه می‌خواهید آن را به دست آورید و از اینکه دقیقاً چگونه می‌خواهید انجامش دهید شروع کنید؛ اما خیلی مهم است بتوانید آن را تا حد جمله‌ای تبلیغاتی خلاصه کنید. یادتان باشد، این جمله‌ی تبلیغاتی فقط برای خودتان نیست. هدف این است که شنونده بتواند طوری درباره‌ی برنامه‌تان با دیگران سخن بگوید که هم مختصر باشد و هم جلب توجه کند. آیا می‌توانید با یک جمله دیگران را به شنیدن آن ترغیب کنید؟ آن همان جمله‌ی تبلیغاتی شماست. حتی ستارگان بزرگ هم وقتی جمله‌ی تبلیغاتی قوی‌ای دارند موفق‌تر هستند. اولین جمله‌ی اپل پادکستس برای پادکست «آنا فاریس فاقد صلاحیت است: پندهای نه چندان خوب درباره‌ی روابط از طرف یکی از هالیوودی‌های کاملاً فاقد صلاحیت» است. جمله‌ی تبلیغاتی شما چنین چیزی باید باشد و خیلی هم خوب است.

قسمتی از کتاب همه پادکست دارند، جز شما!:

سخت‌ترین چیز در عشق و ساخت پادکست این است که بفهمید چه زمانی باید تمامش کنید. وای، یک‌دفعه چه جمله‌ی محشری از خودم ساختم. باید آن را روی شیشه‌ی عقب ماشینم بنویسم. بگذریم، وقت آن است قسمت‌تان را تمام کنید. این کارها را نباید بکنید. در پنج دقیقه‌ی آخر، فکر خود را درگیر اینکه دیگر چه بگویید نکنید. اگر قسمت‌های شما معمولاً ۴۵ دقیقه هستند و این یکی فقط چهل دقیقه شده است، اصلاً اشکالی ندارد. یک قسمت اگر کمی کمتر باشد خیلی بهتر از این است که آن را با تفاله‌های تهِ بشکه‌ی گفت‌وگو تمام کنید. درواقع، به نظر من بهتر است قبل از اینکه به نقطه‌ای برسید که دیگر حرفی برای گفتن ندارید قسمت را تمام کنید. امیدوارم من اولین کسی نباشم که این را به شما می‌گوید اما آن‌ها را تشنه بگذارید. چرا؟ خب، چند دلیل خیلی خوب وجود دارد! یک، اگر گفت‌وگو به پایان برسد اما شما همچنان به حرف‌زدن ادامه دهید، احتمالاً خود شنوندگان زودتر دست از گوش دادن برمی‌دارند. پس، هر اطلاعیه‌ی مهم یا جالبی برای انتهای برنامه داشته باشید، مجبور می‌شوید آن را درون سطل زباله فریاد بزنید. این روزها پشت سر هم گوش دادن روی دور است! من هرگز فقط به یک قسمت از یک پادکست گوش نمی‌‌کنم. وقتی یک قسمت تمام می‌شود، یک‌راست سراغ بعدی می‌روم، اما اگر انرژی قسمتی که دارم گوش می‌کنم به صفر برسد، خیلی کم پیش می‌آید به قسمت بعدی هم گوش کنم. مقداری بنزین در باک باقی بگذارید تا آن‌ها را به ایستگاه بعد برساند! این تقریباً یک میان‌بُر است و به همین خاطر دوست ندارم قسمت‌ها مدت معینی داشته باشند. برای شمنرز، هدف ما همیشه بین سی تا چهل دقیقه است. بنابراین، اگر به آن سی دقیقه برسیم و حس کنیم مبحث را به‌خوبی پوشش داده‌ایم، می‌توانیم با خیال راحت تمامش کنیم! همچنین، فراموش نکنید درباره‌ی ویرایش چه گفتیم. می‌توانید یک لحظه خارج از برنامه (بعداً حذفش می‌کنید) از هم‌میزبان‌تان بپرسید آیا با تمام کردنِ قسمت موافق است یا نه. شاید حرف‌های توپی داشته باشد که قبل از اتمام قسمت بخواهد بزند. وقتی زمان اتمام فرارسید، از پس درآمد غافل نشوید. به چیزهایی مثل صفحات‌تان در شبکه‌های اجتماعی، بازخورد/حمایتی که از شنوندگان انتظار دارید و اهمیت اشتراک‌گذاری برنامه با دوستان اشاره کنید. همچنین، یادتان نرود از کسانی که از برنامه حمایت کرده‌اند نام ببرید و تشکر کنید. هرکس که به برنامه‌های من گوش داده باشد می‌داند من عاشق این هستم که برنامه را با یک  تکه‌کلام به پایان ببرم، مثل: «پس، مثل همیشه، تا درودی دیگر بدرود، خنگول‌ها.» این هم تمام اسرار ضبط ما، حالا همه‌چیز را می‌دانید! صبر کنید، به شما گفتیم که باید آن را خوب بسازید؟ این خیلی چیز مهمی است. برنامه‌تان را خوب بسازید، بد نسازید. بسیار خب، فکر کنم دیگر همه‌چیز را گفتم. همه پادکست دارند، جز شما! را هاجر علی‌پور ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۸۸ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم و قیمت ۶۰ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.  
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.