جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
همهی زیباییهای غمانگیز/ براساس داستانهای واقعی
مجموعه داستان «همهی زیباییهای غمانگیز»، نوشته سایمون ون بوی، به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. ون بوی در این قصهها نیز مضامین آشنای همیشگیاش را، چون عشق و مبارزهی دائمی در زندگی، پی میگیرد. بسیاری از این قصهها براساس داستانهایی واقعی است که در سفرها برایش نقل شده است. ون بوی که در لندن به دنیا آمده و سالهای کودکی و جوانیاش در آکسفورد و ویلز سپری شده است، اکنون نیویورک را برگزیده و همزمان با تدریس در دانشگاه لانگ آیلند، به مقالهنویسی و داستاننویسی میپردازد. مقالات او در نشریاتی چون نیویورکپست و نیویورکتایمز به چاپ میرسد.قسمتی از کتاب همهی زیباییهای غمانگیز:
پیش از آتشسوزی، هیچکس به خانوادهی مککروچن اهمیت چندانی نمیداد. آنها به زندگی در شهر عادت نداشتند. بچهها چموش و گستاخ بودند و پنجتایی، پهلوبهپهلوی هم در پیادهرو راه میرفتند، افراد مسن را مسخره میکردند و بلندبلند به بچههای مردم متلک میانداختند. آقا و خانم مککروچن، وقتی با هم ازدواج کردند که هنوز نوجوان بودند. مراسم ازدواجشان در کلیسایی سنگی برگزار شد. آن زمان حتی در عرف روستا هم مگی کمسن و سال تلقی میشد. او با پای برهنه و لباسی سفید، با دقت به حرفهای کشیش گوش میداد؛ بیآنکه واقعاً از آن سر در بیاورد. مادر داماد به او گردنبندی نقره داد و مگی آن را به گردنش انداخت. داماد با دوستانش به کلیسا وارد شد. او گوشوارهای طلایی در یکی از گوشهایش انداخته بود. آستینهای کت تیرهاش تا نوک انگشتانش آمده بود. آنها سوار بر اسبی کرنگ دور شدند. نمیشد فرزند خانوادهی مککروچن باشی اما از جزئیات این داستان خبر نداشته باشی. مادرشان، اغلب وقتی آنها را به رختخواب میبرد، برایشان میگفت: «وقتی زمانش برسه، شماها هم یکییکی عاشق میشین؛ آسیاب به نوبت.» آنها به روستای داگلاس نقل مکان کردند، چون مدرسهی خوب و شناختهشدهای داشت. آقا و خانم مککروچن، آرزو داشتند بچههایشان در زندگی پیشرفت کنند؛ اما ناگهان خانهشان در آتش سوخت. برخی میگفتند که آتشسوزی از یک سیگار یا توستر روشنی شروع شده که به حال خود رها شده بوده است. برخی دیگر معتقد بودند که باد، شعلهی شمع را به پردهی توری رسانده و آتشسوزی شروع شده است. طی سی سال گذشته، چنین آتشسوزی بزرگی در داگلاس اتفاق نیفتاده بود. باید خیابان را با کلهقندیهای نارنجی رنگ میبستند. به همسایهها گفتند که ماشینهایشان را از آنجا ببرند و عقب بایستند. خانواده مک کروچن، پیژامه به پا، کنار هم روی آسفالت خیس و براق ایستاده بودند. مأموران آتشنشانی، با عجله شلنگ و نردبان میآوردند و تلاش میکردند باقی خانهها را از آتش حفظ کنند. مگی مککروچن، جلوی همه گریه میکرد. شوهرش پارسال برای بیمهی خانه پولی به او داده بود و مگی همهی آن را خرج دندانپزشکی کرده بود؛ دخترش دندانهای کج و کولهای داشت و بچهها در مدرسه مسخرهاش میکردند. همهی زیباییهای غمانگیز با ترجمه رؤیا مهرگانراد در ۱۷۸ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۳۹ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...